آرشیف

2015-1-25

عبدالواحید رفیعی

اسلام مــــــــرز ندارد

 

 4 اکتوبر

صبح شفق با زنگ تلفن ازخواب برمیخیزم . کسی ازآن طرف خط می گوید من فلانی هستم ازغزنی ،زنگ زدم که بپرسم  راسته که مرز ایران بازشده؟  میگن افغانیا همیتو گله گله میرن ایرانی ها کاری ندارن ؟ می گویم من هم خبرندارم بخدا ،  دیشب تاحالا چند نفردیگه هم  به من زنگ زده اند پرسیده اند ، ولی راستش من چیزی گفته نمیتوانم ، اگه بگویم بله ، بازه تو بلند شی بیایی بعد بازنباشه سرگردانی بکشی ….  من دیروز درمرز بودم ، تا جایی که دیدم مرز رسمی بسته است …. میگه نه نه میگن ازبغل بغول مردم میرن ایرانی ها کارندارند . گفتم؛ ازبغل بغولش من خبرندارم ، باید امروز پرسان  کنم بعد به شما زنگ میزنم . دوسه تا تلفن دیگه راهم باهمین محتوا جواب می دهم وبه دفترمی روم ، وقتی به دفترمی رسم همه حرف وحدیث  ها همین است ، وهمه هم ازمن می پرسند که به مرز چه خبره  تو که دیروزبه مرز بودی . ولی من واقعا خبرندارم چیزی ازاینگونه  ندیده ام که مرز باز باشه ومردم سرش را پایین  انداخته بروند فقط گفتم مرز بسته است حتی برای پاسپورتی ها هم مشکلات خلق می کردند ولی من کسی را ندیدم که بدون مدرک وارد ایران شده باشه …..

ازآنجا برای روشن شدن وضعیت راهی مرزشدم . دراولین پاسگاه پولیس وقتی رسیدیم هیاهویی دیدیم که بیا وببین . همه شهرریخته بودند به پاسگاه . ده ها نفروموتررا پولیس مانع شده بود  . مردم را میبینیم که گروه گروه عازم مرزاند . ولی پولیس همه را برگردانده است . به پاسگاه بعدی بازهمین طورتا میرسیم به اسلام قلعه دراسلام قلعه فکرمی کنی هرچه مردم درشهربوده  آمده اند به مرز حتی فامیل های زیادی ازآنجا رفته  به نقطه  صفری می رسیم که میبینیم کمیسارنظامی با طرف ایرانی شان درداخل کانترایرانی ها جلسه دارند وقتی ازجلسه می برایند کمیسرنظامی افغان می گوید به ایرانیها رفتم خبردادم که ازطرف ما مرز بسته است ، کسی حق داخل شدن یا خارج شدن ندارند . کمیسر ازآنجا برای صرف یک پیاله چای به داخل اطاقک ما میاید میگویم به نظرشما دلیل بازشدن مرز چیه چرا ایرانی ها اینگونه شل  کرده اند ؟ کمیسرجواب میدهد ؛" بخدا به حساب این ایرانی ها شیطان هم  نمیفامه ، اینهادست شیطان را ازپشت بسته اند، نمیدانم چه سوری است دراین کارشان . ولی به نظرمن دودلیل میتانه  داشته  باشه یکی اینکه  ازاین افغان ها برای جنگ ها ی آینده کاربگیرند ، همین حالا ما راپورهای  موثق داریم که اینها رامیبرند درمراکزنظامی تعلیم میدهند معاش خوب حتی یک میلیون تومان هم به اینها میدهند تا درآینده ازاینها برعلیه افغانستان وناامن کردن افغانستان کاربگیرند تا امریکارا دراین جا تحت فشاربگذارد یک دلیل دیگه اینه که مقدارپولی را که هرسال سازمان ملل برای نگهداری مهاچرین افغانی به  ایران میدهد،  امسال قطع کرده است ، حالا ایران با اینکارمیخواهند نشان دهند  که ما به افغان هااجازه میدهیم تا به ایران بیایند شاید به این طریق این پول را بگیرند ." هیچ کدام ازاین تحلیل های کمیسار به دل من نمینشیند . برای کمیسارتلفن میاید  بعد ازتلفن بلند میشود که برود ومیگوید  یک هیات ازهرات میایه دراین باره  قراره  جلسه کنیم .

مرز ظاهرا عادی است ولی مردم به طرف خط مرزی درامتداد مرزبه طرف ایران  می روند وموترهای پولیس افغانستان درامتداد خط مرزی حرکت کرده  آنها راتعقیب می کند بعد ازتعقیب وگریزچند تایی را دستگیرکرده میاورند . بقیه یا به  طرف داخل افغانستان  فرار می کنند یا به  داخل ایران ولی گفته می شود ازطرف نیروهای ایرانی درقبال ورود خودسرافغان ها ظاهرا واکنشی نشان داده نمیشود .

ساعت حدود 2 جلسه تمام  میشود ومرز دوباره بازمیشود ، ظاهرا کمیسار به دل وتصمیم خودمرز را یک طرفه بسته بوده است .

مرز رسما بسته است اگر کسی بخواهد قانونی برود باید ویزه بگیرد ، ولی اگرکسی بخواهد غیرقانونی بروند ایران کارندارد . درکشورهای  عجیبی زندگی  می  کنیم کارها به صورت غیرقانونی بهترپیش می رود ….دراین حال یاد گفته ی ازرهبرفقید ایران آیت الله خمینی میفتم که گفته بود اسلام مرز ندارد وبه ادامه ی آن  بازیاد یک حکایتی جوک مانند میفتم که درهمین ارتباط در سابق نقل می کردند ؛ میگویند سال ها قبل به همین گونه یک نفرافغانی وقتی این فرموده آیت الله خمینی را میشنوه سرش را پایین انداخته بدون مدرک میخواسته ازمرز برود  داخل ایران . درمرزوقتی سربازایرانی جلوش را میگیره ، افغانی با اعتراض به سربازمیگوید ؛ حضرت امام گفته اند اسلام مرز نداره شما حق ندارید مانع من شوید . پاسدارایرانی درجواب میگوید  : " من فدای حضرت امام میشوم ولی حضرت امام قربانش بروم دراین مورد گوه خورده "

وقتی بعد ازچند ساعت ماندن درمرزبه طرف هرات میایم هنوز نمیدانم که واقعا این خبرصحت دارد یانه ؟مرزواقعا آنگونه که مردم میگویند است یا آنگونه که مامورین رسمی می گویند .  مامورین ایرانی تکذیب میکنند ولی مردم عادی صدها دلیل میاورند که خبرراست است . وقتی به خانه میرسم پسرم اولین کسی است که بازسوال میکند " میگویند مرز ایران باز شده یک همصنفی ام صبح رفته حالا مشهد رسیده است . نفربعدی نظرمامورین رسمی را تکذیب می کند خانم ام است که ازنانوایی خبرآورده ، وی میگوید فلانی وفلانی بچه های شان دیشب رفته اند حالا ازمشهد زنگ زده اند . این خبرهارا وقتی درکنارگفته های مقامات دولتی ایران وکنسول ایران میگذارم وچشم دید های خودم درمرزرا اضافه می کنم ،  به این نتیجه میرسم که مرز قانونا بسته است ولی واقعا باز است . چرا ؟ جوابی هنوز ندارم .

نوشته شده توسط عبدالواحد رفیعی در 12:5 |