آرشیف

2015-1-8

عبدالقادر حيران غوري

انالله مـع الصا برین

 

بسمالله

صبر وشیکبایی در مقابل مصیبت ها ونابرابری ها اجر بسیار عظیم دارد الله "ج" همراه صا برین است هم درین دنیا (حاضرت) وهم دران دنیا (آخرت) در مقابل صبرصابرین پا داش های بزرگ را از نعمات مادی ومعنوی خویش عطا مینماید . به گونه مثال داستان ازصبر خواجه محمد شمس الدین حافظ شیرازی را در مقابل عشق مجازیکه داشت بسوخت صبر نمود الله ج از دریا رحمت واز فضل مرحمت خویش کراما ت ، سر فرازی عزت دارین را برایش عطا انعام نمود . 
گویند که حافظ در وقت ایام جوانی یک ادم عادی بوده در همان زمان در شهر ودیار حافظ بادشاهی بود ودختر داشت بنام شاخ نبات خداوند ج برای او حسن جمال داده بود که هزا ران جوان عاشق گلی جمالش بود ند وبی صبرانه انتظار دیدار شاخ نبات را میکشدن اما دیدن ان ساده ورایگان نبود شخصی میتوا نست که شاخ نبات را ملاقات کند که در روز معین تکت چهل درمی را در دست میداشت . حافظ یکی از جمله هزاران عاشق شا خ نبات بود که نه درمی داشت ونه هم واسطه میسوخت می گشت ودر پی چاره بود تا یکبار بتواند از دیدن شاخ نبات تسلی شود ولی هیچ فرصت را پیدا کرده نمی توانست تا اینکه سر انجام بدامنه کوه به ان زیارت بزرگوار ی رفت در حضور رب العا لمین از صدق قلب التجا ومنا جات نمود که ای پرورگارا من برای این زیارت چهل شبانه روز خدمت مینمایم وبدین سبب برایم چهل درهم بده تا یکبار بتوانم به دیدار شاح نبات کامیاب گردم .وازین سر اندر گمی نجات ابم حا فظ از معنویات وحقیقت چیزی را نمی دانست او فکر میکرد چطور به شاخ نبات خواهد رسید همه شی اوفقط فقط ان دختر مهروی زیبا بود اونمی دانست سر کارش در کجا خاتمه می ابد ولی تقدیر اش دران نوشته بود که الله ج بدا ن سبب زیارت ودر عوض صبرش انرا تاج مرضع علم ، دانش فضل، کرمات بر سرش میگذارد وتا قیامت الگو صداقت تقوا پرهیزگاری میگردد . 
این مرد بی پروا که در دامن عشق مجازی بجز از رسید ن به شاخ نبات دیگر فکر خیا ل نداشت مصروف خدمتگزاری زیارت گردید وبه امید روزی که چهل درم پیدا کند وبرود بسوی دلدار خود گر چه برایش بسیا ر چهل روز طاقت فرسا بود اما میسو خت رنج میبرد خدمت میکرد سنگ های زیارت را یکا یک می شست پاک میکرد اطراف زیارت را گل میکارید روزانه پنج وقت جاروب ابپاشی داشت تا که سی هشت شب وروز گذشت صبح وقت نماز سطل را گرفت بطرف چمشه که دران نزدیک بود جهت گرفتن اب روان بود چشمش افتاد که دونفر سفید پوش داخل زیارت گردیده اند با عجله اب گرفت امد وقتکه داخل زیارت شد ازان دونفر اثری را ندید متحیر شد بفکر فرورفت با خود می اندشید چشمش به چوب زیارت افتاد گره را دید با شاخ درخت زیارت اوزان است انرا پا ین نموده ودید چهل درم دربین ان موجود است بی چاره چاره بدست اورد بدون که فکر کند .
چهل درم را گرفت بسوی شهر بخا طر دیدن ورسید ن وصل یار حرکت نمود از شوق ذوق نه کفش پوشید نه هم حمامه بر سر گذاشت دوان دوان با عجله راه می پیمود سفر میکرد محو غرق به عشق شاخ نبات بود انروز را تا به نزدیک عصر منزل کرد نه گرسنه بودنه هم تشنه نه خسته بود نه هم مانده وقتکه نزدیک شهر رسید یکبار نشست تا دمی به آ سا ید ونفس بکشد بیا دان امد باخود گفت ای خواجه شمس الدین ترا قرار عهد بران بود تا چهل شبانه روز برای زیارت خدمت نماید که الحال سی هشت شبا روز شده دو شب دیگر مانده است این شرط وفا نیست برگرد دوباره دوشب روز باقی مانده را خدمت نما و باز بدلی جمع بیا شاخ نبات را ملاقات کن این را بخود گفت بر گشت دوباره بطرف زیارت روان شد شکر گویان راه میرفت چندین ساعت منزل نمود به زیارت نرسید راه را گم کرد تا دمی صبح میگشت از دور چراغ را دید بطرف چراغ روان گشت نزدیک روشنی رسید صو معه را دید داخل ان چند نفرکه علامات نشان های نیک بختی درانها اشکارا بود در داخل نشسته اند ان هم داخل شده سلام گفت در دمی در نشست وبه دقت نظاره این مجلس باصفا پرشکوه جلال را مینمود . که بزرگ این مجلس صدا زد گفت ای ساقی شراب بیاور برای اینمرد فقیرنورسیده بده تا بنوشد ودرردیف مقبو لین وقبول شده گان دراید سوال درین جا است این شراب ایا همان شراب که از اب انگور ساخته شده است نه بلکه این شراب شهد است ازوحدت الهی: الله ج نصیب قسمت برای هر کسی بنماید وجرعه بنوشد از دام قید شیطان نفس رهایی میابد در بلندترین رتبه کرامات بزرگواری میرسد که با نوشیدن یک جرعه ازین شراب وحدت خواجه محمدشمس شیرازی درانی واحد لسا ن الغیب گردید تاج بزرگواری بر سرش گذاشته شد بر تخت کرامات نشست .بیاید این عزت که نصیب حال حا فظ شداز زبان خودی حا فظ بشنویم وبه اعترافش را قبول کنیم .
حا فظ درین شعر خویش حقیقت واصلیت ونتجه صبرخود رابیان کرده میخوانیم .

دوش وقـت سـحـر از غـصه نجاتم دادند
ونــداران ظـلمت شب اب حـیـاتـم دادنــد

بـیـخــود از شـعـشـعـه پـرتو ذاتـم کردند
بــاده از جـام تـجـلــی صـفــاتــــم دادنـــد

چه مبارک سحر بود چه فـرخـنـده شبی
ان شـب قــدر کــه تـــازه بــراتــم دادنــد

بـعـد ازیـن روی من و اینه وصف جمال
کـه درانـجـا خـبـر از جـلــوه ذاتـــم دادنـد

من اگرکام رواگشتم وخوشدل چه عجب
مسـتـحـق بــودم و ایـنـهـا بـزکـاتـم دادند

هــاتــف انــروز بمن مژده این دولت داد
کـه بـدان جـور و جفـا صبر و ثباتم دادند

ایـن هـمـه شـهـد شکـر کز سخنم میرزد
اجـر صـبـر یـست کـزان شاخ نباتم دادند

همت حافظ وانفاس سـحـر خـیـزان بـود
کــه ز بــنـــــد غـــم ایـــام نـجـاتـم دادنـد

اری : وبدان که الله "ج" به نسبت صبر وفا که به عهد خود حافظ نمود چه یک انعام وبخشش بزرگ را از دریا بیکران رحمت وفضل خود اورا داد و پادشاهی دارین را به او عطا کرد. کشور وجودش را از هر نوع اسارت ،قید بند شیطان ماسوا ازاد نجات داد 
درحال که چندین قرن از حیاتش میگذرد اگر عمیقا متوجه باشیم کلام واثار که از حافظ مانده زنده است وانچه را که حافظ دران وقت گفته در هر عصر زمان پاسخگوهمه نابرابری های همان جامعه بوده وپیام اور وحدت ،اتحاد ،اتفاق، همبستگی، همزیستی، تمدن ،انکشاف برای اهل عصر میباشد .
واگر در زمان های گذشته نگاه داشته باشیم عصر زمان امپرطوری غوری ها از تمامی جوانب یک عصر دروخشنده عصر حاکمیت عدل ، انصاف ، قانونیت ،عصر تمدن پیشرفت وترقی تکامل بوده است البته که تمدن کشورهند امروزی محصول دست دوران عصر غوری میباشد . اگر جهان امروزی چشم حقیقت را باز کند وهمه باستان شنا س در راه حقیقت گام بردارند دید وانجام سفر شان بان سر منزل خواهد رسید که اثار غوری ها خواهد بود . اما این افتخار وعزت که امروز بما به ارث مانده ودر هر گوشه از دنیا بروید اکثریت نقل قول دوران غوری ها را در سرزبان ها دارند وامپراطور غوری هم پرچم ازادی وحریت را در نیم کره جهان براشفته بودند وبیخ وبنیاد ظلم وستم بربریت وغلامی را برکنده وحکو مت قران عدل اسلامی را تطبیق میکر دند .
این افتخار وعزت که چندین قرن ازان میگذرد هنوز زنده است والگو برای دیگران است رایگان برای غوری ها مسر نبوده بلکه نتجه صبر واستقامت شان در برابر مظالم واسبدادهای بوده که در سرزمین شان از طرف مستکبرین ومتجاوزین همان عصر زما ن صورت میگرفت اما انها به هر حا لت از خودصبر شیکبایی را مطابق به فرموده قرانی واحادیث پیغمبر نشان میدادند وشکر الله "ج" در مقابل نعمت ها میکردند وهما نا الله "ج" برعلا وه که جها ن گشای وامپراطوری ها ی بزرگ را پاداش داد انها را مفتخر در صحبت خلیفه چهارم اسلام اسد الله مرتضی "ع" گردانید وهم چنین الله "ج" نصرت اش را شامل حالشا ن گردانیده و در راه حق حقیقت همیشه انها کامیاب وپیروز میبودند .
ملت صبور ، غیورو شجاع افغا نستان هم در طول تاریخ درمقابل تجاوزات لشکر کشی ومداخله هایکه از طرف بیگانه گان وبه همکاری مستقیم وطن فرشان داخلی صورت گرفته بجز اینکه صبرنموده ومردانه شامل محرکه گردید ه واز خاک ، وطن و نوامس ملی خویش دفا ع کرده وبا متا نعت سنگرداری نمودند دشمنانرا مجال نداده اند که در اهداف شوم وپلید استعماری خود بر سند . اگر ما سه تجاوز که انگلس ها در وطن کردند وبنام سه جنگ افغان وانگلس مشهور میباشد ورقهای تاریخ را به دقت بخوانیم درخواهیم یافت که ملت مجا هد بیدار چه سان در درمقابل غول استعمار انگلیس مقاومت وصبر نموده اند . تاریخ میگوید زمان که علیه انگلس جنگ در دشت میوند قندهار جریان داشت مجاهدین تعداد بسیار کم بودند اما دربرابر شان دوازده هزار 12000 از عساکر تا به دندان مسلح خون اشام انگلیس قرار داشت مجاهدین بنا به ضرورت بخا طر غل قم کامل دشمن از برادر های زون هرات خود کمک طلب نمودند که به زوترین وقت گروپ ها ی مجاهدین تنظیم وبه سرکرده گی سردار محمد ایوب خان مجاهدین از ولایت هرات ، ولایت غورباستا ن و ولایت فراه بکمک برادران خویش شتافتند که بارسید ن قوای کمکی تا بعدازجا بجا شدن مجاهدین در اثراتش قوایی توپچی دشمن 500نفر شهید و850نفر دیگر زخمی گردیده بودند اما در یک یورش برق اسا علیه سنگران دشمن تلفات را بر دشمن واردنمودند که تاالحال انگلیس ها انرا فراموش نکرده اند ونخواهند کرد هم …. از جمله 12000 عسا کر متجاوز انگلیس انهم بلباس افغانی 
تنها 25 نفر شان توانستند که جان بسلامت ببرند ودر قندهار با دیگر متجاوزین یکجا شوند هر کسی این ارقام را قبول نمی کند به صفحه ( 637-638 ) افغا نستان در مسیر تاریخ غلام محمد غبار مراجع کند وحقیقت را بداند . اکنون که انگلس در لبا س دوست در افغانستان امده وامنیت هما ن مناطق را در چوکات ای اس اف بدوش گرفته بهمه گان واضح است که تحقیقات استخوا ن های عساکر خودرا میکند وبا ایجاد تفرقه در بین افغانها انتقام گیری مینماید ولی ازین بی خبر اند که مردم افغا نستان مسلمانان صبور هستند والله"ج" باایشان هست حتما انانرا ازقدرت لا یزالی خود شراب وحدت واتفاق اتحاد را مینوشاند ودشمنان مکار شان را روسیاه و رسوا میگرداند . 
کودتای خونین هفت ثور 1357 یک تحول بسیار غم انگیز نا پسند ومملو از خشونت ومصیبت عظیم بود که در افغا ستان بوقوع پیوست . د ر حالیکه حامیان این کودتا خود و حزب خود را دیموکراتیک قلم داد میکردند سنگ خدمت گذاری را در سینه می کوبیدن .این تحول به عویض که افغانستان را بطرف ازادی ترقی تکامل وپیشرفت سوق دهد معکوساٌ گروه پنجاه هزار نفری از کودتا چیان اولین فرا مین خویش رادر اسارت ، کشتن ، بستن ، تخریب، وظلم استبداد بالای ملت مظلوم افغا نستان صادر نمود ند وآنقدر حزب گرایی روشد یافت که اعتماد وارتباط بین مردم ودولت خلقی فدا ی هوس های رفیق های حزبی گردید واختلا فات دورن حزبی انقدر به سرعت وشدت روشد ونمو کرد حزب بدو شاخه تقسیم شد حتی بعضی از اعضا حزب که دست چپ راست خود را می شناختن کشته شدن ویا تبعید گردیدن وذمینه تجاوروس را مساعد نمودند تا که در 6 جدی 1358در پیشروی ارتش سرخ روسها رفیقها حزبی رقصیده وخندیده بخا طر سرکوب ونابود کردند مردم مسلمان ومجاهد افغا نستان وطن را به روسها سپردند اشغال وتخریب افغا نستان عزیز عملاٌ شروع شد . 
در مقابل ملت مسلمان وقهرمان غیور با شهامت افغانستان با وجودیکه کشته شدن ، سوختن ، ویران شدن مها جر شدند ورنج بردند ولی حوصله صبر استقامت و مقاومت شرعی خویش را از دست نداده ومردانه و جانانه رزمیدند جها دکردند همانا الله"ج" دشمنان شان را ناکام و در مقابل نصرت خود را شامل حال انها کرد ودر برابر صبر شان اجر اعظیم وپاداش بزرگ پیروزی انقلاب شکومند اسلامی را نصیب شان گردانید . قدرت ونصرت الله"ج"بود قیام وانقلاب ملت برهنه پا را در مقابل ابر قدرت جهان که از نگاه تکنا لوژی وتخنیک بمراتب در تمامی ابعا د پیشرفته تر و مجهز تر از امریکا ومتحدین او بود به قله پیروزی رسا ند وچندین کشور وملت های زیاد را از شر وتحت اسارت روسیه نجات داد. وهمه او کسانی که در اسارت ذلت ودور از مردم وطن بسیار به پریشانی زنده گی میکر دند با اعلان پیروزی جهاد ولوکه مرتکب هر نوع جنایت که شده بودند ازاد گردیده وشامل عفو عمومی دولت مجا هدین شدن وبه مرحمت احسان پرودگار واز برکت جهاد اکنون صاحب همه نعما ت مادی ومعنوی هستند که با ید درحال شکر الله "ج"را با اخلا ص و عقیده کامل بجا اورده با صداقت راستی درراه عمران وتر قی پیشرفت کشور عرق ریزی وایثار نمایم وهمچنین بدون هر گونه تعصب و تعبیص در راه اوردن وحد ت ملی در بین اقشار مختلف کشور که ضامین تحکیم صلح وارامی میباشد از هیچ گونه تب تلاش وفعالیت های مثمر به هر موقف که هستیم دریغ نورزیم ودر مقابل همه مصایب صابر با شیم تا الله ج از دریا بیکران خود تمامی کثافات وتاریکی های جسمی وروحی مرا شسته صفا پاک گرداند . برای نسل اینده همچو ابا اجداد خود الگو و نمونه بوده باشیم ودر غیر ان در لجن زار حوادث دنیا دون غرق خواهیم بود ودر بی ننگی رسوایی خواهیم مرد ومارا تاریخ های بعدی لعنت خواهد نمود . انچه را که در چند سطر بالا نوشتم واقعیت داشته وحقایق بوده که ما باید باید همچو گذشته گان خویش جامه عمل بپوشیم تا الله "ج" بفصل ، کرم ، عنایت خود مارا سعادت دارین نصیب بگرداند وعفو بخشش نماید .

عبدالقادر حیران غوری 24سرطان 1391شهر زیبا چغچران