آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

برای جناب نقشبندی، در پاسخ به آن مهربانیهـا

جناب نقشبندی گرامی، شرمندة مهربانیهای تان هستم. قربان طبع و احساس تان. به  بخشندگی و جوانمردی تان غبطه می خورم. قول می دهم که ضمن سپاسگزاری از تشویقها و نیت نیک شما، شاعر عزیز، غره نشوم و همچنان حد و مقدار ناچیز خویش را بشناسم. و نیز کارکردِ اصلی ات را که در واقع به تجلیل علم و ادب (مقوله هایی که من از آنها محرومم) پرداخته ای دریابم. تو با اعتراض به جنگ دراز مدت، داروی نابسامانیها را در اعجازِ شعر و هنر و زیبایی نشان داده ای و همچنان که پیکر زخمی شهرِ خویش را در شعرِ «به تشریف آوری….»، حمل می کنی، با اشاره های پُراحساس به تاریخ سرفرازِ غور، نوید بخش روشنی نیز هستی.

نقشبندی عزیز، در این ابیات، با تاکیدِ صریح، ادب و هنر را درمان و حتی روح زندگی بخش شهر و شهروندان خویش معرفی نموده ای و با بهره گیری از زبان دیرینة ادبی، روزگارِ نکبت را «فراق» و ایام رفاه را «وصل» می نامی و پیام نوینی در لحنِ آشنا ارایه می دهی.
برداشت اصیل تان از مقوله های ادب و هنر را شادباش عرض می نمایم. به قول نظامی: «در همه چیزی هنر و عیب هست». اگر فرصت مکاتبه ایمیلی در اختیار دارید، تا حد توان، در جهت بهبود تلاشهای ادبی تان همکاری خواهم نمود. سلامتی و موفقیت شما را آرزو می نمایم و با توجه به علاقمندی مزیدِ تان به شعر و ادب، حرفم را به این سخنِ خواجه عبدالله انصاری به پایان  می برم که فرمودند: آن ارزی که ورزی.  
والسلام