آرشیف

2022-6-29

علم عبدالقدیر

بغاوت ملا مهدی مجاهد زنگ خطر یا  بهانه تصفیه.

 

درین روز ها مخالف ملا مهدی یکی از فر ماندهان طالبان در شمال کشور خبر ساز شده گو اینکه جرگه های در خرمن امارت افتاده واحتمالا ملتهب شود ، اما معلوم نیست هم آهنگی بین طالبان مخالف  وجود دارد یا هر کدام به تنهای درد زایمان میکشند؟ آیا بغاوت یا مخالفت ملا مهدی مجاهد بر سائر فر ماندهان که تا جیک وازبک مانند فصیح الدین وصلاح الدین تا ثیر خواهد گذشت ویا طالبان با زدن سواره پیاده را زمینگیر میکنند.هر چند افغانستان دیگر توان جنگ وخو نریزی را ندارد اما در پشتو یک ضرب المثل است که میگویند مجبور ته مه وایه غشتلی. اگر کسی مجبور شود مانند گربه بر میگردد  ورخ تعقیب گر را پنجه میکشد حالا فکر کنم وضعیت همینگونه است یا ابتدائی ترین حق ویا پنجه کشیدن بروی حریف قدرتمند.

آیا مهدی بر صلاح الدین وفصیح الدین اثر خواهد گذاشت؟

مبارزات عدالتخوانه در اینده کشور به رهبری سالم وخوشنام نیاز دارد وقتی از صلاح الدین وفصیح الدین یعنی فر ماندهان ازبک تبار وتا جیک  طالبان صحبت میکنیم دلیلش این است که رهبران سابق ازبک وتا جیک  دیگر در بین مردم  وقوم خود شان دمحبوبیت ندارند وهیچ قیام وحرکتی  به رهبری آنها به نتیجه نمی رسد نه طالبان از آنها هراس دارند ونه هم مردم به پیروزی شان امید واراند آنچه برای طالبان زنگ خطر بحساب میآیند بغاوت وقیام طالبان ازبک وهزاره وتا جیک است که در بین مردم بومی بیشتر از رهبران سابق طرفدار دارند .دلیل دوم اینکه ضرب المثل معروف است که آهوی مازنداران ، تازی مازندران د لذا در کشور مانند افغانستان کسی با عث انگیزه وحرکت میشود که سر وصورت وشعارش مطابق به عقاید وفر هنگ مردم افغانستان بوده  ودرنزد مردم افغانستان روحانی ومذهبی باشد لذا قیام طالبان علیه طالبان هزارمر تبه مؤ ثر وخطر ناکترر تر ازمقاومت دموکرات وتکنوکرات وارباب قوم است. لذا قیام وخیزش طالبان غیر پشتون علیه امارت اسلامی چالش آفرین وتقریبا غیر قابل کنترول  خواهد شد مگر اینکه شرائط شان بشکل نسبی پذیرفته شود.اگر در بین توده ها رهبران جدید با چهره جدید ظهور کنند طبعا طرفداران بیشتر خواهند داشت نسبت به شخصیت های بدنام وبی مهر گذشته.

آیا استراتیژی امارت اسلامی همه شمول است؟: نحوه حکومت داری وتعامل رهبران امارت اسلامی طالبان برای طالبان سائر ملیت ها قناعت بخش نیست احتمالا استراتیژی بیشتر از اسلامی بودن رنگ وبوی قومی وزبانی وحتی سمتی دارد ، طالبان از آزمون جنگ بیرون شده اند حالا آزمون حکومت داری عادلانه وسالم پیشروی شان قرار دارد اما طوری که مشاهده میشود درهیئت رهبری طالبان تعداد محدود از اقوام وملیت های دیگر مشارکت دارند شاید رهبران اقوام دیگر تلاش خودرا کرده باشند تا در رهبری نقش داشته باشند اما جزء ملا سلام حنیفی ازبک تبار دیگر هیچ فردی از اقوام دیگرافغانستان در پست های کلیدی حکومت طالبان وجود ندارد  مولوی فصیح الدین رئیس ستاد ارتش وزارت دفاع طالبان که تا جیک واز بدخشان است هیچ نقش اجرائی ندارد فقط مثل وزیر های اشرف غنی طور سمبولیک وبی صلاحیت  در تلویزیون ها ظاهر میشود طالبان ازبک تبار بعد از دستگیر مخدوم عالم وبر طرفی سلاح الدین ایوبی از پست معاونیت وزارت تقریبا تکان خورده اند چون گزینه بهتر از امارت طالبان نمی بینند آرام نشسته اند ومنتظر شهور یک رهبر از بین خود طالبان ازبک هستند.

خواست دوم طالبان غیر پشتون چیست؟ طالبان ازبک تبار در شمال وتا جیک های در شمال شرق میخواهند مناطق وولایات شان توسط خود شان مدیریت شود یعنی نیمه خود مختاری طوری که پست های مهم نظامی واداری ولایات شان مربوط بخود شان باشد امارت اسلامی کسی را از بیرون بالای شان حاکم تعیین نکند آیا این خواست عملی خواهد شد واگر نشود چه اتفاق رخ خواهد داد؟ در نوشته زیر به برخی حوادث ورویداد های اشاره میکنیم که در شمال وشمال شرق افغانستان در حال آبستن است واحتمالا شمشیر اسلام به دست رهبران مذهبی قومی داده شود وافغانستان صحنه هولناکترین وخشن ترین جنگ های قومی خواهد بود مگر اینکه رهبری طالبان به گزینه دوم احترام بگذارند وبا دادن صلاحیت به طالبان ازبک وتا جیک ودادن نیمه خود مختاری به ولایت زیر مجموعه های خودرا زیر هر نام که هست بنام امارت اسلامی حفظ کنند.

نشانه های شکست یک پارچگی امارت:

در ولایات شمال برخی سران طالبان غیر پشتون  دل سرد وهوش پرک به نظر میرسند وبه مرحله تصمیم گیری نهائی نرسیده اند.

  • پیروان صلاح الدین ایوبی، در مجموع طالبان ازبک تبار در شمال افغانستان از روزی که مخدوم عام دست بند زده شد وزندانی گردید تا هنوز بالای امارت بی اعتماد اند.

پس از تصرف کابل، مقام‌های امارت چندین شخصیت بلندپایه طالبان ازبک، از جمله عطاالله، فرمانده قول اردوی/ ٢٠٩ در شمال، مولوی ظریف، فرمانده قول اردوی ٢٠٧، و نورالدین، والی تخار را برکنار کردند برای صلاح‌الدین سمت‌های کوچک پیشنهاد شده بود و از این‌رو تا حال از پذیرش این سمت‌ها خودداری کرده است. پیروان صلاح‌الدین گام‌های مشابه را در اینجا می‌بینند و معتقدند تلاش عمدی برای به حاشیه راندن آنها وجود دارد. طالبان  هزاره، ازبک وتا جیک که در پست های بلند دولتی در کابل نقش ندارند حالا میخواهند در ولایات شان نقش داشته باشند.

تا ثیر بحران بلخاب بر سائر مناطق:

در زمانی که بحران بلخاب آغاز شد، بحران نهفته میان طالبان ازبک به دلیل دو حادثه قبلی  دوباره شعله‌ور شد.

اول_ فرمانده پشتون لوای ارتش طالبان در فاریاب، منصور جاوید، تلاش کرد تا یکی از فرماندهان کندک خود را برکنار کند. فرمانده کندک که احسان الله توفان نام دارد، ازبک و وفادار به صلاح‌الدین است.

توفان از رفتن امتناع کرد و در ١٧ جون، زمانی که جاوید سعی کرد توفان را خلع‌سلاح کند، درگیری مسلحانه صورت گرفت. ملا فاضل، معاون وزیر دفاع، سعی کرد در حمایت از جاوید مداخله کند. او به فاریاب رفت و صلاح‌الدین را احضار کرد. صلاح‌الدین نزد ملا فاضل نرفت و در عوض به قیصار برگشت. او در قیصار افراد وفادار به خود را بسیج کرد و تهدید کرد که در برابر هرگونه تلاشی برای خلع‌سلاح طالبان ازبک مقاومت نظامی خواهد کرد.

همزمان، صلاح الدین و فرماندهان طالبان ازبک متحدش، درخواست‌های وزارت دفاع برای اعزام صدها نفر به بلخاب را رد کردند. درست زمانی که ارتش در حال آماده شدن برای مداخله علیه مهدی در بلخاب بود.

ملا فاضل که گذشته جنگیدن در برابر افراد (مارشال) عبدالرشید دوستم در دهه ۱۹۹۰ را دارد و به داشتن نفرت از ازبک‌ها مشهور است، با مداخله کابل، فراخوانده شد و مسئله حل نشده باقی ماند. منابع محلی گزارش داده‌اند که صلاح‌الدین با مهدی در بلخاب در تماس است.

دوم: طی چند روز گذشته مولوی ظریف (فرمانده سابق سپاه/قول اردوی ارتش) نیز کوهستانات، منطقه محل سکونت خود را که در همسایگی بلخاب قرار دارد، منطقه‌ای خودمختار از امارت اعلام کرد و در حال بسیج افراد خود برای مقاومت در برابر هرگونه تلاش امارت برای برقراری مجدد کنترل است.

تصمیم او به دلیل تلاش وزارت داخله برای تعیین یک ولسوال پشتون صورت گرفت. ظریف کنترل کامل کوهستانات را ندارد، اما طرفداران قابل توجهی در این ولسوالی دارد. موضع او وضعیت را برای کابل پیچیده کرده است. زیرا خطر درگیری مسلحانه در این ولسوالی‌های جنوبی ولایت سرپل، پای ازبک‌های طرفدار صلاح الدین را به این درگیری می‌کشاند.

سوم: اوضاع برای طالبان حتی در شمال شرق پیچیده‌تر می‌شود، جایی که براساس گزارش‌ها، چند فرمانده طالبان در ولسوالی تگاب بدخشان و خوست و فرنگ بغلان به جبهه مقاومت ملی پیوسته‌اند.

مهم‌تر از آن، گزارش‌های فزاینده‌ای از نارضایتی رئیس ستاد ارتش، فصیح‌الدین، قدرتمندترین طالب تاجیک، وجود دارد. او از به حاشیه رانده شدن تدریجی و خالی شدن سمت‌اش از قدرت واقعی، ناراضی است. نقش رئیس ستاد ارتش روز به روز تشریفاتی‌تر شده است و تعیینات فرماندهان عمدتا توسط دیگران انجام می‌شود.

به نظر می‌رسد که جنگ قدرت در میان طالبان به نقطه بحرانی رسیده است. چنین اصطکاک میان طالبان پشتون و غیرپشتون چیز جدیدی نیست و زمانی شروع شد که طالبان از سال ٢٠٠٨ به شمال افغانستان گسترش یافت.

در آن زمان، طالبان با تقویت طالبان تاجیک و ازبک و واگذاری پست‌های کلیدی (خودخوانده) در گروه، در شمال به آن‌ها، موضوع را حل کردند که در نتیجه صلاح الدین فرمانده طالبان در شمال و فصیح‌الدین در شمال شرق کشور شد.

باید دید که آیا امارات اکنون و در زمان رقابت فزاینده بر سر منابع کمیاب، چنین راه حلی را اتخاذ خواهد کرد یا خیر. امارت، مانند چندین دولت پیشین، «مدل حکومتداری عبدالرحمن» را در پیش گرفته است. مدل عبدالرحمن یگانه شیوه ایجاد یک دولت با ثبات در افغانستان بود که تا جایی کار داده بود.

طالبان قندهاری و شبکه حقانی ممکن است در این باور متحد شوند که می‌توانند آن مدل را اجرا و چالش کنونی را مهار کنند. در میان‌مدت و کوتاه‌مدت، نتیجه این، یک درگیری خونین خواهد بود که به نظر می‌رسد امارت از عهده آن برنمی‌آید.

نتیجه: اگر امارت اسلامی طالبان طرفدار حکومت مقتدر تک قومی باشند  وافراد ملیتی های دیگر از قشر خودرا  تحمل نکنند و  با تقرر افراد پشتون تبار در واحد های اداری ونظامی ولایات شمال دچار اختلافات شدید شده ودر نهایت شمشیر که بنام اسلام سر میزد بعد ازین ازغلاف قومیت  سر در خواهد آورد وأفغانستان دچار جنگ های خو نین قومی خواهد شد.