آرشیف

2014-12-15

محمد رضا احسان

بهار آمد

بهار آمد و بلبل ها پر گشوده
جوانه هاي گل ها سر گشوده
 
بهار آمد، بهاري تازه داريم
سرود عشق را آوازه داريم
 
بهار آمد بشوئيم كينه ها را
نمائيم پاك درون سينه ها را
 
بهار لبريز شور و عشق باشد
صفا رويش زنور وعشق باشد
 
بهار آمد، طفلان شاد و خندان
هيجاني ولب محكم زير دندان
 
گرفته راه مكتب با شوق بسيار
نمايند تحصيل، آرد ميوه و بار
 
بهار آمد و تغير باشد پيامش
برايت اي جوان دارد سلامش
 
روان شو سوي تحصيل وكارت
بسوزان اوراق جهل روز گارت
 
بسوزان صفحه هاي تار تاريخ
زنو بنويس ميوه و اثمار تاريخ
 
بيا و دست دراز هم وطن گير
نگهباني اين سرو و سمن گير
 
دستمالت بگير، دور كمر كن
تمركز حواست  به ديد سر كن
 
بسنج هر چه بنفع مملكت است
ببند آن صفحهء كه بايدش بست
 
بيا سرماي زمستاني را دور كن
عداوت را بگير زنده بگور كن
 
 
بيا گل كاريم و گلستاني بسازيم
 خانهء ثابت و جاويداني بسازيم
 
بيا گوييم ما از عشق و از گل
بيا تا بشنويم خوش آواز بلبل
 
بيا بگذار جوانه ها سر در آرد
زمين عشق و زمان گهر ببارد
 
هميشه اين آرزو دارد، دل من
شما جور باشيد و آباد باد ميهن
 
محمد رضا احسان
2012، پونه-هندوستان