آرشیف

2018-11-10

دوکتور ص. سعیدي

بخش از موانع مصالحهء سیاسی!

در دو قسمت/ قسمت اول

مصالحهء سیاسی انتخاب نه بلکی ضرورت، مجبوریت و کار درست است. بلی ضرورت مردم، امر خیر و انسانی است. 
مصالحهء سیاسی تلاش برای پُرکردن ستیج سیاسی از طروق مشروع توسط نیروهای واقعی سیاسی جامعه است. علم ثابت کرده که تا زمانی صلح و استقرار در یک جامعه آمده نمی تواند، تا اینکه ستیج سیاسی منعکس کنندهء واقعیت های جامعه نه شود و ستیج سیاسی تبلور از چهرهء واقعی جامعه نباشد. اما سوالهای مطرح اند که به دادن جواب درست راه حل واقعی و رسیدن به صلح خیر را در عالم اسباب میسر ساخته میتواند. 
آیا مصلحهء سیاسی تقسیم غنایم و کرسی دولتی و سیاسی در غیاب و بدون حضور مرجع مشروع آن ممکن است؟ به یقین که مرجع مشروع حاکمیت باید ملت باشد و هست و این نشست و برخواستهای صلح و مذاکرات باید و باید اولتر از همه باید توسط معتقدین به امر و ضرورت مصالحهء سیاسی باشد و درک درست از موضوع داشته باشند. این نشست و برخواستها قبول نسخه های متقابل در رابطه به مسایل مطرح کشور و تقسیم حاکمیت افغانی هم نیست.
این نشست و برخواستها با حفظ هویت و نسخه های مطرح قابل قبول، تلاش است که مرجع مشروعیت دهندهء تطبیق نسخه های این و یا آن جانب باید از مردم و قوت مردم ګرفته شود. مردم ما مسلمان اند و اګر امارت اسلامی فهم طالبان را در موافقت به فهم اسلامی بدانند، همان را انتخاب خواهند کرد.
و من الله التوفيق
پایان قسمت اول

بخش از موانع مصالحهء سیاسی!
در دو قسمت/ قسمت دوم

واقعیت چنین است که از طالبان حضور یافته در مذاکرات صلح مسکو ( ۹/۱۱/۲۰۱۸) بخش از حرکت طالبان متعلق به ملاهیبت الله با روابط نزدیک با حاکمیت پاکستان است. به این ترتیب این ګروه بخش از طالبان اند نه کل آنها. 
انچه را ملاعباس ستانکزی نمایندهء دفتر سیاسی طالبان در مسکو خطاء ګفت، نادیده ګرفتن شگافھا و تفرقهء موجود در بین حرکت طالبان، بعد از درګذشت و یا وفات مرموز ملامحمد عمر آخوند زاده است. 
مسلم این است که در رهبری تحريک طالبان علاوه بر رهبرى ملا هيبت الله گروه ملا محمد رسول، ملا های دیګری از جمله ګروه طالبان به رهبری ملا عبدالمنان نيازى و محاذ فدايى به رهبرى ملا نجيب الله وردک تقسيم شده اند.
در یک روایتی از مخالفین آقای ملا عبدالمنان نیازی وی در کابل به سر می برد و محاذ فدايى؛ که در اصل از سوى طرفداران ملا دادالله منصور ايجاد شده و اکنون، رهبرى آن به دوش نجيب الله وردک مى باشد، وجود دارند. قرار روایتی دیگری محاذ فدایی و داعش، برنامه های خارج از مرزهای افغانستان را دارند و به این ترتیب به نام شبکۀ حقانی چیزی در واقعیت امر وجود ندارد. 
در تحریک طالبان افغانستان رهبر عمودی و امیر نقش سمبولیک دارد، بیشترین قدرت اجرایی به دست رهبری افقی و معاونینش می باشد. 
نفر دوم تحریک طالبان به رهبری ملا هیبت الله شخص سراج الدین حقانی است که معاون ملا هیبت الله نیز است. 
حزب اسلامى به رهبرى مولوى محمد يونس خالص، با طالبان رابطه دارد و یک تعداد اعضای فعلی گروه طالبان به شمول ملا هیبت الله و جلال الدین حقانی اعضای این حزب بودند.
با در نظر داشت این واقعیت های عینی طالبان حضور یافته در مسکو ( ۹/۱۱/۲۰۱۸) بخش از ګروه طالب و بخش از ستیج سیاسی افغانستان اند، نه کل آن. 
درین مذاکرات و تفاهمات نباید طالبان حضور یافته در مسکو مانند یگانه جانب مشروع مذاکرات از جانب طالب تلقی شوند و نه هم مشروعیت مالکیت کل ستیج سیاسی افغانستان را دارند. 
ملت حق دارد و درستش چنین است که 
جوانب مختلف، ملت باید از مراعات اصول و قواعد این تفاهمات که معامله در مورد سرنوشت ملت در غیاب ملت نباشد، مطمئن شود.
اگر سرباز ملت درک کند که مذاکره کننده، سر وی را بخاطر تحقق اهداف شوم، محدود این و یا آن جانب به معامله ګذاشته میتواند و میګذارد و قربانی خواهد کرد، و یا یک گروه کوچک از تصویر بزرگ خود را مالک کل قضیه بداند و ما به چنین فهم به مذاکره بپردازیم، درین صورت به یقین مذاکرات و چنین مصالحه نتیجه نه خواهد داد. 
در مذاکرات تمرکز اصلی بر سر این است که ملت و نیروهای سیاسی موجود آن در کل چطور تصمیم ګیرندهء اصلی سرنوشت شوند. 
درین مباحث نه امریکا و نه روس و نه کدام مرجع دیګر، غیر از ملت افغان، و کل ستیج واقعی سیاسی کشور و جامعهء ما، حق تصمیم ګیری در مورد سرنوشت ملت افغان را دارد. 
تلاشها ناکام خواهد بود که خلاف فهم درست فوق مصالحهء سیاسی و خلاف مفهوم واقعی کلمه باشد و به این ترتیب ما خود مانع در راه رسیدن به صلح و استقرار واقعی ګردیم. 
وما علینا الا البلاغ المبین
در دو قسمت/ پایان قسمت دوم