آرشیف

2016-1-27

گل رحمان فراز

از ریش سخن مـــــــــــی گویم!

این روز ها ریش و ریش داری وضعیت مناسب و معتدل را در محیط فکری و برداشت دانش آموختگان نو ظهور و جوانان نو اندیش دموکرات سپری نمی کند و سراسر با انتقادات، توهین ها و تحقیرات کنایه آمیز ایشان دست و پنجه نرم می کند که حتی ریش داران از گفتار بی پرده و پوست کنده مخالفین ریش و ریش داری به تنگ و فغان آمده اند و حتی با صعود شعار های ضد ریش داری و موافق بی ریش بودن، کم کم ارزش عقیدتی اش را از دست داده و مردم را به شک و تردید اعتبار عقیدتی داشتن اش وا می دارد.
البته من کار به کاری هر دو جهت ندارم و نمی خواهم ریش داران را به ریش داشتن شان توصیه نمایم (چون همانند همان عالم بی عمل خواهم بود، برای اینکه خودم ریش ندارم!) و بی ریشان را به بی ریشی شان سفارش کنم بخاطریکه در هر دو حالت و جهت اش دوستان بزرگوار و ارجمند دارم و نمی خواهم برای شان زخم زبان و برداشت برسانم.
همچنان هر کس دانای کل خودش در امور برداشت های که ذهن و طرز فکر اش دارد آزاد بشمار می رود و طرز فکر هر کس از اهمیت والای در نزد خودش برخوردار است که باید به دید احترام به آن نگریسته شود و گفتنی است که احترام متقابل در مقابل افکار یکدیگر از جمله مسئولیت های اجتماعی شخص محسوب می شود.
می خواهم از کوتاه نوشت های عقیدتی سخن برانم که در آن اهمیت ریش و ریش داری بصورت اندرز کاملاً پند آموز در آورده شده است:
فرعون ادعای خدایی و نفوذ بازویی قدرتمند جهانی را داشت و اینکه چرا خداوند (ج) به قدرت و توانایی خارق العاده اش نمی خواست فرعون را مورد خشم شدید و عظیم اش که همانا نابود شدن و عدم ابقای جسم ناتوان اش بود، بپردازد دلیل منطقی وجود دارد که دلیل اش قرار ذیل است؛
1. فرعون دارنده ریش دراز، منزه و منظم بوده است که این خصوصیت برایش برتری های می داد اما این خصوصیت اش تا زمانی ادامه یافت که شیطان بر دل فرعون وسوسه انداخت و او را از این کارش منصرف ساخت و با او طوری استدلال نمود که ریش گذاشتن پیشینه و روش اختیار شده موسی »ع« است و نباید فرعون که دعوی خدایی دارد با عملکرد مشابه موسی کنار بیاید.
2. دومین خصوصیت پسندیده فرعون سروکار داشتن با کودکان و خورد و نوش با ایشان می باشد که از طرف شیطان به منظور اینکه با طفلان نشستن عادت طفلانه است تا رسم پسندیده و همان بود که این خصوصیت نیز از وجود فرعون زایل شد.
3. سومین اصل قابل اعتبار فرعون با حیا بودن اش بود و شیطان برای طوری کنایه گفت که باید مردم از فرعون حیا کنند تا فرعون از مردم!
همان بود که خشم خداوند را بر انگیخت و خود را بر موج های پر جوش رود نیل روبرو ساخت و بر نابودی اش سنگ تهداب گذاشت.
استدلال دوم عقیدتی که اهمیت گذاشتن ریش را صعود می دهد، این است که؛ از کلیه صحابه کرام، تابعین و تبع تابعین شروع تا مفسرین، مبلغین، پژوهشگران، حافظان و مولویان دین از رسم ریش داشتن محمد »ص« در طول کل عمر اش سخن گفته اند و رسول اکرم را با داشتن ریش راحت روایت کرده اند که این خود به اهمیت اش می پردازد.
سومین استدلال که از پرتو طبابت بر می آید این است که تراشیدن ریش موجب ضعیف ساختن جلد و پوست می گردد و همچنان باعث بروز خط های صورت می شود.
روی هم رفته، نکات مثبت همان های بودند که به ذکر اش پرداخته شد و حالا به منفی بافی های نیز می پردازیم که از طرف بعضی ها به نقد از ریش برچسب زده شده است؛

اگر عقل و خرد در ریش بودی
به مجلس از همه بز پیش بودی

که البته این استدلال منطقی نیست و طوری عقده مندانه بیان شده است و لازم هم نیست به سر آن تعمق فکری صورت گیرد و درست بررسی نماییم.
 اما باید خاطر نشان ساخت اینکه هيچوقت ریش نمی تواند به تنهایی اش اسلامیت را به انحصار بگیرد و ریش داشتن تنها نماد حقیقی و واقعی از دینداری اسلامی باشد.

با احترام
گل رحمان فراز