آرشیف

2020-4-4

آی سان مرامی

•یک در عقب،یک در جلو•

 

راهی برای گریز وجود ندارد؛برای عبور از گذشته باید به آینده کوچ کرد و برای خلق یک آیندۀ کام پسندانه درس گرفتن از گذشته جرثومه ای غیرقابل انکار است. بقای ما در حال، به سان یک پلی است که ابتدایش به پیشینه و انتهایش به آیندۀ ما وصل است و هرآنچه در این مسیر تجربه خواهیم کرد،به تاریخ خواهد پیوست ودرنتیجه آنچه باقیست همین است.”تاریخ”!
برای دیدن آنچه دیدنی است ،شاید دو چشم کافی باشد اما رضایت بخش نیست. گرچه قرار نیست عیبی بر خالق وارد شود ولی داشتن سه چشم از دیدگاه ما انسان ها معقول تر است.
آن قدر گذشته برای ما اهمیت دارد که حاضربوده ایم یک چشممان را به تماشای محتوای ازپیش دیده شده اش،اختصاص بدهیم.همچون فیلمی که بارها برای دیدن جزئیاتِ هرچند دوست ناداشتنی اش وقت گذاشته ایم.به گذشته نظر می بندیم نه برای گذر وقت،بلکه برای آگاهی بیش تر از آنچه تاکنون درنیافته ایم.
یک چشم در عقب،به تماشای چگونگی به آتش کشیده شدن آمالی ست در تاریکه ای که احتمالا در آینده جهت جلوگیری از اشتباهات گذشته از آن چون روشنایی از نور یاد خواهد شد و همین جاست که تکلیف چشم دیگر نیز مشخص می شود،نگریستن به آینده.
از مزایای دو چشمه بودن می توان به همین خاصیت آینده نگری نهفته شده در ذات تک تکمان اشاره کرد. یک در جلو: چشمی که کار چشم دیگر را به طرزی تسهیلانه آسان کرده است چراکه لازم نیست چشم دیگر علاوه بر نظاره کردن گذشته،به آینده نیز نظرکند.
ما شتابانه امروز خود را قربانی فردایی از پیش نادانسته می کنیم و تا توان در بصر وجود دارد،به آینده خیره می مانیم و گاه به هنگام ناتوانی از چشم دیگر نیز یاری می جوئیم.
آنچه ناگفتنی ست. . .
مظلومانه ترین زمانِ از یاد رفته در جهان،همین ثانیه ای ست که “اکنون” می نامیم اش؛نعمتی که بس دیدنی است ولی چشمی برای دیدنش وجود ندارد.

آی سان مرامی