آرشیف

2017-9-14

گل رحمان فراز

بال های نامطمئنِ سیاسی مسعود و صالح!

بال های نامطمئنِ سیاسی مسعود و صالح!

شکی نیست که داشتنِ برنامۀ مُنظم، طرحِ دراز مُدت و سنجشِ عادلانه از پایه های اساسی اقتدار، حاکمیت و قدرت بشمار می رود. بیشتر کسانی به حاکمیت به دست آوردۀ شان برای مدتِ طولانی تکیه زده اند که برای سنجشِ راه حل های مشکلاتِ احتمالی پیش بینی شده از قبل؛ برنامۀ مُعین، راهبُردِ سرنوشت ساز، روشِ کارا، موضع گیری جدی گرفته و نقشۀ سهولت ترسیم نمودند
صرفِ نظر از همه کاستی ها، احمد ولی مسعود و امرالله صالح از یگانه های اعضای فعالِ جمعیت اند که بقولِ خودِ شان با برنامۀ مُنسجم، تیمِ فهیم، روشِ جدید و طرحِ دراز مُدت واردِ کارزارِ مُبارزاتِ سیاسی کشور برای کشاندنِ آیندۀ سیاسی افغانستان به نفعِ خود و همراهانِ شان می باشند.
اما هردوی شان به هدفی که در پیش دارند پیروز نخواهد شد. هردو بعد از مصارفِ هنگفت بازندۀ میدانِ مُبارزاتِ انتخاباتی کشور خواهند بود و روزی خواهد رسید که بروکراسی های سنجشِ پلان های شان را بدست خود شان می سوزانند و دیگر علاقه نسبی شان را در وُرود میدانِ مُبارزه از دست می دهند
احمد ولی مسعود بیشتر اینکه به جنبۀ معنویات و داشته های علمی قابل تطبیقِ همراهان اش فکر کند، به شخصیت های فکر می کند که بقولِ معروف سخن و سنجشِ شان قابلیتِ تطبیق را نخواهد داشت و بیشتر جنبۀ نمایشی و بعُد سمبولیک را داراست. وی با این همه سوفسطائیان بجایی نخواهد رسید و مردم از تعارف، شعارِ بدون عمل و پلانِ بدونِ تطبیق خسته شده اند
مسعود حدوداً پانزده سال می شود که از صحنه های اخذِ کُرسی های دولتی کنار زده شده است. در طولِ این یک و نیم دهه او سراسر به فکرِ برنامه ریزی فعالیت های سیاسی فراگیر در کُل کشور برای گرفتنِ قُدرت بوده است و از همان خاطر اجندای ملی را برای بیرون رفت از وضعِ موجود به وضعِ مطلوب تأسیس نموده است ولی این فعالیت ها و کاغذ پرانی بخاطرِ نا معلوم بودنِ احتمالِ تطبیقِ شان اهمیتِ معنوی خویش را از دست داده است.
حتی حامیانِ سرسخت و اعضای در راس اجندای ملی نمی دانند که دقیقاً این برنامه می خواهد چه بگوید؟! آنها تنها از وضعِ موجود گلایه دارند و آنرا نیازمند تغییر و تحول می دانند. راهبُردِ پیشنهاد شدۀ شان بصورتِ شعاری "وفاقِ ملی" است ولی چیزی در منشورِ شان برای ایجادِ وفاقِ ملی و روندِ باهم سازی اقوام، احزاب و افراد هیچ گُزینۀ راه حل و ترفندِ ایجادِ همبستگی پیشنهاد نشده است
می گوییم متحد باشیم! وقتیکه خطِ سیر مان خطوطِ موازی اش کسر کرده باشد و پیش بینی مان برای رسیدن به آیندۀ مطلوب تفاوت داشته باشد، چگونه می توان به داشتنِ همبستگی مُستحکم در بینِ سرانِ سیاسی کشور، تنظیم ها و اقوام وفاقِ ملی را پیاده کرد؟! آیا خودِ شما می توانید بقایای خلق و پرچم و حزبِ اسلامی را در کنارِ خویش بدون تعصبات حزبی قبول کنید؟ در حالیکه همۀ شان همانندِ شما شعارِ آبادی کشور را سر می دهند.
امرالله صالح از جملۀ بزرگانِ جمعیتِ اسلامی، نظامی کار کُشته و رهبرِ روندِ سبزِ افغانستان به شمار می رود. نمی توان برای آقای صالح در پیشبُرد اُمور کاری اش در دورانِ ریاستِ امنیتِ ملی شخصی مناسبی را معادل اش قرار داد و این حقیقتِ محض برای همه هویدا بوده و است
آقای صالح در جریانِ سیاسی روندِ سبز اش نیز با خلاقیتِ ذهنیت سازی مُخلص به آرمان های این روند، کارِ فراوان نموده است. او همین حالا صاحبِ بزرگترین نیروی فکر بین جوانانِ ولایات متخلف است و بیشتر از هر کسی دیگر می تواند در راهپیمایی های مسالمت آمیز و حرکت های دادخواهانه سهمِ بارز بگیرد. تیم وی با انگیزۀ عالی در قالبِ آرمان های روندِ سبز فعالیت دارند که همیشه به خوشی آقای صالح شاد شده و به دیقی اش خسته می شوند.
مُشکل در کجاست؟! مُعضل اینجاست که آقای صالح خود نمی تواند حاکمیت و نُفوذِ خود را در قالبِ ستون های سیاست کشور دریابد. صالح برای دوختنِ چشم خویش به چوکی های سمبولیک، نیمی از محبوبیتِ خویش را در بینِ افراد اش بصورتِ قابلِ مُلاحظه و آیندۀ شوم و علنی همان کُرسی از دست داد.
آقای صالح بدونِ اینکه بکوشد افرادِ کتاب خوان، اهلِ قلم و مطلب نویس (که چیزی برای گفتن دارند) را در قالبِ این روند جذب کند، بیشتر کوشیده است تا افرادِ خشن، انقلابی، افراطی و بی سنجش را هم تیم، هم راه و هم فکرِ خود گرداند. آنها همانند عساکرِ نظامی سراسر انتظارِ قومانده از قوماندانِ شان اند که همانا آقای امرالله صالح باشد
پس با این تیمِ که از خود استقلالیتِ فکر و ارادۀ سنجشِ خوب و بد اش را نداشته باشد، چطور توقع می رود که در تحکیمِ ثُباتِ قُدرتِ آینده نقشِ مؤثر بازی نمایند؟! واضح است که هیچگاه موفق نخواهند شد و از این روند تنها افتخارِ راه اندازی تظاهراتِ خیابانی و نتیجۀ تعارفی محبوبیت را بدست می آورند. تیمِ که شعار را طوطی وار یاد بگیرد نمی تواند به عملِ همان شعار موفق باشد.
فلهذا، چشم دوختن به آیندۀ دُرخشانِ سیاسی بزرگواران هر یک؛ آقای احمد ولی مسعود و آقای امرالله صالح، انتظار کشیدن به آفتابِ زمستان، خندۀ مادر زن و راست شدنِ علی و حسنِ چپ است. آنها هیچگاه نمی توانند نوشتار و گفتارِ شان را عملی کنند و آیندۀ کشور را با این روش مجهولانه به نفعِ خویش رقم بزنند. تمامِ دل نوشته های آقای مسعود و انگیزه دهی های آقای صالح توسطِ سیاست مدارانِ دیگر به یک هفته تنظیم و راۀ تطبیق اش هم از لابلاي تنظیمات جستجو گردیده و جنبۀ تطبیقی را بخود خواهد گرفت.

با مهر 
گل رحمان فراز