آرشیف

2018-7-24

گل رحمان فراز

تیشۀ بُرندۀ ارگ و گردنِ کجِ دوستم!

باید اعتراف کرد که دوستم سیاست مدار عصر جدید نیست. دوستم نمی تواند با تأملات فعلی سیاسی آمیزش کند و به بازی های تکنوکراتی سازش نشان دهد. دیگر فرصتِ تغذیه از نوک تفنگ گذشته است و بد بختانه ژنرال مملکت از سیاست/رقابتِ قلم دور است.
عدمِ درکِ درست از وضعیت، گزینش اوضاع مطابق به منفعت موقتی و خوش باوری بی حدِ وی باعث شده است تا چندین سالِ دیگر از سیاست جاری کشور باز بماند و جایگاه مردمی اش در بین مردم ترک تبار کشور به صفر سقوط داده و دیگر رهبر مردمی نباشد
تعریفِ نادرست عبدالرشید دوستم از دشمن و دوست به نزول وی کمک می کند. او تا حالا نمی داند که کی به اساس استفاده از نفوذ وی با وی دوست است و کی برای چه با وی سرِ دشمنی را گرفته است. این حالت باعث می شود تا حامیان فهمیده وی خود را از این کاروان دور نمایند و جنبِ دیگری را برای پیشبُردِ اُمورات برگزینند.
حضور دوباره در کشور و استقبال از تصمیم ارگ مبنی بر اجازه ورود دادن و شروع به کار کردن اش مرگِ تدریجی است و بیشتر نقش وی را در بین حامیان اش کمرنگ خواهد کرد. از آنجا که طرفداران آقای دوستم انتخابات را در چندین ولایت شمال تحریم کرده، توجه جامعه جهانی و آمریکا را معطوف عملکرد و نقشِ زندۀ دوستم در شمال کرده اند و از آنجاییکه دردِ فروپاشی اکثر نقاط کشور را به خود می گرفت و ارگ این زلزله ها را نقاط آغازین پروپاشی می دانست، برای آقای دوستم زیبنده این بود که در موقف خود با شرکای سیاسی اش (ائتلاف نجات) یکجا اعلان می نمود و نباید موقف فعلی معاونیت نخست ریاست جمهوری را از این بیشتر می پذیرفت.
اینگونه اعلام موجودیت به وی کمک می نمود تا اقشار میلیونی را در پرتو حرکت اش جمع نموده و با طرح راهبردی تحولات سیاسی آینده کشور را که همانا انتخابات ریاست جمهوری است رقم بزند. حالا که موقع بر آن رسیده است تا بارِ دیگر دولت از فروپاشی نجات یابد، ارگ می خواهد تا با این معامله اش، سرِ دوستم را بارِ دیگر به قمارِ دل آویزِ ریاست جمهوری آینده جلب دارد و از دوستم فرصت ها آینده رهبر شدن را برباید
تا حال مردم دوستم را بخاطر رُک و پوست کنده بودنش دوست داشتند، طرف خاص سخنان وی مردم عوام بودند و بخاطر طرز بیان ساده را دوست اش داشتند. او در نهایت می کوشید تا برای مردم اش راست باشد و راست بگوید ولی ارگ قبل از قبل وی را از راست گفتن منحرف کرد و با آمدن اش سخن را با دروغ آغاز نمود گویا که مریض بوده است و بعد از تداوی دوباره برگشته است
از دوستم نمی شود بحیث رهبر با تفکر یاد کرد. او در واقعیت شخصیت است که بعد از ۱۴ ماه شکنجه تبعید از طرف ارگ بیرون از کشور باز هم خوشبین سیاست واپسین و اُمیدوارِ تغییر در روند سیاست مداری صاحبان ارگ گردیده است تا لطف ایشان در دقیقه نود نصیب معاون اول شده و مستفید مزایاگردد.
خطاب قرار دادن حامیان و طرفداران دوستم مبنی بر پایان دادن اعتراضات و راهپیمایی ها می تواند موجب کائش انگیزش مردم جهت اشتراک در جنبش های حق خواهی آینده گردد. دوستم می بایست تا روندِ اختتام اعتراضات را غیر قابل کنترول جلوه می داد و در برابر هر اقدام عدالت خواهانه از ارگ باج، مزد و سهم می گرفت
شکی نیست که ژنرال دوستم مشاورین دانشمند و رهنما های فهمیده بسیار دارد ولی ایده دانای خود وی نمی تواند سخنی پند آمیز کسی را در امورات تصمیم گیری اش بشنود و مطابق آن عمل کند
حالا قیضه اسپِ ژنرال دوستم در گرو و انحصار کُلی ارگنشینان قرار دارد و الی برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری می توانند کنترول حرکت و توقف اش را داشته باشند و به هر سمت و سو حرکت دهند.

با مهر 
گل رحمانفراز