آرشیف

2017-2-10

گل رحمان فراز

احتمال تقابل قدرت های سرخ با سفید!

احتمال تقابل قدرت های سرخ با سفید!

گفتگوی تمدن ها غالباً در بدنه اقتدار و قدرت های صورت می گیرد که همان قدرت ها بانی حاکمیت جهانی و یا نیمه جهانی اند. آنها هیچگاه برنامه ریزی برای حل مشکلات شهروندی شهروندان خودشان نمی سنجند و هيچوقت سیاست های زندگی و زندگانی شهروندان را برای برنامه ریزی آینده شان در پیش ندارند. 
مهمترین اصل که آنها به آن اتکا دارند همانا اخذ اقتدار جهانی و حفظ حاکمیت خود شان است، بیشتر می کوشند پروژه های رام سازی و مدیون سازی کشور های دیگر را در اولویت کاری شان قرار دهند تا سیاست های آینده شان به چالش همیشگی روبرو نگردد. رام بودن کشور های کم قدرت همیشه به آنها سود می آفریند و زمینه مقتدر بودن جهانی شان را بیشتر مهیا می دارد.
تا هنوز دو کشور خوب توانسته است خود را به پایه اکمال و اوج قدرت سیاسی برساند، یکی اش شوروی سابق و روسیه امروزی است و دیگرش ایالات متحده آمریکا! سیاست بین المللی این دو کشور همیشه در تقابل به همدیگر قرار داشته و دارد. تضاد منافع آنها موجب تفرقه اندازی ها بین ملت ها، ویرانگری های جهانی و همانطور آزاد بخشی های کشور های تحت سلطه ابر قدرت ها در نقاط مختلف جهان…! گردیده است. 
روسیه با سیاست کمونیستی و آیین سوسیالیستی اش بیشتر دخیل اشغال کشور ها و ایجاد بد بختی ها برای کشور ها بوده است، سیاست استعمار و استثمار روسیه به مراتب تند تر، دشوار تر و خشن از سیاست آمریکا است که زیاد تر جنبه زور و تحمیل را دارد. طرز اشغال روسیه اصلا توجیه مثبت ندارد و روش مخالفت شان همچون روز روشن بر همگان هویدا است.
ولی آمریکا در سیاست های خارجی اش پخته تر از روسیه معلوم می شود، آمریکا برای اشغال کشور ها از روسیه پند می گیرد و روند برخورد روسیه را با کشور های اشغال شده بعد از بررسی کامل، برخلاف آن عمل می نماید و همان است که نتیجه نسبتاً قابل قبول دارد. سیاست مکارانه و محافظه کارانه آمریکا بصورت دلپذیر طرح ریزی شده است که اغلب ملت های تحت مستعمره خواهان حاکمیت آمریکا در کشور شان اند.
سیاست اقتدار گرایانه کشور روسیه بیشتر بستگی به توانایی و نیروی فکری رئیس جمهور آن دارد، روسیه که تحت رهبری گورباچف قرار داشت خشم گین تر از روسیه تحت حاکمیت دی متری میدویدف بود و همانطور سیاست ولاديمير پوتین مقتدر تر، احساس تر، ثابت تر، مستحکم تر و صادق تر از سیاست رئیس جمهور های اسبق روسیه در دهه های اخیر بوده است.
ولی در آمریکا بیشتر بحث برنامه سازان دولت جریان دارد و رئیس جمهور در نهایت امر مسئولیت سخنرانی، ایراد بیانیه های راهبردی، تحکیم روابط بین المللی دولت، تطبیق خردمندانه پالیسی دولت و ایفای نقش سمبولیک را بازی می کند. هرگاه سیاست آمریکا بر محور سیاست و مدیریت رئیس جمهور اش ایفا گردد، هیچگاه نمی تواند با دیوانگی، بی برنامگی و بی خودی دونالد ترامپ به پیروزی نایل آید و میدان را سراسر به نفع خویش اداره نماید.
از اینجاست که نژاد سرخ ابرقدرت فعلی جهان به رهبری دونالد ترامپ هیچگاه نمی تواند با مدیریت انفرادی اش وارد میدان مبارزه نژاد سفید ابرقدرت کهنه شکست خورده شوروی سابق تحت رهبری ولاديمير پوتین گردد.

با مهر 
گل رحمان فراز