آرشیف
روبــــــاه و پشک
عبدال قادر
بود نبود یک روبای چالبازی بود اوبه یک جا میرفت وقتی درآن جا رسید دید که پشک همرای چوچه های خود زنده گی میکند اوهمرای پشک رفیق شد پشک روباه را به خانه خود برد خودش از خانه بیرون شد روباه را با چوچه هایش تنها گذاشت روباه وقتی چوچه های پشک را دید خوش شد یکی از چوچه های پشک را با خود به خانه خود برد وآنراخورد به همین ترتیب هر روز یک چوچه پشک را میخورد تا اینکه پشک دانست که روبه مکار چوچه های اورا خورده است پشک نزد روباه رفت وگفت : بیا امروز میرویم یک جای مهمان هستیم وقتی سریک چا رسیدند پشک گفت داخل چاه گوشت بسیار است پایین میشویم واز گوشت خودرا سیر میکینم روباه خوشحال شد ودرچاه پایئن شدند وقتی از گوشت بسیار خوردند پشک از چاه بیرون شد ولی روباه هرچه کوشش کرد نتوانست بیرون شود درین موقع پشک به روباه گفت : تو چوچه های مراخورده ای جزایت این است وخاک را بالایش انداخت روباه مرد پشک همنطور قصد خودرا از روباه گرفت.
پایان
چغچران
سرطان ١٣۸۸
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور