آرشیف

2016-9-25

گل رحمان فراز

از خون سرخ و آرمان مقدس شهدا باید آینده سبز ساخت!

از خون سرخ و آرمان مقدس شهدا باید آینده سبز ساخت!

به  کنعان  مژده  ده ای باد "یعقوب خراسان را
که از "احمد" سراسر بوی "احمد شاه" می آید

فرصت فرا رسید تا به دیدار دوستی بروم که تمرکز فکری اش سراسر بر پایه های ارزشمند آرمان های قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود استوار است و سراسر ایدۀ تطبیق آرمان ها و حفظ ارزش های معنوی راه پدر را در ذهن بصورت محتاطانه می پروراند. او جوان است آرمانگرا، انسان است مسلمان و شخصیت است راست رو! احمد مسعود تا حال حدوداً بیست و چند بهار زندگی از عمر خویش را گذرانده و در گذر این بهار ها، پاییز های بیشماری را برای زرد شدن برگ های پیشرفت اش تجربه کرده است که از غم از دست دادن پدر مجاهد و قهرمان اش شروع الی بستن رخت سفر در دیار غربت بخاطر احیای مجدد نام شهید شدۀ پدر، کسب درجات تحصیلی مطلوب و سرپرست بودن برای فامیل که در سر سخت ترین اوضاع نان آور و سرپرست اش را از دست داده است!
فکر احمد مسعود در بدنۀ کوه های پنجشیر، قوم تاجک خلاصه نمی شود و نمی گنجد، او شخصیت است که دامنۀ دید اش را در قالب آرمان های وسیع پدر و ارزش های دین مقدس اسلام عیار نموده است و یگانه راه رسیدن به اتحاد، سعادت، انکشاف، تداوم و همپذیری را چنگ زدن به ریسمان الله و اتکا به ارزش های اسلامی می داند، سیاست برای "احمد" همانند سیاسیون دیگر به تعبیر های چون؛ نیرنگ، فریبکاری، حیله و راه رسیدن به قدرت نیست بلکه تعبیر امید وار کنندۀ دارد که آن عبارت از روش احیای رابطه بین افراد جامعه، فرصت کمک کردن به مردم، سهولت پیدایش راه حل برای مشکلات بزرگ و سوق دهی دسته جمعی برای نگهداری و تطبیق ارزش های اسلامی است. او سیاست را واژه مقدس می داند در صورتیکه از همان واژه تعبیر درست، واقعی و همه جانبه صورت گیرد و در مطابقت به سنجش اراده همه شمول والای مردم قرار گیرد.
از "احمد" علت تأخیر آغاز فعالیت های سیاسی و تعویق تطبیق آرمان های (پدرش) قهرمان دلیر، مرد بزرگ و شخصیت تکرار نشدنی را جویا شدم، او با گفتار نیک، ارادۀ مستحکم و بینش مطمئن گفت که نمی توانم سرآغاز سخنم برای ورود در دنیای سیاست از نیرنگ، خود نمایی و بی برنامگی شروع گردد، او گفت برایش بخاطر احترام به شخصیت قهرمان ملی برای ورود و حضور در مجالس ملی اجازه داده می شود و حتی خواهش می شود که به ایراد سخنرانی بپردازد اما او بالای این فرصت ها خط ارتداد می کشد و نمی خواهد بدون کدام طرح و پلان جامع از آدرس آرمان های شهید مسعود دخیل فضای سیاسی گردد. 
احمد بر این باور است که قبل از ورود به فضای سیاسی می بایست از خودش سخن نو، طرح جدید و پلان فراگیر داشته باشد تا با سوژه های دلنشین اش که راوی کمک بر مردم عوام است وارد مجلس بزرگان و قلوب مردم گردد. او ورود ریایی را بدون داشتن کدام هدف و سوژه مشخص به استفاده جویی از حمایت مردمی و نفع بردن شخصی تعبیر می کند و برایش راضی نگهداشتن مردم در چارچوب ارزش های اسلامی با اهمیت تر از هر چیز دیگر است که برایش مهیا گردد.
برایم دو شباهت بین "احمد" و "احمد شاه" مشهود بود، اول اینکه ساده زیستن پسر و پدر شباهت کامل صد فی صدی دارد و دوم اینکه هر دو برای مطمئن شدن گفتار شان و جلب نظر مخاطب از کلمات؛ فامیدی؟ و یا فهمیدم! استفاده می کنند. وقتیکه متوجه می شدم اینکه با ایراد هر سخنم "احمد"ی وجود دارد که از الف تا ی حرفم را با حوصله مندی و شکیبایی می شنود و در هر بند و فقره اش سر تکان می دهد، بیشتر مایل استمرار صحبت می شدم و سخن های بیشتر برای صحبت کردن به ذهن ام خطور می کرد.
احمد جوان است و کم تجربه اما طرز تفکر اش جامه جامع را پوشیده است و بهتر از هر جوان دیگر، جبر های روزگار برایش کان تجربه گردیده است، او خیلی غم دیده، پخته شده و صبور به نظر می رسد و عشق احمد به اسلام، وطن و مردم اش بدون شک بدرقه کننده وی به شخصیت شدن، فرهیخته ماندن و احیای خط مش فکری پدر با گام گذاری بر رد پای فکری پدر خواهد بود و روزی برای همه هویدا خواهد شد.
پس، می بایست که نسل جوان احمد جوان را در آغوش گرفته و وی را تا حد توان با تهیه مشاورت ها، اشاره خطوط قرمز و رهنمایی آینده سبز بخاطر تطبیق آرزو و آرمان های به سر پرورانده اش دوستانه و غیر جانب دارانه همکاری و همیاری رسانند تا باشد که نسل کهن جایگاه سیاسی اش را به نسل جوان واگذارد و جوانان هم بتوانند فرصت سر کردگی حاکمیت افغانستان و سوق دهی اش به آزادی، استقلال و آبادی را بدست آورد و ذایقه رهبری و سیاست مداری را چشیده و تجربه کنند.

با مهر
گل رحمان فراز