آرشیف

2015-2-7

دوکتور ص. سعیدي

باز هم یک حزب جدید

موجم که سفر از وطنم دورنسازد – آوارﮔیم باعث دوری وطن نیست (کلیم کاشاني)
 
شمارﮤ هشتم بولتن آیینــﮥ افغانستان به مدیریت پروفیسور دکتور سید خلیل الله هاشمیان به تاریخ ۵/۵/۲۰۱۲ برایم مواصلت کرد که به نسبت جالب بودن وپُر محتوی بودن  مطالب مجبوراً آنرا با یک نفس و به دقت  از ابتدا تا اخیر مطالعه کردم. بحث وخبر تحت عنوان « یک حزب جدید سیاسي درکلفورنیا – حرکت وحدت وآزادی افغانستان » به رهبري محترم داکتر عبدالستار سیرت که بتاریخ  ۱۳ اپریل ۲۰۱۲ نشست اولي آن بود توجه من را بشتر جلب کرد وبه این نوشته پرداختم.
افغانان درتلاش های و تجارب زندﮔــې روزﮒار بس عجیب وغریب که دربیشتر از چهار دهه  دیده اند. عدهء ناامید وبې تفاوت شدند،  عدﮤ  مصروف جمع پول ویا هم درعقب بدست آوردن اعتماد مراجع استخباراتي خارجي ﮔـــردیده و برای رسیدن به قدرت سیاسي به هردر ودیوار دست می اندازند. عدهء محدود هم  آلم مردم و وطن خویش را فراموش نه کرده و با ﮒوش و پوست خویش درهرآن و هرحرکت به نجات مردم و وطن خویش می اندیشند، مینویسند، ملاقاتها میکنند، مصاحبه ها و نسخه ها پیش کش میکنند و حزب وسازمان و حرکت را تقویت و یا ایجاد میکنند. بلی آنهای که کاري به هدف خیر درین راستا میکنند بهتر اند ازآنهای که صرف به خود و منفعت شخصي متمرکز اند و مردم و وطن را فراموش کرده اند.
 جای بس خوشي است که حزب، سازمان، حرکت سیاسي و فرهنــــی برای خدمت به وطن، مردم  وامر صلح ایجاد میشود برای مسایل مطروحه افغانستان نسخه های تقدیم ومجاهدت خویش را پیکش نموده و برای کار خیر تلاش میدارند.  کار به این هدف عبادت است و نزد الله تعالی اجر عظیم خواهد داشت.  به حق که شخصیت ارجمند کشور محترم داکتر عبدالستار سیرت ازچین مقام عالی برخوردار است.
اما دنیا جدید را نمی توان به نسخه های کهنه و روش های تاریخ زده ساخت.  مرض ومریض امروز باید با نسخه های امروز و فهم از شرایط امروزی مورد مداقه وتداوی قرار ﮒیرد. فرصت ها و توانایی های مریض، سطح انکشاف وتوانایی های وی درنظرــرفته شده، معالجه  صورت ــیرد. درین راستا عصر خفتن مجازنیست.
حزب، حرکت و سازمان سیاسي قبل از همه ارایــﮥ نسخه وطرز حل مسایل وارایه ء را ه های حل آن است . حزب وحرکت سیاسي چنانچه درافغانستان میبینیم  که  مجموعــﮥ  از رفقای شخصی وقرار شواهد زیاد به هدف ﮒرفتن وتصرف چوکی های پُردرآمد و …. ایجاد شده وبه همین هدف به پیش میروند. اﮒر حزب وسازمان سیاسیي قبل از همه پیش کش کردن نسخه و راه حل به مسایل افغانستان وامرصلح است، مسلم است که این راه حل با تمام تفاوت های سیلقوي مثلا  از ده بیشتر بوده نمی تواند. پس چطور شد که بیش از سه صد حزب وسازمان سیاسي در افغانستان و خارج آن تشکیل شده و همه روزه درین راستا خبر جدید میشنویم؟ بیشترین  این سازمان ها قبل ازینکه برنامه و نسخه برای حل مسایل مطروحه داشته باشند برنامه ای تصرف حاکمیت سیاسي  دارند و بر ایجاد روابط  و تماس ها  با مراجع استخباراتي غربي تکیه میکنند وتلاش دارند. قبل ازینکه تکیه و اساس مردمی داشته باشند اساس و مرجع استخباراتي خارجی درعقب شان است و یا درایجادآن تلاش دارند.
این حرکات وسازمان های سیاسي نباید وهیچ صورت مانند یک جز کوچک از چهرﮤ سیاسي کشور به حیث نمایندﮤ همه ملت خود را ممثل ارادﮤ آن دانسته و نسخه های خویش را قبل ﮒرفتن مشروعیت آن ازملت نسخه های عملی و مشروع قابل تطبیق بداند. این حرکات وسازمانها نباید  قایمقام ملت و انستیتوت های مشروع کشور شده، انتخابات ،  پارلمان و ساختار های دیموکراتیک  دولتي که درپرنسیب نمی توان مقابل آن ودرضدیت به آن بود قرار داده شود. بشریت همین دیموکراسی قرن بیست ویک و ساختارهای دیموکراتیک را در اختیار دارد که باید ازآن استفادهء درست و به فهم امروز شود، الترناتیف دیﮒر نداریم.
مسلما که افغانستان درمرحله ده سال قبل قرار ندارد و از انستیتوت های ایجاد شده به پول ﮒزاف و ضیاع وقت بیشتر و با وجود بې کفایتي ها و اشکال فریبنده و تقلبي آن به شکل اصلي و با محتوی درست درآورده شده و استفادهء مشروع و قانوني صورت ﮒیرد.
لذا
– حل مسایل امروزی با نسخه های جنﮒ سرد دید و تقسیم بندي های جنﮒ سرد وراست وچپ دیروز و پیﮒیري به آن یک خیال ومحال و درعمل ناممکن است.
برخورد های قومي، همراه تعصبات محلي و منطقوي و درحل مسایل عام منحصر ماندن درحلقهء خورد تشکیلاتي خویش خطا و مارا به جاي رسانیده نمی تواند.
زدن تاپه های سرخ و سبز و دیروز وامروز مشکل مارا مداوا نه خواهد کرد. باید درموارد از بدتر کرده کم بد را انتخاب و درتلاش انتخاب بهتر وبهتر بود. درتلاش بود که با نسخه های عملی و علمي، با مصرف کم و وقت کم با قرباني کم  حد اکثر نتایج را بدست آورد. این ممکن است اﮒر ما از تعصبات و پشداوري ها ومنافع انحصاري و خود خواهی های بﮒذریم و به حکم عقل ومنطق سلیم و با یک نیک نﮒري به آینده به اتکاء به حق با دنظر داشت تجارب تلخ ﮒذشته و آموزش آزان و با دید به فردای روشن ﮒام های متین و استوار، با درایت و حوصله مندي و پیﮒیري دریک پلاتفورم مشترک با وجود تفاوت های سلیقوي و درهمه حالات منافع و مصالح مردم، کشور و امرصلح قدم برداریم. درهرلحظه و هر آن با ایمان و اعتقاد برین که ذات الهي متوجه اعمال و کردار ماست و ظاهر وباطن امر آﮒاه است خود را خود قاضي ساخته وبه پیش قدم برداریم.
– دربررسي و آموزش از ﮒذشته نباید افراط وتفریط کرد. درست و انساني نه خواهد بود ریش بابه خندید. درست نه خواهد بود صداقت و انصاف نداشت. درست نه خواهد بود همه را دریک جوال انداخته قضاوت ناسالم و غیر عادلانه کرد. درست نه خواهد عمل کرد که نتیجهء آن معکوس باشد. نباید تیشه بر ریشهء خویش زده و با قضاوت عجولانه وتعصب آمیز آب برآسیاب آنهای ریخت که موجودیت ایشان را ارزو نداریم. بلي با ټاپه زدن های سرخ وسبز دقیقا همین کار که زمینه برای سرباز ﮒیري تشکلات نامطلوب میکند، آماده می سازد.
درین ارتباط به جا که ﮒفته شود:
– جهاد و مجاهدین بخش از تاریخ زرین کشور و از افتخار ما اند، اما این افتخار به کس حق نمی دهد تا تیکه دار ومالک مستحق قدرت و حاکمیت سیاسي در افغانستان و به این ترتیب آنرا منحصر و حق مسلم خویش بداند. این صلاحیت ملت است و باید احزاب وسازمان های ایجاد شده توسط انسانان خیرخواه به این سمت حرکت وکار عملي کنند. حرکات وسازمان های غیر مطلوب نیز باید حق داشته باشند تا درمحراق تصمیم و انتخاب و عدم انتخاب مردم قرار ﮒیرند. مثلا وزیرداخلﮥکشور حق دارد مانند شخص افغان وتبعــﮥکشور درمورد حرکات، سازمان های سیاسي و احزاب مانند فرد اظهار نظر  کند به مردم سفارش کند که به وی رای بدهید ویا نه دهید. اما حق ندارد که با استفاده از پُست دولتي مانع این شود تا به خط کشي خودش خلاف قانون مانع سهم ﮒیري این حزب ویا آن حزب دانتخابات شود. اینﮒونه برخود ما را به همان سیستم های سیاسي یک حزبی خواهد رسانید که یکبار درکشور ما وبخش از کشور های جهان  امتحان شده ونتیجه نداد و تراژیدي های بس عظیمی انجامید.
– درتعریف و بررسی ﮒذشته بدون تقسم مسؤولیت اخلاقي، ایماني ووجداني، سیاسي و مسؤولیت جنایی نمیتوان کاری را به پیش برد. درغیر آن با اسان سازی وهمه رادریک جوال انداختن و قضاوت ساده کردن  و اساس نسل و دریک مقطع درجای معین بودن به یک بیعدالتي دیﮒر میانجامد وکار را به جای نمی رساند.
– اصل تابعیت و مراعات وعدم مراعات قانون و مشروعیت نسخه های خویش از ملت بدست آوردن الترناتیف و قایمقام دیﮒري خوب ندارد. ﮒرفتن قدرت سیاسي به اساس معامله و کنفرانس ها از جمله کنفرانس بُن مانند و دیﮒر معاملات و به نُـقل ﮒزاری به مراجع استخباراتي جهان و ابرقدرت ها  سبب ایجاد حاکمیت های ضعیف شده و کاری ازدستش ساخته نه خواهد بود.
– ایجاد حاکمیت خُبره ﮒان  وافراد خدمت ﮒار به اساس تفکیک یک کمیتـﮥ منتخب  خط کشي شده توسط این و یا شخص وﮒروه یک کار غیر عملی و یک خیال و خواب خوب است اما غیر عملي.
اولا کي کمیته را صلاحیت داده که چنین انتخاب داشته باشد؟ دوم قهرمان یکی خاین دیﮒر و خاین دیﮒری قهرمان آن دیﮒراست. لذا این طرح هم  غیر عملی و به هما ن خاله بازی های وروابط جیبي و قومی و حزبي وخانوادﮒی می انجامد وبس.
– مدت حکومت مؤقت و عملا غیر مشروع و به اساس توافق  که من شما را «کوته والدار» ﮒفته وشما من را« حوال دار» بﮒویید … نادرست غیر عملي به بجای نمی رسد. دقیقا همان چیزی که درکنفرانس بُن اول شد و چه ساده لوحي که عدهء به این استدلال دارند که درآن زمان خط کشۍ های منحط قومی کارا افتاد و جناب داکتر عبدالستار سیرت که به اکثریت انتخاب شده بود بنا بر مسأله قومي انتخاب نه شد. سوال باید مطرح شود که این کوته والدار ها وحوال دار های دعوت شده به کنفرانس بُن اول را کي انتخاب کرده بود تا زعیم و رهبریک کشور را انتخاب کنند که باز درآن اصول منحط قومی مانع انتخاب این ویا آن شد. این روش تعیین زعامت درمقطع معیین برای مدت زمان چهار – شش  ماه  با وظایف کاملا مشخص ومحدود بنا بر شرایط خاص ومحدود نوعی از توجیه دارد، اما برای زعیم مشروع یک کشور درقرن بیست یک وآنهم برای سه سال  اصلا مجاز نیست. به همین علت هم جرﮒه های که به اساس دعوت افراد به اساس روابط و سلیقه های شخصي است ، نمیتواند درانتخاب زعیم کشور مشروع باشند. این جرﮒه های ونشست و مراجع بین المللی به شمول مراجع استخباراتی خیرخواه  میتوانند صرف وصرف ممد این شوند که زمینه را برای اظهار ارادهء راستین ملت دریک انتخابات آزاد و شفاف مهیا سازند و بس.
هرﮒونه تخطي ازین قاعده وآسان سازی های مانند کنفرانس بُن اول، قابل قبول نیست وبوده نمی تواند.
حاکمیت جناب حامد کرزی باوجود اینکه وقت ، فرصت،  مساعدت ها و قرضه های مالي زیادي را با عدم مشروعیت و بې کفایتي ضایع کرد فرصت های طلایی عصر را به هدر داد و میدهد  اما افغانستان درمرحلـــﮥ  دیﮒر از انکشاف خویش قرار دارد.
انستیتوت های ایجاد شدﮤ  تقلبي مانند پارلمان، حکومت، مراجع قضایی و ساختار های دیﮒر کشور باید از شکل تقلبی و غیر دیموکراتیک خارج و شکل اصلی ودرست رابیابند. لذا نفیه این همه و ساختن دولت مؤقت آن هم برای سه سال (مطابق به طرح این حرکت جدید)  کاملا رد ونادرست میباشد وکاری مثمر ومشروع را انجام داده نخواهد توانست.
– حاکمیت تخنوکرات ها که مشروعیت خویش را از ملت نه ﮒرفته باشد، حاکمیت تجرید شده از ملت است و توانایی اجرای وظایف را ندارد.
– مرکز مالي و برخورد های مشابه و خیر وخیرات درقرن بیست ویکم عملا غیر عملي و هیچ مرجع وشخص تاجر حاضرنه خواهد شد که به صورت دوامدار درین راستا بدون منافع سیاسي خویش مساعدت بکند. وباز هم این تاجران ما که تعداد زیادی شان مانند سمارق سبز کرده  به صورت غیر قانوني وفروش مواد مخدره و کار برای  استخبارات اجنبي پول اندوخته اند و یا برای آنها کار میکنند، خواست غیر عملی است.
دراخیر باید ﮒفت مهاجرت ﮒناه نیست بلکي برای اهداف خیر عبادت است. ما از جهان و جوامع پیشرفته میاموزیم  وآنچه بدرد مامیخورد و سطح انکشاف جامعهء ما جوابﮒوی آن است استفاده میبریم. درین راستا تعصب نداریم. بزرﮒان تاریخی ودینی درمهاجرت واز مهاجرت تغییرات بزرﮒ را به کشور خویش نیز آورده اند. اما باید همچو احزاب سیاسي درداخل کشور ودر رابطﮥ مستقیم با احساس  و لمس مستقیم از حالات کشور ایجاد و انکشاف کنند. اﮒر رهبر وزعیم نداند که یک کیلو کچالو ویک نان درکشور ما چند افغاني قمیت دارد و معاش یک مآمور چند؟ این ﮒونه حزب و سازمان به درد افغانستان نمی خورد.
واما تعدد احزاب وغیر موجه بودن آن به هیچ صورت به این معنا نیست که کسی از بالا امر کند که باید تعداد احزاب درافغانستان مثلا ده حزب باشد. این حرکت با واقعیت نﮒري به صورت طبیعی باید از پایین و خود این حرکات وتشکلات و احزاب اغاز ﮒردد و برای ریختن این جویچه های خورد به دریا های برزﮒ و بحر ها کار وسیع صورت ﮒیرد که هنوز هم کار بس عظیم درین راستا درپیش است.
من یکبار دیﮒر ازایجاد این حرکت ملي و خیرخواهانه استقبال نموده برای فعالین شان از درﮒاه ایزدمتعال قوت و کار بیشتر خیر تمنا دارم و تأکید میکنم که برای ایجاد پلاتفورم های مشترک، ائیتلاف ها مانند مقدمه برای تشکلات واحد و بزرﮒ باید کار کرد. این کار باید بدون تعصب و پیشداوری های با صداقت و خوشبینی به آینده بدون چالاکي و به جان زدن ها صورت ﮒیرد. مردم ما دیﮒر فریب نه می خورد. بلی مردم ما به اساس تجارب بد از هر دست دراز شده میترسند. به آن به دیدهء شک وتردید نﮒاه میکننند و درین راستا بنا بر تجارب تلخ اکثر جرئت را ازدست داده اند و تصوردارند که این باز کدام تجارت سیاسي است؟ اما باید با تفکرو تعمق و هوشیاری با جرئت درین راستا انتخاب خویش را داشت و کار برای خیر را مشترک و هماهنﮒ آغاز و با یک نیک نﮒري و درایت به پیش رفت. 
حرکت« شورایعالي حل معضلــﮥ  دیورند» درین راستا به همین سبک  وایجاد پلاتفورم وسیع کار کردن میخواهد وکار را درین راستا آغاز کرده است.
راه حل موجه به صورت تلـﮕرافي:
ایجاد سازمان های وتشکلات سیاسي وایجاد روابط، ائتلاف ها و جبهات مشترک باسازمان های داخلي و خارجي افغاني برای تحقق اهداف مشترک و کار برای ایجاد حاکمیت مردم و پیشکش کردن نسخه های عملي، دربخش اقتصادي سیاسي و نظامي وسیاسیت خارجي و رفتن  به ملت و ﮒرفتن مشروعیت نسخه های خویش از ملت.
کار برای ﮒرفتن قدرت سیاسي برای خدمت مردم درتحقق نسخه های مطروحهء که مشروعیت آن از ملت ﮒرفته شده باشد.
قناعت دادن مراجع بین المللی به درست بودن راه های حل مطروحه و کار برای آن.
زمینه سازي عملي برای اینکه درستیج سیاسي افغانستان خلاء های موجود پُر شد. این پُرشدن به مفهوم به حاشیه کشاندن ملت نه، به مفهوم معاملات استخباراتي نه، به منظور تقسیم غنایم نه، بلکې با توافقات ابتدایی که سخن و انتخاب اصلي را ملت داشته باشد.
کار برای افغانستان که خطر برای جهان نباشد.
درصورتیکه جامعـﮥ بین المللی قانع نه شود و حاکمیت امروزي جناب حامد کرزی مانند انتخابات ریاست جمهوری اخیر وپارلماني اخیر ازوسایل غیر قانوني استفاده کردن قصد داشته و وسایل بکار ﮒرفته نه شود که از تکرار همچو حالت ممانعت شود باز درین صورت ایجاد ادارﮤ  مؤقت برای شش ماه الی حد اکثر یک سال با هدف ووظیفــﮥ  مشخص و واضح که براه انداختن انتخابات آزاد وشفاف ریاست جمهوری وپارلماني و تصویب قانون اساسي جدید و عملي کردن آن برنامه های  که درانتخابات توسط احزاب وشخصیت های مستقل به مردم پیشکش شده و از ملت مشروعیت عملی کردن را بدست آورده، درپیش ﮒرفته شود.
 
پایان
strategicstudies@yahoo.com