آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

برای آموزگاران سرزمین معلم ستیز و مکتب سوز

ده ها تن از جوانان ولایت غور با اعتراض به کشته شدن 3 تن معلم در این ولایت، راهپیمایی نمودند. (برگرفته از سایت جام غور، 19 حوت 1393)
 

 

حرفی به شما گر سرِ سوزن، زده باشد
سوزن به دلِ بی جگر من زده باشد

از خاطره تان، نقل کنم پیش افق تا
خورشید سر از سینة دامن زده باشد

تقواست طلایی که گهر سنج زمانه
در سایة تان، سکة روشن زده باشد

پاپیچ شما، رنج درازِ همگان شد
عیار، همان پنجه در آهن زده باشد

این جا قلمی مانده و آن جای، کتابی
تا از خطتان حرف مبرهن زده باشد

آری، چه کند مرد بجز این که جلوتر
از گل، دلِ خود برسر میهن زده باشد

انگشت زنم در جگـر قوغ و نویسم
ز ان جمع که در آتش جان، تن زده باشد

یک عینک و یک عکس و دو، سه، طرح مدارا ست
با بردن تان، آنچه که رهزن، زده باشد

ای عصر شکم خوار شکم کیش، نیامد
یک صبح که نور سره، خرمن زده باشد

من این سخن تب زده را در دهم و او
در خواب جهان، شعلة گفتن زده باشد

 

لندن ـ 1393