آرشیف

2015-1-25

عبدالواحید رفیعی

اندر بـــاب قند و آنفلانزاي مرغی

چندي است كه مرض آنفلوانزاي مرغي قصه هرخانه وچوك ودكان گشته است . البته قصه از زبان وزير صحت وتلويزون وراديو ورزونامه و…

قصه ازاين قرار است كه چندي قبل درايام گرم تابستان وزير صحت وارگانهاي مرتبط ،اعلان داشتند كه مرغهايي سراسر كشوررا آنفلوانزا گرفته ، ملت به هوش باشند كه ازاين گوشت تناول نكنند … تا مدتي اين جريان ادامه داشت ونقل ونُقل مجالس دروزارت صحت گشته بود وبه تبع مرغهادردكانهاي شهرگنديده شد وبوگرفت ومردم ازخوردن وخريدن آن گريزان بودند . تا اينكه بازوزيرصاحب صحت و كارگماشتگان شان ، به حيث معاون ورئيس وغيره در مر کز وولایات دوباره اظهارراي كردند كه نه خير، آنفلانزايي دركارنيست ، هرچه ويروس بود ، بامبارزه مامورين وزارت صحت به كلي نابود گشته وملت خاطرجمع باشند ، با كمال اشتهاميتوانند مرغ را با سروپاچه ي آن ميل كرده نوش جان كنند . بدينصورت تاجران وفروشندگان مرغ نفس راحتي كشيدند وچه بسا دعايي درحق وزير نمودند و تشكري ازمامورين آن كه بيشترازپيش خسارت نيمديدند . مدتي به اين منوال گذشت وايام به كام مرغ فروش وتاجران مرغ بود …ولي این كاميابي ديري نپاييد که بازسروصداي آنفلوانزاي مرغي شهررافراگرفته است…….

دراين شبانه روز چنانچه خوردوكلان ملت شاهديم ، هرشب ازرسانه هاي تصويري وشنيداري كشور ميبينيم وميشنويم كه وزير صاحب صحت عامه ، معه كارگماشتگان شان به نوبت در تلویزیونها ظاهرشده با صداي رساهشداريه ي شان را درمورد آنفلانزاي مرغي گوشزد ميكنند ، …باز همان تجار است وهمان خساره. اين جريان مرابه ياد قصه قند وملا انداخته است …..

قصه ازاين قرار بوده است كه درسالهاي قديم ، آن زمان كه تازه قند آمده بود ومثل مرغ ماشيني ويخچالي دراين ايام دردكانهاي شهر سرازير شده بود، مردم تازه با قند آشناشده بودند وخوردن آن تازه رواج پيدا كرده بود ،همچنين معلوم نبود ازكجا ميايد وبه كجاساخته ميشود ،…. ميگويند مامورين بلديه سابق كه به آن امروزه شهرداري باشاروالي ميگويند –دربعضي نسخ گفته شده مامورين وزارت ماليه با حس شامه قوي كه داشتند سراغ تاجران قند رفتند وبا زبان خاص مامورين شاروالي يا وزارت ماليه ،آنگونه كه آنها خودبلد بودند به نام ماليه وهرچه كه بود ، ازآنها به قول معروف "چای پولی" يا به عبارتيديگر "شيرني" درخواست كردند ، اما تاجران قند كه سرد و گرم روزگار را نچشيده بودند،به شاروالي جواب هاي رد دادند وخلاصه باعث قهروعصبانيت مامورين شاروالي شدند. مامورين شاروالي هم بيكارننشسته سراغ ملا هاي شهر رفتند ، وگفتند چه نشسته ايد كه بلادكفرچيزي به نام قند وارد مملكت كرده است، اگرشما جلو خريد وفروش اين ماده رابگيريد، ما اين نيكي شمارا بي جواب نميگذاريم وخلاصه بازبان خاصي كه قانوني ……بود به آنها فهماندند كه اگرچاره اي بيانديشيد، شيرني شما فراموش نخواهد شد ،ملا ها ازهمان روز برسر منابر رفتند وداد سخن سر دادند كه آي ملت ؛ تا كي بيخبري وغفلت ؟ اسلام درخطراست و…. وديار كفراستخوان مرده را به خوردشما ميدهد درحاليكه شما خبرنيستيد ؛ …. ملت با تعجب وبا دهانهاي بازناشي ازوحشت گفتند ؛ چطور؟ وقتي ملت خوب سراحساسات شد ند، ملاها گفتند ؛ همين قندي كه معلوم نيست ازكجا ميايد وشما كيلوكيلوميخريد وميخوريد ،داخل آن استخوان مرده است ، اينقند با استخوانهاي مرده تيارو ساخته شده و آمده ست…..

ازفرداي آنروز ملت دسته دسته به خيابانها ريختند ، شعارهاي مرده باد، زنده بادسردادند دادند وضمن چوروچپاول شهر، قندهاي شان را درجوی ها خالي كردند ودهانهاي شان را با هفت آب شستندواسپند دود كردند وخلاصه بازار قند ازبيخ خوابيد . تاجران قند رفته رفته ورشكست ميشدند ؛ لذا سراغ چاره اي براي نجات ازدربه دري و ورشكستگي برآمدند . دراين ميان تعدادي ازتاجران كه سري درميان سرها داشتند، زود پي بردند كه اين كار،كارِ شهرداري است ، لذا تصميم گرفتند مقابله به مثل كرده توطئه را خنثي كننند ، به همين خاطرراست رفتند سراغ ملاهاي شهر كه ؛ بله اگر كاري كنيد كه وضعيت به حالت اول برگرددوقند های ما بفروش برود،شيرني آنهابه طاقچه بالاگذاشته شده است و فراموش نخواهد شد ،و…. وچيزي هم پيشكي به عنوان سهم دادند ….خلاصه ازفرداي آن روز ملاها سرمنبر رفتند وفریاد کشیدندكه آهاي ملت ، خوردن قند خوب است وآنطوركه ما فكرميكرديم وگفته بوديم مقداري استخوان مرده هم دارد، ولي اگرشما قبل ازخورد ن ، آنرا يك بار درچاي غوطه دهيد ،پاك ميشودوازشيرمادربه شما پاك تراست …ومسئله اي ازنظرما ندارد ….. ازفرداي آنروز مردم ريختند به بازار وشروع كردند به خريد قند وبازار قند بازرونق مجدد گرفت ….

ازانزمانخوردن قند به اين صورت كه امروزه رواج دارد شروع شد ومردم عادت كردند كه قبلازخوردن قند آنرا اول به داخل چاي غوطه كنند …..

حالابه اين فكرم كه تاجران محترم مرغ اگريكسري به وزارت صحت رفته بعضي ازمعاونين وروئساي اين وزارت را ببينند ، مشكل حل خواهدشد ….