آرشیف

2014-12-26

استاد محمود بی پروا

بهترین کار دزدی وبهترین مرد دزد میباشد

 
 
همانطوریکه جهان پیشرفت مینماید، اشیا عوض میشوند، برداشت ها ونظرها دگرگون میگردند، اقلیم تغییر می یابد، سطح زمین عوض میشود وقس علیهذا، حواس آدمی نیز متناسب با این همه دگرگونی ها ، بالاوپائین  میرود طوریکه چشم ها بگونۀ دیگری می بینند، گوش ها بطرز دیگری می شنوند، حرکات اندام طور دیگری تحقق می پذیرد، درک ولذت بگونۀ دیگری توجیه می یابند وغیره. بناء حواس بنده نیز طوردیگری شده است که میخواهم دید، شنید ، درک وبرداشت خودرا درمورد منزلت دزدی وجایگاه دزد اینجا بطور موءجز بیان نمایم.
تعریف دزدی: دزدی عبارت است از شیوۀ ربودن دارائیهای دیگران ازطریق خفا وپنهانی که این کار اغلب درتاریکی های شب صورت میگیرد ولی درروز نیز رواج خوبی دارد .دزد بکسی گفته میشود که کننده همچو کاری باشد. دزدی به دنبال غافلگیر کردن مردمان عملی میگردد.
نظرات درسابق طوری بود که عمل دزدی را خیلی بد وانمود میکردند ودزد آدم معقولی نبود اما حالا فکر واندیشه من میگوید که آن نظریه ها درست نبوده است بلکه واقعیت اینست که دزدی کار بسیار خوب ودزد بهترین آدم میباشد. این حکم وبرداشت تراوش مغز وتفکر واندیشه منست چونکه  من را عقیده براینست که:

  • دزدی درآمد خوب بوده ودزد دلیرترین، جسورترین ورشیدترین نفر میباشد. دزد از تاریکی شب ها ، تندی های کوه ها ودامنه ها، حملات حیوانات درنده، سردی ها، گزیدن حشرات ومار، یخ وبرف  وامثال اینها هیچ نوع ترس وتشویشی دردل ندارد وجزئی ترین هراسی بخود راه نمیدهد. درشب های تار وپر از مزاحمت ها دست به آوردن مواشی، لوازم خانه ، کالای مرغوب، پوشش ، جواهرات وزیورات مردم زده ازفیر کسی، چک زدن سگ های درنده ، هیاهو وواویلای مردم ، ته شدن وبالاشدن به بلند منزلها ، برف کوچ وسرمازدگی بکلی نمی هراسد وهمچون شیر غران  به ربودن همه اینها چست وچابک دست بکار میشود. کسی را یارای آن نمی شود که جلو این رستم زمان را بگیرد.

  • دزدی برای دست وپا بهترین سپورت ودزد آدم بسیار جوانمرد وسخی میباشد. بیک چشم بهم زدن ،  گاوی را از یک کنار بکنار دیگر برده با کمتر ازنیمی قیمت بهر کس خواسته باشد ، میدهد. کسی را که محتاج ودرمانده بیابد هرچیزی را که دردست دارد برایش می بخشد. درقصه تعقیب پولیس ، حکم قاضی ، جزای پادشاه ، بند درزندان بکلی نیست. ازنگاه جوانمردی از حاتم طائی گوی سبقت را می رباید وبه ارزان فروشی از جایزه نوبل پیشی می جوید. دنیا وثروت پیشش به اندازۀ نیم جو ارزش ندارد. بهترین حامی ومدد رسان قصاب می باشد.هرچی را که بچنگ می آورد با دیگران یکجا نوش جان مینماید. درپائین آوردن قیمت گوشت دست بالاتر از انتظار داشتن شاروال دارد. از این عمل مردانه اش همه ازاو خوش بوده وقدرش را هرکس میداند.

  • دزدی کسالت رااز وجود دور ساخته ودزد بی اندازه تند وتیز رواست. کسی بیاد ندارد که دزدی گرفتارشده باشد. همچون آهوی ختن می پرد، می دود وجست وخیز میزند. پیش رویش کوه، دشت، سنگ، دریا، جنگل، خس وخاشاک یکیست. گاهی بزمین نمی افتد ، هیچ چیزی بجانش اصابت نمیکند، مرمی درجسمش کارگر نمی افتد، مریصی را دروجودش راهی نیست وشکایت و گیله ازروزگار به افکارش خطور نمیکند. اگر ازکسی بدش بیاید اورا مثل انبان درپشت کرده وبفرسخ ها دور می برد وبزمین رهایش میسازد وآب ونان اعلی بخدمتش حاضر میگرداند. گوئی اینکه دزد فرشته ای است که رزق او ویارانش ازآسمان تهیه ودرحال به پیشروی ایشان آورده وچیده میشود.

  • دزدی عملیست ضد نفس اماره وهوای سرکش . دزد با نفس وخودخواهی وکبر ناسازگار میباشد. خصلتی که پسند عاجزان میباشد. دزد گاهی خودرا از دیگران برتر نمیداند وبه کبر وخودخواهی نزدیک نمیشود چون همت والایش میلی به این اعمال شیطانی ندارد.

  • دزد مردآزمائیست که یکدم از نظرها ناپدید میشود وبه آن واحد حضور می یابد. گوئی اینکه فرشته آسمانی است. اورا میتوان درهرجا یافت وبهر مکانی حضور ویرا حدس زد. دزد پاکی را بی اندازه دوست دارد وهیچگاهی اورا با لباس چرکین ودست وپای ناشسته وتن ناپاک نمیتوان دید. درمحلات پرازدحام ، مساجد پر جمعیت، بانکهای عصری وپیشرفته، وادی های خشک وسوزان، کوه های سربفلک ، دربین دریاهای خروشان ومیان سنگلاخهای  لاعبور، کشتی های غول پیکر وطیاره های مدرن مسافر بری و قطعات بزرگ نظامی  اورا میتوان یافت وازاعمالش بهره مند شد.

  • دزدی عقده ورزی را محو نموده ودزد با کسی کینه وعداوت ندارد. اوگاهی بفکر این نیست که کسی را بقتل برساند بلکه به زندگی هرکس احترام دارد. فقط آنچه که وی میخواهد ، مستفید شدن از زرو مال شخص است نه ازخون وگوشت وی.

  • دزدی قوۀ تفکر را بالا برده ودزد متفکر ترین وکاملترین مبتکرمیباشد. درکار خود آنقدر خلاقیت نشا ن میدهد که انشتاین درشناخت انرژی اتمی از خود بروز داده نتوانیست. طور مثال سه نمونه از ابتکاردزد را  دراینجا تذکر میدهم :

اول- دزدان بخاطر آوردن گوسفندان چاق وفربه از چنگال سگان زبردست چوپانان این اختراع را کرده اند که نمک را بشکل سنگ آسیاب جورکرده وشکاف مینمایند وبعد یک انجام تار خیلی طویلی را به سوراخ آن درآورده سپس از قسمت بلندی رمه آنرا رو به پائین لول میدهند تا اینکه به رمه گوسفند برسد. همینکه گوسفندان اورا دریافتند که نمک است ، به لیسیدنش شروع میکنند. دزد ازبالا آهسته تاررا بسوی خود کش مینماید ورمه به آرامی وبدون سروصدا انرا دنبال میکند. درحین این کار نه سگ خبر میشود که غوغوکند ونه چوپان ازخواب شیرین بیدار میگردد. همینکه رمه بدنبال نمک تا نزدیک دزد  بالارفت ، دزد گوسفندان دلخواه را ازبین آنها جدا کرده با خود می برد ومتباقی را دوباره بجای شان پس میگرداند. همچو ابتکاری باعث میشود که هیچ فهمی درمورد دزد ودزدی گری بوقوع نپیوندد و هیچ چیزی از جای خود نجنبد.
دوم- ابتکار دزدیدن تنبان از پای نفر :دزد اگر چشمش به تنبان خوب یک زن ویا مرد بیفتد با ابتکار عجیبی اورا ازپای وی بیرون میکند. باری یک دزد درعهد کودکی بمن قصه کرد که روزی کوچ های  مالداران روان بود واو ناگهان چشمش به تنبان یک زن مالدار افتید. او علاوه کرد: ازآن تنبان زیاد خوشم آمد وبا خود تصمیم گرفتم که بهر نحوی شود باید این تنبان را از پایش بربایم. فکر زیاد کردم . بالآخره بخاطرم یک چال آمد وآن اینکه دراین کار مورچه ها بامن خوب کمک کرده میتوانند ومن باید ازآنها امداد بجویم. درپالش ساقه کندل افتادم، اورا پیدا کرده داخلش را باروغن  چرب نمودم وبعد به لانه مورچه ها برده وگذاشتم، مورچه ها همه بداخل آن رفتند وبعد سر انرا با یک پارچه تکه بسته  وبا خودآوردم. بعد ازاینکه مالداران بخواب شیرین رفتند، من درپائین بستره زن خودرارساندم . دراینوقت تکه را ازدهن کندل بازکرده وبه پاچه زن رها کردم . بزودی مورچه ها داخل وجود زن شده وبه گزیدن وی شروع کردند. زن بینوا هرقدر کوشید تاازطریق خراشیدن خودرا تسکین دهد ، سودی نبخشید باالاخره ناچار شد، تنبان را ازپا بدرکرده وازخود دورتر انداخت. دراین اثنا من اورا برداشته وبیک چشم بهم زدن محل را ترک وخودرا ازساحه دور ساختم . به این ترتیب با این آرزوی خود رسیدم. وی گفت: همچو ابتکاراتی زیاد انجام دادم.
سوم – رهائی آنی ازگرفتارشدن: دزد دیگری حکایه کرد: شبی خودرا به خیل مالداری انداختم تا زیر سری قالینی  ایرا ازیک خیمه  بربایم. همینکه وارد خیل شدم، سگ ها خبر شدند وبمن حمله اوردند. با غوغو سگ ها مردان خیل نیز از خواب برخاسته وبه دنبال سگ ها بسویم دویدند . دیدم که چاره برایم خیلی تنگ است . نزدیک خود دیکدول کلان مالداری را دیدم. فی الفور دیکدول را بالایم انداخته وبه زیر آن خودراپت کردم. سگان دورادور دیکدول میچرخیدند وعف عف میکردند. مالداران بالای سگ ها صدا میزدند تا مرا گرفتار کنند ومن درزیر دیکدول آرام نفسک میزدم. سگ ها ازمن دور نمی شدند ومالداران بهر سوی خیل میدویدند ولی نشانی از کس نیافتند . بعد از گذشت دوساعت اوضاع آرام شد ومن آهسته از زیر دیکدول بیرون شده محل را ترک وبکنار رفتم.  اینها را میگویند اختراع وابتکار.
دوره های تاریخی دزدی:
دزدی از ابتدای پیدایش تا کنون چهار مرحله را پشت سر گذرانیده است که ذیلا بیان میشود:
1.  دوره ابتدائی یا شروع دزدی: این دوره از دزدی نمودن سوزن، تار، سیخ گوگرد، تخم مرغ وانگشتانه شروع شده وبه مرغ دزدی پایان می یابد. دراین دوره دزدان بینوا نهایت زیر زجر وجور قرار میگرفتند و حتی کار بجائی میرسید که دست وچشم و پای ایشان قطع میگردید.
2.  دوره اعتدال یا وسطی: این دوره از مرغ دزدی شروع و به گله های بز ومیش واسپان دوند ویرغه ختم گردید. دراین دوره دزدان آنقدر زیر زجر وستم قرار نمیگرفتند. ازآنها بگرمی پذیرائی می شد و از محبوبیت خاصی باالخصوص نزد اربابان و خانان برخوربودند. دوره اعتدال را میتوان دوره شگوفانی اربابیزم دانست. این دزدان بودند که پای خانی واربابی را به پله های بلند نفوذ واقتدار کشیدند. هرارباب دسته دزدان خاص خودرا داشت وبهر جا وبالای هرکسی که از فرمان ایشان سرپیچی میکردند این دسته را مامور میساختند تا  با استفاده ازنیروی ایشان،  آنان را رام ورعیت سازند.
3.  دوره غارت وچپاول : این دوره همزمان با قیام مردم علیه شوروی ودولت وقت شروع گردید که تا سقوط طالبان را در بر گرفت. اکنون نیز بصورت کم وبیش معمول میباشد. دراین دوره بعضی از گروپ های دزدان با صدای رسا میگفتند که مرگ براشرار وخلقی ها! زنده باد دزدان فلان محل. دراین دوره بود که دزدان دست به اسلحه بردند واز شب تازی به سر راه ها تجمع یافتند. چون دیگر ضرورتی احساس نمی شد که مخفیانه شبانگاهان بسراغ وپالش دارائی مردم برآیند.این دوره  از جمله  دوره های خوبتر دزدی بحساب می آید و نقش موثر درارزش دزدی وشیوۀ آن بجا گذاشت. اما این دوره بیک خطر جدی انجامید که آن عبارت از ظهور طالبان وقطع دست وپای دزدان بود. در این دوره دربسیاری جاها دزدان گرفتار وبه محضر عام بجزای قطع دست وپا محکوم شدند. جالب اینکه دراین دوره کلیمه دزد از فرهنگ حذف شد وجای آنرا گروه های اسلحه بدوش گرفت. ازآن زمان به بعد کلیمه دزدی ودزد اعتبار گفتاری خودرا ازدست داد وبه گودال چپاول مدفون شد.
4.  دورۀ اعتلا یا مدرن امروزی: این دوره از سقوط طالبان شروع شده وتا اکنون که دوره انتحار میباشد، دوا م دارد. دراین دوره دزدی از قطع دست وپا برآمده به روز روشن ومحضر عام خودرا کشانیده است. از قدرتمند شدن شهر هرات،  دزدان با داشتن اسلحه به شانه واستادن در پوسته های تلاشی ، مردم را آزادانه توقف میدهند، تلاشی شان میکنند وهر آنچه ازایشان مورد پسند واقع گردد آشکارا تصاحب می شوند. این دوره هیچ خطری به دزدان وارد نکرده ولی نقص دراینجاست که به دزدان جرئت میدهد تا همان صفات حمیده که داشتند یعنی کسی را نمی کشتند، زیر پا نموده ودست به کشتاردیگران بزنند.
بیشترین خدمت دزدان دردوره اعتدال بوده است. دوره اعتدال را میتوان از درخشنده ترین دوره های دزدی بحساب آورد. چونکه ارزش های واقعی دزدی که درفوق تذکر یافت ، دراین دوره تبارز یافت.
اقسام دزدی: دزدی انواع واقسام گوناگون دارد که ازجمله چند نوع مهم آنراذیلا خلاصه میسازیم:
·    گنده دزدی : این نوع دزدی عبارت است از دزدیدن سوزن، تار، تخم مرغ وغیره چیزهای جزئی که دردورۀ اولیۀ دزدی معمول بود.
·    پیسه دزدی : این نوع دزدی دراخیر دوره اولیه وآغاز دوره اعتدال عمومیت پیدا کرد. در این نوع دزدی، دزدان سعی میکردند از همسایه ها، قریه های دوروبر ومردم های نزدیک چیزی را بدزدند. همین نوع دزدی باعث گردید تا این عمل بطرف نفرت سوق داده شود. این نوع دزدی به این پیشۀ خوب لطمه بزرگی زد واندیشۀ نفرت را به بار آورد.
·    مردانه دزدی: اینگونه دزدی دردوره اعتدال رواج یافت وبحد اعلی بزرگی وشان خود رسید. آبروی ازدست رفتۀ پبسه دزدی را دوباره بدست آوردند . دزدان دوباره صاحب حیثیت وآبرو وقدر شدند، نزد اربابان وخانان صاحب شرف وعزت گردیدند. دلاوری، جسارت، خلاقیت، جوانمردی، بخشایش وامثال اینها دراین دوره ظهور گردید. در این نوع دزدی ، گروه های دزد به امر ارباب ویا خان به ساحات دور وبیگانه میرفتند وازآنجاها گله های بز، گوسفند، اسپان خوب، مرکبان ورزیده و اموال وافر را می آوردندو به بزرگوار حضرت ارباب تحویل میدادند.  بعد ارباب یا خان اینهارا درمیان همدیگر تقسیم مینمو دند وحتی به اربابان وخانان دوست نیز طور تحفه روان میکردند. علاوتا حاکمان وقوماندانان دولتی وقت را نیز از لذت این خوان مستفید میگرداندند. شعار آنوقت این بودکه: محصول دزدی به جیب همه. یا یکی برای همه وهمه برای یکی یعنی ثمره یک دزد ازهمه باشد ودرموقع دشوار همه از یک دزد حمایت کنند. همه صفات دزدی دراین دوره از خصایل عالی برخورداربود. این دورۀ درخشان به دزدی همه چیز را به ارمغان آورد. بناء بجا بود که نام این را مردانه دزدی بنامند.
·    چوروچپاول : این نوع عملکرد از زمان شروع قیام مردم علیه شوروی وطرفدارانش بمیان آمده وتا حال دوام دارد اما با فرهنگ ها واصطلاحات متفاوت. دراین نوع دزدی نام دزد از فرهنگ چیده شد وبجای آن اصطلاحات چور وچپاول و غنیمت گیری جای کلیمه دزد ی را گرفته است. ازآن به بعد تا امروز دیگر بزبان آوردن کلیمه دزد گناه وجرم شناخته میشود. درست نیست تا بعد ازآن دیگر حرفی ازدزدی بزبان بیاوریم ورنه باید زبان ما بریده شود. حالا باید اینطور گفته شود که : به این تعداد مسافرین درفلان محل وپوسته از طرف افراد مسلح موظف چور شدند. گروه فلانی بالای فلانی گروپ یاغی یورش برد وهمه هستی آنان را به غنیمت گرفت. فلان مستوفیت این مقدار پول را بغارت برد. به این مقدار سلاح ومهمات از فلانی کاروان بدست فلانی جبهه افتاد . یا اینکه نفر های فلانی قوماندان یا ملا یا رئیس دراثر تلاشی درفلان پوسته اینقدر اموال را بدست آوردند. یا به این تعداد موترهای حامل مواد خوراکه ولوژستیکی از طریق تفرهای فلانی درفلان موقعیت تخلیه شد. نفرهای فلانی ،  رمۀ فلان قریه را بغارت بردند ،  فلانی ناوه از طریق نفرهای فلانی تاراج گردید. فلان گروه طالب فلان تعداد نفررا سربرید. طیاره فلان کشور توسط فلان طیاره ربایان ربوده شد، فلان قوماندان به فلان تعداد جریب زمین دولتی یا افرادرا غصب نمود، فلان شاروال این تعداد پارک وساحه سبز را بدسترس پولداران قرارداد، فلان قریه دراثر جعل کاری این مقدار مواد حاصل کرد . فلان مردم با نداشتن مکتب فلان مقدار پول ومواد درسی بدست آوردند و… کار چوروچپاول امروزی فلان مقدار، فلان مواد ، فلان اندازه پول ، فلان جا، فلان رمه وفلان مرجع  میباشد. دراین شیوه همه مردم به کار چور رغبت پیدا کرده اند وکسی نیست که به نحوی از انحا دست به این کار نزند. چنانچه مامورین از طریق تهیه اسناد جعلی وغارت دارائی های عامه دست به این کارشدند. مقامات از راه های اخذ رشوت های گزاف ، غارت پول های وزارت خانه ها، یکتعداد از طرق اخذ رشوه،  پوسته داران از راه اخذ باج از مسافرین وموترداران ودریوران ، سلاح بدستان از طریق حواله نمودن سورسات و شکست بالای دیگران وغارت موترهای حامل مواد ارتزاقی نمایندگی های ملل متحد ودولت ، مردم عوام از راه های جعل وتقلب ، پیشه وران از طریق کسب خویش ، اهل قرا وقصبات از راه خوردن قسم وزیادگوئی ارقام بشکلی که دختررا بخود زن وزن را بخود مادر ومادررا بخود زن کاکا وخواهررا بخود عروس قلمداد مینمایند تا موفق به اخذ برنج، روغن ، آرد و دال از موسسات امداد رسانی شوند ودرنهایت اینکه تمام مردم حالا به شکلی از اشکال  خود را با چوروچپاول عادت داده اند  وخلاصه هیچ کسی را نمیتوان یافت که با اصطلاحات یاد شده همنوا نشده باشند. خصوصا سایکل ربائی جان بسیار تازه یافته است که انسانان ملبس با یونیفورم پولیس در این نوع چور پیش قدم میباشند. دراین اواخررمه بردن رونق دل انگیزی یافته است که اشتیاق همگان را تحرک بخشیده است.
·    گروگان گیری: شکل تکامل یافته امروزی را گروگان گیری تشکیل میدهد. در این نوع غارت ویغما گری انسانان دربدل خواست ملیونها دالر به سرنوشت سربریدن و کشته شدن سردچار میشوند. فقط بهانه سرنوشت ساز است. تهمت وجبر حاکم میباشد. کسی از جبر فقر وگرسنگی بدروازه موسسه ئی مزدور میگردد وهمین حالت باعث میشود تا سرنوشتش به اعدام بکشد . دیگری از ناعلاجی دراردو ویا پولیس می پیوندد که تقدیر کارش را به سربریدن میکشاند. شخصی با وساطت زیاد وتطمیع گری مامور دولت ویا کارگر شرکتی میشود که بالآخره منجر به قتلش میگردد لهذا از همه این بگو مگوها که بگذریم باز دوباره به اصل مطلب دزدی که روش حاکم دورۀ اعتدال بود،  بر میگردیم.  دزد ودزدی را بهمان دوره منسوب میسازیم وبیاد خاطرات پر فیض دزدی وجود مانرا شاد میگردانیم.
چه خوب دوره بود ، دورۀ دزدی. غیرت، مردانگی، همت ، روحیه عالی انسان دوستی همه وهمه به آن دوره زیب داشت. مقام دزد آنقدر بلند است که بزرگترین حج به افتخار دزد نام مانده شده است. حجی که خاطراتش از دزدی باشد میگویند حج اکبر است. آنچه که لازم به توصیف میباشد اینست که دنیا با سه پایه استاد میباشد ونام دزد نیز با سه حرف تزئین یافته ازینرو خداوند بزرگ خاطرات دزد ودزدی را  نیز جاودان برپا داشته باشد. درناوه ایکه من زندگی دارم پنج نفر دزد دردوره اعتدال وجود داشتند که هرپنج ایشان دردوره چوروچپاول جام شهادت را نصیب گردیدند. خداوند روح شان را شاد وجای ایشان را جنت برین نصیب گرداند. دزد را بستائید که ارزشش را دارد.
دراخیر ازخوانندگان نهایت عزیز این نوشته رجامندم تا اگر اوصاف بهتری از این مسلک میمون وشایسته بیادداشته باشند ، دراینجا بفزایند تا صفات دزد مکمل و مدلل شود.
                                  
فورمول ارتباطات مردمی:

  1. اخذ دارائی از یک شخص دربدل جنس دیگر یاپول = معامله یا تجارت.

  2. اخذ دارائی از یک کس برطبق رصایت وی = بخشش وکمک.

  3. ربودن دارائی یک شخص طور پنهانی وخفا = دزدی.

  4. غصب دارائی یک کس بدون رضایت وی وبزور = چپاول وغارتگری.

  5. ربودن انسانها بخاطر دریافت پول وثروت = سربریدن وکشتن.

 
ختم.
محمود بی پروا
چغچران، سرطان 1390 برابر با جون 2011.