آرشیف

2015-1-8

عبدالقادر حيران غوري

الا اي حيران توهم دست حاجت با خدا كن

بسم الله

استاذ گرامي عدالت همراه ، دانشمند فاصل ،سخنور دانا گوينده توانا جناب (( فضل )) صاحب صدها سلام خاص وبااخلاض درسر زمين غوربا ستان و مرد خيزدر پيشگاه شما نثار وتقديم بادا !
استاذ گرامي: همانطور يكه الله ج به فصل وكرم لطف احسان بيچون چرا خود ترا علم ،دانش فهم ودرك فصل داده .
به در بار الله ج دعا ميكنيم والتجا داريم تاطول عمر طويل صحت كامل وقوت ايمان زيادي را به شما مرحمت عطا نمايد و زنده گي پر حلاوت را در بنده گي ومعرفت اوتعالي سپري ودرقيامت بهشت برين وجنتالفردوس را جا وماوا شما بگرداند. امين يا رب العالمين
استاز گرامي: شعروسروده شمارا در پرامون شخصيت عالم رباني مجاهد في سبيل الله حضرت فگار صاحب را در سايت نامدار جام غور خواندم همه مارا الهام بخش بود وفرص همه اهل دانش وقلم بدستان وشاگردان استاذ بزرگ فگار صاحب است تل همجو شماوسروري صاحب راحع به شخصيت اوشان ا نچه را كه در توان دارند بروز دهند و در باره معرفت استاد تنها نه در افغانستان بلكه در فرهنگ هاي بيرون از كشور معرفي گردانند . ومن الله التوفيق
البته با اجازه من هم نظر به شناخت نزديك وارتبا طا ت فا ميلي كه با حضرت مرحوم فگار صاحب در دوران حيات شان وفعلاٌ با اولاد هاي شان دارم بطور خلا صه واند كي در باره خصايل وزندگي نامه شان بنوسيم .
او محمدرسول نام داشت فگار تخلص ميكرد و مشهور به سرمعلم صاحب بود ند مسكن اصلي شان قريه يخن عليا ولسوالي تيوره ولايت غور بوده اوشان درس را به نزد عالما ن مدارس ديني منطقه خوانده و علوم عصري رياضيات واجتماعات را بطور بسيار خوب در مكاتب تد ريس مينمودند .
حضرت مر حومي فگار صاحب يك شخصيت روحاني وااستاد توانا معارف بودند طول عمر خودرا صرف تعليم وتربيه اولاد وطن كرده معارف را در غور بنياد گذاري وتاسيس نمودند وجود شان براي اهل وطن رحمت ومرحمت بود كه الله ج براي غوريان وسر زمين غور انعام وعطا كرده بود .
فگار صاحب عاشقي معرفت وحدت بود انها مسافر راه حقيقت حق بودند كه منزل خويشرا در هفت مرحله قلمرو كشور روح و جسم طي ومراد شان حاصل گرده بود وهيچ شك وجود نداشت كه او به قرب رسيده بودند واز جمع اوليا كرام زمان بودند . فگار صاحب در بين تمام اقشار جامعه محبوب بوده واز پشتباني عام وتام ملت بر خودار بودند احترام وعزت شان نسبت به صداقت وراستي وخدمت گذاري شان براي مردم جايگاهي خاص داشت . او با تمامي دردها معصيبت هاي مردم خويش شريك و عضو بود وارام راه ميرفت ودايم الوقت مصروف ذكر بودند بجز تبسم گاهي خنده قهقه ر اكس از انها نديده با وجود كه صلا حيت هاي بسيار مهم حكومتي در پيش شان موجود بود يك افغاني را در طول عمر و ماموريت خويش از راه غير مشرع بدست نه اورد كاملاٌ اوصاف وخصايل پغمبري در عملكرد شان موجود بوده كه الله ج به اوشان عطا كرده بود . برعلاوه كه عالم بزرگ دين بودند شاعر توانا در سرودن اشعار بوده ويكي از جمله نوسينده گان چهره دست كشور بود تمامي اشعار شان بسيار سوزنده وعاشقانه بوده و تفسير ازاياتي قران شريف واحاديث پيغمبر ص ميباشد.
كه هر خواننده در تحت تاثير معنويات گفتار شان قرار ميگرد شش اثري تابنا ك ازيشان مثل اخلاق البشر، معرفت النفس
راحت لقلوب ، حالات محمد"ص" در كودكي ، تاديب لفگار و گلزارالسادا ت باقي مانده كه همه انها بنام مجموعي از اشعار ورسالات محمد رسول فگار در يك جلد كتاب از طرف فرزند ارشد شان غلام علي فگار زاده در سال 1390 بچاب رسيده وبدسترس عامه قرار گرفته است .
انها مقالات وترانه هاي بسيار را هم نوشته اند البته اين ترانه هارا درروزهاي ملي كشور ويا وقتيكه اراكين دولتي ازساحات ديدن مينمودند مي سرودند ما در صنف اول مكتب بوديم كه اعلحضرت محمد ظاهر شاه ميخواسته به ولسوالي تيوره سفر نمايد فگار صاحب ترانه را به خير مقدم شان سروده بودند كه مصريه اخري اش به يا دم مانده كه چنين است .

فگاري دست حاجت با خدا كن
بحق شاه واولادش دعا كن

فگار صاحب در همان وقت شاه را لايق وسزاوار دعا دانسته بحق اوشان دعا نمودند . بند ه بتاسي از ين فرد دعايه استاد پيروي كرده و نسبت به اخلاص محبت كه به جناب استاد محبوب فصل صاحب دارم انرا مستحق وسزاوار دعا دانسته وچنين التجا ميكنم.

الا اي حيران توهم دست حاجت با خدا كن
بحق فصل اولادش د عا كن
خدا يا تودادي بفصل خويش اورا فصل وكرامت
همان شبهاي تار اورا به نور معرفت صبا كن

خدايا فصل به فصل تو استا د گشته
همه شاگردان ا ورا به صرا ط المستقيم رهنما كن
خدا يا فصل در قلب دارد رنج و دردي
بفصل خويش ان درد ش را شفا كن
خدا يا دعا حيران بينواو يارانش را
بحق فصل بفصل خو يش مستجا كن