آرشیف

2017-9-7

گل رحمان فراز

افیون های سه گانۀ خارجی ها در افغانستان!

افغانستان کشوریست که استبداد گروه های  دیکته شدۀ کشور های خارجی برای بر آورده شدنِ نیاز های همان کشور ها از همه ساخت و ساز های ملی، مذهبی، قومی، سمتی و تنظیمی گذشته اند و تنها اندیشۀ شان به جلبِ رضایت خاطرِ حامیان شان دوخته شده و برای تأمینِ منافع ایشان کار می کنند
در اینجا برای هیچ کس فرصتِ کار و خدمت به وطن داده نمی شود. تعیینات حتی در قالبِ انتخاب و انتصاب هم به خواست ها، سفارش ها و توصیه های کشور های بیرونی تعلق دارد و آنها هم در امرِ گُزینش به کسانی فرصت می دهند که توانایی کار را در قالب چارچوب ساخته شدۀ همان کشور داشته باشد و بتواند منافع همان کشور را در حالاتِ اضطرار بر منافع کشور های دیگر و یا حتی کشور خودش به مراتب ترجیح داده و حمایت کند
در میهن مان حتی رئیس جمهور در عادی ترین مسئولیت ها (بدون هماهنگی و مشاورت با خارجی ها) صلاحیت شخصی و موقفی ندارد و همیشه فکر و زبانش در گروی کشور های می باشد که وی را با مداخلات پنهانی، حمایت های مالی و توصیه های انتخاب شدن را نمودند تا زمینه را برای مدیون ساختن اش ایجاد کنند.  
آنها چند دوره است که بر سیاستِ ادارۀ اُمورِ حکومت داری کشور مداخلۀ قابل مشاهده دارند و دست نشانده های شان را وادار بر برآوردنِ خواسته های شان می کنند، اینکه دست نشانده بخواهد و یا نخواهد، دلیلی برای رد خواست ها ندارد و عدم پذیرشِ خواست ها منجر به برکنار شدن و حذفِ همان فرد از سیاستِ کشور و دوره های طلایی سیاسی این کشور خواهد شد.
در مرحله اولی، آنها ملا عُمر (کور) را با رژیمِ طالبان واردِ میدانِ مُبارزات سیاسی برای زعامت مردم افغانستان نمودند و برایش طرزالعمل ویژۀ افراط گرایی در دین را برای تطبیق در طول مدت زمانِ مأموریت اش گوشزد نمودند. ملا عُمر که از برآیندِ این سیاست چیزی نمی دانست، فکر می کرد که حکومتِ افغانستان را به یک نظامِ مشروع اسلامی که شرعیتِ اسلامی در آن حکمفرما باشد بنا خواهد کرد ولی بی خبر از اینکه اجرای این روند افراط گرايانه بر احتمال ادامۀ نظام اش خدشه وارد خواهد کرد و مردم را بیزار از حکومتِ نوع اسلامی این چنینی خواهد کرد
در مرحلۀ دومی، وقتی دیدند که از حکومت ملا عُمر فقط توانستند منفعت بدنام ساختنِ تطبیقِ نظامِ اسلامی را بدست آوردند، خواستند بالای حامد کرزی سرمایه گذاری کنند و همان بود که آقای کرزی دوره های طلایی را بدونِ داشتنِ کدام رقیب از آن خود می کرد. حامد کرزی رئیس جمهورِ اسبقِ کشور تا زمانی موردِ حمایت آنها قرار داشت که از یکایک خواست های شان به خوبی و بدونِ کدام استدلال حمایت می کرد. زمانیکه سفارش های قتل های زنجیره یی را بدونِِ چون و چرا قبول می کرد و در تطبیق اش می کوشید. او زمانی کنار زده شد که در مقابل توصیه های کشور حامی اش لبیک گفته و سرِ تعظیم فرود می آورد، به محضیکه حضور نظامیان آمریکا را برای مدتِ طولانی به فلاحی افغانستان ندید، وی را به آسانی و بدون پرسشِ چیستی و چرایی از راه برداشتند.
غنی اولین کسی بود که از اوایل با خواست های آمریکا موافقت داشت، او حتی قبل از ترسیم نقشۀ انتخاباتِ ریاست جمهوری کشور رضایت و حمایت اش را از امضای پیمان استراتژیک اعلان نمود و آنرا به فلاح آیندۀ کشور و تحکیمِ روابطِ حسنۀ سیاسی با کشورِ ابر قدرت چون آمریکا قلمداد نمود. او حالا به دستورِ همین کشور نقشه های حذفِ اعتبارِ شخصیت های متنفذ جهادی و رهبرانِ اقوام را ترسیم می کند که توانسته است در این سیاست اش پیروزی شامخی کسب کند و رقیبان احتمالی سدِ راه آینده اش را بخوبی بردارد. حالا هیچ یک از رهبران قومی توانایی مقابله و جرأت ایستادگی در برابرِ رئیس جمهور محمد اشرف غنی را ندارند و از همین او در اجرای توطئه ها دست باز دارد و کاری می کند که دلش بخواهد
اینجاست که افغانستان روی آرامش را نمی بیند و شهروندان اش آسایش زندگی در این کشور را در رویا های شان می جویند. زمانی یک کشور می تواند اقتدار را بدست آورد که زعیم های دلسوز بر اساسِ انتخابات آزاد و عادلانه، رای سری، شفاف و اکثریت مردم انتخاب گردد. وقتی که اقتدارِ زعیم بر عهدۀ کشوری باشد، می بایست تا به خواست ها، پلان ها، توصیه ها و نقشه های سیاسی رویایی همان شخص در قبالِ کشور اش و چگونگی ایجادِ روابط به همسایه ها فکر کند تا منافع مُشترک اقوامِ ساکن در افغانستان!

با مهر
گل رحمان فراز