آرشیف

2015-1-10

ویدا عزیزی

وظـایـــف زنــــان در پـــروسه بــازســــازی

 
بر کسی پوشیده نیست که تحولات و شرایط به میان آمده در کشور بیم و امیدهای گوناگون را در پی داشته و احساسات مختلف را دامن زده است. پس از سالها رکود،انجماد، یاس و افسردگی بر جانها وروانهای تک تک افراد این مرز و بوم تحمل چشیدن مرارت،سرکوب، وحشت ، خشونت و آسیب رسیدن به چمنزارهای علم و فرهنگ و خشکیدن سر چشمه های دانش و حکمت اکنون دریچه های امید گشایش یافته است تا سرزمین کهن و باستانی ما که از روزگاران گذسته مهد فرهنگ و تمدن و پایگاه عرفان و اندیشه بوده است تازگی وطراوت مجدد یابد و آثار سموم ویرانگر جهل و بربریت رو به زوال گزارد و عرصه های علوم و آموزش روش دیرینه و درخشش پارینه خود را پیداکند، اما این امیدواری ها با بیم ها و تردیدها نیز همراه است چرا که هرگونه سهل انگاری، کوته فکری، ساده اندیشی و بی اعتنائی میتواند سرنوشت آینده را واژگون گرداند و این ملت محروم و ستم کشیده را با منجلاب و غرقاب نوینی مواجه سازد و روزگارش را تهدید نماید برای جلوگیری از بروز فاجعه ئی دیگر در ساخت مادی یا معنوی این کشورونیز برای حرکت به  سوی آینده تابناک و شکوهمند باید همه  عناصر و اقشار این کشور مسوولیتها ووظایف سنگین خویش را در این راستا مشخص کرده با جزم نمودن  عزم و با اراده صادقانه وارد میادین کاروفعالیت شوند وسهم خود را در روند بازسازی کشور خویش ادا نمایند.
واضح است که همه، وظایف یکسان و مسوولیتهای همانند ندارند.هر قشر متناسب با جایگاه اجتماعی و توانائیهای مادی و معنوی خود دارای مسوولیت خاص ووجیبه در خور خویش است و وقتی میتوانیم به موفقیت های نتیحه بخش در جریان بازسازی و بهسازی امیدوار باشیم که همگان بر وظایف انمانی و مسوولیت های اسلامی خویش کمر همت بربندیم و از هیچ گونه تلاش مخلصانه در این راه دریغ نورزیم.
در این میان نقش وجایگاه زنان و مسوولیت هائی که بردوش دارند وسهمی که باید در این زمینه متقبل شوند و توقعاتی که از ایشان میرود موضوعی است سزاوار تحمل و دقت و نیازمند بازنگری دقیق زیرا اززمانه های دور تا امروز در خق این قشری که نیمی از جامعه را بشکیل میدهد تبعیض ها است و ناروائی هائی صورت گرفته که پیامدهای ناگوار و آثار زیانبار آن نابسامانیهای گستردهئی را در بخش های مختلف زندگی ما به بار آورده است.
یکی از این تبعیضات ناپسند علیه زنان که پس از دوره تیموریان در این کشور انجام یافته و تا امروز نیز تاثیرات آن بجا مانده، محروم ساختن زنان از تعلیم و یادگیری است. این امر به نوبه خود محرومیت از بسیاری حقوق و فضایل دیگری را در پی داشته است. زیرا زنی که از کتاب و علم بیگانه بارآید، آشنائی آش ارزشهای اخلاقی، احکام شرعی نیازهای اجتماعی دردها و محرومیت های مردمی و بنیادی و امور ارزشمند دیگرش، دشوار و حتی ناممکن است، به طور مثال نظری می اندازیم به وضعیت زنان در دوره اختناق طالبان که زیر نام قوانین و فرامین اسلام زنان را در خانه اسیر نموده و به جای فراگیری علم و دانش و جضورشان در اجتماع و انجام کارهای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی به تجمل پرستی روی آورده با خانواده ناسازگار شدند چنانچه آمار خودسوزی و خودکشی زنان به خاطر ناآگاهی از جقوق شان بالا رفت.
این حقیقت برای همه ما روشن است که رسالت زن به مراقبت فرزند و وظایف خانه خلاصه نشده است بلکه این موجود حساس و با عاطفه بیشترین مشکلات زندگی را رفع میکند او کسی است که از دامنش انسان به معراج می رود مامسلمانان دارای یک اساس نامه هستیم که از طرف خدا برای ما نازل گردیده که در ارج نهادی به مقام زن رعایت عدالت و انصاف و نجات دادنش از زیر ستم جهالت منحصر به فرد است. این اساسنامه قرآن کریم می باشد که زن را به عنوان انسان،مادر،همسروعضوی از جامعه انسانی ارج واخترام نهاده است