سرمولف عبدالغیاث غوری

مردی کتابخانۀ کوچکی داشت، در غرفۀ الماری کتاب هایش یک ورق کـــلان کاغــذ زرورق را پنهان کرده بود. روزی مرد به خانه آمد ودید که دختر سه ساله اش ، کاغذ را به جعبه کاغذی پوش کرده است. مرد عصبانی شد ودخترش را تنبیه کرد. دخترک همان روز را با گریه شام کرد وبدون خوردن نان به بستر رفت وخوابید.
چند روز بعد، هنگامی که مرد از خواب بیدار شد، دید که دخترش با جعبۀ زرورقی بالای سرش نشسته است. دخترجعبه را با احترام به سوی او دراز کرده است. مرد تازه متوجه شد که امروز روز تولدش است ودخترش زرورق را برای تحفۀ تولدش مصرف کرده بود. او شرمنده شد و دخترش را به آغوش کشید و بوسید وتحفه را گرفت وجعبه را باز کرد ودید که خالی است.
باتبسم به دخترش گفت: جعبۀ خالی تحفه نیست. دختر با تعجب به طرف پدر دید وگفت: بیش از هزار بوسه را داخل آن کردم، هرگاه خفه شدی یکی را بردار، آن گاه پدر فهمید که دخترش چقدر دوستش دارد.
سرمولف عبدالغیاث غوری
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
Muhammad of Ghor
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Minaret Of Jam
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
تحفۀ تولد