آرشیف

2020-2-16

علم عبدالقدیر

آیات مرقوم در قرآن لفظا وحکما از نسخ مصئون است
پژوهشی پیرامون نسخ یا ناسخ ومنسوخ در قرآن کریم
مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.106 بقره
ترجمه: هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم (و متروک سازیم) بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم. آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیز قادر است؟
سبب نزول آیه: أخرج ابن أبي حاتم عن ابن عباس قال: كان ربما ينزل على النبي صلى الله عليه وسلم الوحي بالليل وينساه بالنهار..

به نظر نویسند] این تحقیق  در دو مورد ضعف یا اشکال بود. اول اینکه برخی مفسرین در تر جمیه این جملات را اضافه کرده بودند( اگر حکمی را به تاخیر می اندازیم) در متن آیه تنها نسخ ویا ازاله وفراموشی است.اینکه غالبا تا خیر حکم را ترجمه اضافه شده بود نفهمیدم. منظور شان چه بوده..تقریبا تفسیر را با ترجمه خلط کرده اند.
دوم در سبب نزول: برخی مفسرین در مورد سبب ویا شآن نزول نوشته اند که یهود ها بخاطر تحویل قبله ویا تغییر احکام در جریان نزول وحی که بخاطر تر بیت مسلمانها بود بر حضرت محمد ص طعنه زدند که گویا روز یک حکم میآورد وثبات ندارد.لذا بخاطر رد طعنه آنها این آیه نازل شده…این هم از نظر من اشکال دارد چون سبب نزول آیه را حضرت عبدالله ابن عباس یکی از مفرین قرآن وشخصی نزدیک به پیامبر ص اینگونه روایت کرده.
سبب نزول : أخرج ابن أبي حاتم عن ابن عباس قال: كان ربما ينزل على النبي صلى الله عليه وسلم الوحي بالليل وينساه بالنهار..
از ابن عباس روایت است گاهی آیات که شب هنگام بر پیامبر ص نازل میشد در روز دوبا ره از سینه پیامبر ص پاک واز ذهن آن به فراموشی سپرده میشد این حالت باعث تشویش ونگرانی پیامبر بزرگوار اسلام میشد پس خداوند بخاطر رفع نگرانی آنحصرت آیه فوق را فرستاد که اگر ما آیه را از صفحه ذهن تو حذف ویا بفراموشی میسپاریم بهتر آنرا ویا مثل آنرا دوباره بالای تو نازل میکنیم.بهتر از حیث حکم که آسان تر است ویا منافع ومصالح بیشتری در آن نهفته است یا عین حکم است اما شیوه وروش القآء آن تغییر کرده تا بالای مخاطب اثری بهتر داشته باشد.
از مفهوم آیه فوق این طور فهمیده میشود که برخی آیات تنها بر پیامبر ص نازل میشده ودوباره از صفحه ذهنش بفراموشی سپرده میشد، این آیات دارائی حکم مؤقت ومورد خاص برای ساختن وتر بیت شخص  پیامبر ص بوده..آیات که طور دایمی فرستاده شده اند از رهگذر لفظ ومعنی ثابت ودایم بوده ناسخ ومنسوخی در کار نیست. ه نسخ یا ازاله آیات از ذهن پیامبر ص بعد از نزول  ارتباط میگیرد به تعلیم پیامبر ص در همان وقت جهت تر بیه وآگاهی پیامبر ص بار بار تکرار میشده وبعد حذف میشده درست مثل یک بر نامه درسی وتر بیتی برای یک شاگرد ویا هم صنف درسی که میتواند یک بر نامه حذف شود وبر نامه دیگه جایگزین گردد آن آیات که منسوخ شده ما ندیده ایم ونخوانده ایم ..اما قرآن موجود که برای تر بیه ورهنما ئی عالم بشریت است دارائی اصول ثابت ومتغییر بوده هیچ نسخ وازالۀ در آن در کار نیست ..همه آیات قرآنکریم لفظا با عظمت وحکما با حکمت است.اینکه مفسرین مختلف آیات ناسخ ومنسوخ را در کتب شان ردیف کرده اند یک بحث علیحده است که در نوبت بعدی ادامه میدهیم وحالا اکتفا میکنیم به اینکه.
آدر صدر اسلام یات قرآن کریم در جریان نزول قرآن بخاطر تر بیت تدریجی انسانها ومسلمانان همان عصر بوده تا برای مسلمانا بفهماند روش سخن ونحوه عمل در هر شرائط مختلف است انسان همراه با نيازهاى فطرى و ثابت خويش، گاهى در شرايط خاصّ اجتماعى، اقتصادى، سياسى و نظامى نيز قرار مى‌گيرد. در اين موارد در كنار قوانين و مقررات واحكام ثابت، بايد دستورالعمل‌هاى متغير داشته باشد این دستور العمل های متغییر مطابق اوضاع وشرائط حاکم در جامعه در قرآن کریم تذکر رفته واین تنوع در تغيير احكام، دليل ، بلكه نشانه‌ى توجّه به مسائل جديد وتغييرى حكيمانه است
 
چرا بیشترین ایات تسامح وتعامل را منسوخ می پندارند؟
برخی از مفتیان ویا مفسرین حدود پنجصد آیه را منسوخ می پندارند که بحق جنگ علیه قرآن است چون تمام آیات قرآن موجود لفظا وحکما مقدس وحذف شان اهانت به شارع است.اما متاسفانه عدۀ از مفتیان در باری  بخاطر طیب خاطر یک حاکم جنگجو وخشونت شعار ده ها آیه را منسوخ معرفی کرده اند.بگونۀ مثال نسخ آیات تسامح ومدارا ، رفق وملایمت وخوش رفتاری به حکم یک آیه قتال…آیه 5 سوره توبه .
تسامح ومدارا به مثابه دو خصلت نیکو وپسندیده اثر مستقیمی بر بقا ودوام جوامع بشری دارد بر عکس ملل  خشونت شعاروعاری از نعمت تسامح ،مدارا، نرمش وخوش رفتاری  قدم به فنا گذاشته دیگر اثری از آن نیست.
اضمحلال وفروپاشی جوامع اسلامی هم  قسما ریشه در تفسیر نا درست قرآن  خصوصا در ردیف ساختن ویا از کار انداختن قرآن بنام منسوخ  است که توسط برخی مفیان در باری در دوام تاریخ صورت گرفته که حکام مستبد را با خواندن آیه قتال ومنسوخ ساختن  تمام آیات  تعامل، تسا مح ، مدارا وگزاره کردن به جنگ وخشونت وعدم سازش تشویق کرده اند.هر امیر وخلیفه  وقت مفتی ویا قاضی مخصوص خودرا  داشته تا هر عملش  را در پرتو آیات قرآن کریم توجیه وحکام  مستبد را به منطقه گشا ئی وجمع آوری غنیمت تشویق نما یند به همین دلیل بیش از سی آیت قرآنکریم را که به صلح عدالت حسن معاشرت ومدارا با غیر مسلمانان غیر محارب حکم میکند با یک آیه (فا قتلوا المشرکین حیث وجدتموهم )منسوخ اعلان کرده اند که میشود این طرز دید را مفلوج ساختن قرآن نا مید.

الآية المنسوخة :
وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ (ق /45)
الآية الناسخة :
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (التوبة /5)
 
الآية المنسوخة :
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ (الذاريات /54)
الآية الناسخة :
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (التوبة /5)
 
الآية المنسوخة :
فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (حجر /85)
الآية الناسخة :
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (التوبة /5)
 
الآية المنسوخة :
وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (حجر /94)
الآية الناسخة :
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (التوبة /5)
 
الآية المنسوخة :
وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (النحل /125)
الآية الناسخة :
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (التوبة /5)
 
الآية المنسوخة :
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ (الم السجدة /30)
الآية الناسخة :
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (التوبة /5)
لا ینهاکم الله عن الذین لم یقا تلواکم فی الدین ولم یخر جوا کم من دیارکم…ممتحنه.
وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ
 
 

 
اعلام نسخ بی رویه با روحیه خشونت پروری پیوند دارد.اصل در اسلام تسامح ومدارا است آنا نیکه زیر کلیمه نسخ آیات تعامل وتسامح را منسوخ اعلان میکنند اول بر حریم قرآن تجاوز میکنند وبی جهت آیات قرآن را از کار می اندازند دوم قرآن را وسیله برای ادامه ظلم وخشونت قرار میدهنددسوم به خشونت وتجاوز وقتال تشویق میکنند.که نمونه های آن در آیات فوق به وضوح مشاهده میشود.
اسلام وتسامح :اگر آیات قرآن کریم و سیرۀ نبوی را مورد بررسی قرار دهیم، به نمونه‌های فراوانی مواجه می‌شویم که به سوی تسامح و مدارا فرا می‌خوانند.
خداوند متعال می‌فرماید: Tلَا یَنْهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْـمُقْسِطِینَ ) خداوند شما را باز نمی‌دارد از این که نیکی و خوشرفتاری کنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌اند و شما را از شهر و دیارتان بیرون نرانده‌اند. خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد. (ممتحنه:۸)
نبی اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌سلّم در حدیثی می‌فرمایند: «وقتی مصر را فتح کردید، با قبطی‌ها به‌خوبی رفتار کنید؛ زیرا برای آنان پیمان عهد و خویشاوندی وجود دارد.»(مسلم: ۲۵۴۳) اما حالا صلاح با غیر مسلمانان ویا داشتن پیمان با غیر مسلمانان به اساس فتو ائی گروه خود پسند ترسو ومنفی گرا  کفر پنداشته میشود..
واقعیت این است که مدارا کردن،‌ رفتار نیکو و ملایم نشان‌دادن و همزیستی مسالمت‌آمیز از مواردی هستند که خداوند از ما می‌خواهد با غیر مسلمانانی که در انسانیت با ما مشترک هستند، و در حالت جنگ با ما به‌سر نمی‌برند، در پیش
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه: کار دین به اجبار نیست، یقینا  راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس کسیکه به طاغوت کفر ورزد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند بر تمام گفتار وکردار مخلوق شنوا و داناست.)سلامتی آشتی، برهان  ومنطق است نیازی به اکراه اجبار ندارد.چون حوزه وقلمرو جبر وزور کفتار وکردار انسانهاست اما  جزء خدا کسی بزور وارد قلمرو قلب  که مرکز ایمان وتجلی نور خداست که کسی حاکمیت ندارد.ایمان تصدیق قلبی است.اول باید حب طاغوت واستکبار را از خانه دل بیرون کرد تا ایمان بخدا وارد خانه دل شود.ایمان قبل از عمل است اما در منطق زور واجبار عمل  منهای ایمان مطالبه میشود که از منظر شریعیت قابل قبول نیست.
وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا.
و بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که می‌خواهد ایمان آرد و هر که می‌خواهد کافر شود، ما برای کافران ستمکار آتشی مهیا ساخته‌ایم که شعله‌های آن مانند خیمه‌های بزرگ گرد آنها احاطه کند و اگر (از شدت عطش) شربت آبی درخواست کنند آبی مانند مس گداخته سوزان به آنها دهند که رویها را بسوزاند و آن آب بسیار بد شربتی و آن دوزخ بسیار بد آسایشگاهی است» ویا هم آیه فبما نعمة منالله لنت لهم …
 اگر به نسخ آیات قرآن کریم که فعلا دستور العمل مسلمانهاست به نسخ وازاله قائل شویم هر ملای یک آیت را نسخ ودر فرجام از قرآن چیزی نمی ماند. ومیشود مصداف فرموده عبدالرحمن جامی که سرده.
..ای به سراپردۀ یثرب بخواب..خیز که شد مشرق ومغرب خراب.
.دین ترا در پیی آرایش اند ودر پی آرایش وپیرایش اند .

بسکه ببستند بر او برگ وساز..گر تو ببینی اش نشناسیش باز.