آرشیف

2015-1-27

محمد دین محبت انوری

آن شخصيكه دوزخ را خـــــــريد!!

 

درقرنهاي گذشته كشيش ها جنت را بالاي مردم به فروش ميرساندند.وسند آنرا درروي يك كاغذ براي شان نوشته ميكردند مردم نادان ميرفتند وازكشيش ها در بدل اموال زياد يك قسمتي از جنت را ميخريدن يك نفر بسيار كوشش كرد تااينكه مردم را ازين كار منع كند ولي كوشش اش هيچ نتيجه نداد. بالاخره يك فكر درذهنش رسيد به كليسا رفت وبه كشيش گفت: قيمت دوزخ چند است؟ كشيش متعجب شد پرسيد دوزخ؟ او نفرگفت: بلي دوزخ كشيش بدون فكر كردن گفت: سه سكه آن شخص به آرامي سكه هارا برايش داد وگفت: لطفآ سند دوزخ را برايم بدهيد كشيش در روي يك كاغذ نوشته كرد سند خريد دوزخ. سند دوزخ را او به خوشحالي گرفت واز كليسا بيرون شد ودرميدان شهر رفت با صداي بلند فرياد زد اي مردم من تمام دوزخ را خريدم واين هم سند آن ديگر لازم نيست كه كسي جنت را بخرد بخاطريكه من براي هيچ كس در دوزخ جاي نميدهم.
نوت : ترجمه شده از زبان پشتو به دري از روي نوشته حسيب الله نوري

پايان
چغچران
جدي 1391