آرشیف

2015-1-10

ویدا عزیزی

خـشـــونــــت

 

در اصطلاح عام به برخوردي كه از لفظي شروع تا برخورد هاي فزيكي كه بين دو فرد يا دو گروه صورت ميگيرد، اطلاق ميشود و در لغت به معني زمختي، تندي، پرخاشگري و سختگيري امده است.

به غرض تحليل و بررسي هر چه بهتر خشونت هاي كه موجودات حيه بصورت غريزي و طبيعي به ان عمل مي كند، انرا به دو دسته ذيل تقسيم و مورد مطالعه قرار ميدهد.

1. خشونت هاي الزامي يا تضمين بقاي حيات: پديده خشونت در موجودات زنده منحيث يك عكس العمل درمقابل تهديد و تجاوز ، فطرتا يك عمل غريزي و غير طبيعي بوده كه اين حالت بيشتر در حيوانات وحشي ديده ميشود زيرا تجاوز به قلم رو و حيـطه زنده گي انها ، تهديدي عليه بقا و ادامه حيات اين موجودات محسوب میگردد.

2 . خشونت هاي غير الزامي يا گسترش حيـطه قدرت: ابناي بشر از هابيل و قابيل گرفته تا كنون همه و همه در پي كسب و گسترش قدرت بوده و به انچه داشته اند هيچگاه قناعت نكرده و همواره براي انباشتن ثروت و كسب قدرت خويش به هر وسيله دست يازيده اند و روي اين ذهنيت در ساحه عمل برخورد هاي شديدي را ناگزير در پي داشته كه در نتيجه خشونت هاي غير الزامي بروز ميكند كه اين عمل حتي حيات وممات ديگران را هم به مخاطره مواجه كرده است.

دانشمندان علوم اجتماعي به غرض حل معضلات ناشي از موجوديت خشونت ها به تحقيق ،تحليل و بررسي عوامل پديد خشونت هاي خانوادگي راه هاي حل انرا ارايه نموده اند.
براي شناخت خشونت هاي موجود در جامعه لازم است تا از خشونت تعريفي داشته باشيم و از انواع و اشكال خشونت ها اطلاع حاصل كنيم.
در ذيل سه تعريف از خشونت را كه صاحب نظران امور اجتماعي به ان اتفاق نظر دارند.
 
تعريف اول
تمام فشار هاي كه بصورت غير اخلاقي بالاي موجودات زنده وارد مي شود عبارت از خشونت است.
 
تعريف دوم
سازمان صحي جهان خشونت را چنين تعريف نموده است:
خشونت عبارت از استعمال قوه فزيكي و زور چه به صورت عملي باشد (خشونت فزيكي) و چه به صورت تهديد كننده (خشونت رواني ) عليه خود شخص ، شخص ديگر و يا اجتماع ، كه به احتمال زياد سبب مجروح شدن ، وارد امدن صدمات رواني ، عدم انكشاف، محروميت و حتي سبب مرگ ميگردد.
از نظر صحت قدر خشونت ها بيشتر باشد به همان  اندازه صحت و سلامتي افراد ان جامعه در معرض خطر بيشتر قرار ميگيرد.
 
تعريف سوم
خشونت مشتمل است از انجام فعاليت ها، الفاظ و ذهنيت ها كه باعث بوجود اوردن زيان هاي فزيكي ، رواني ، اجتماعي و يا محيطي گردد.
ابعاد خشونت : به صورت عموم خشونت داراي دو بعد مي باشد.
الف : بعد قابل رويت يا خشونت اشكار:
كه با چشم قابل مشاهده و رويت مي باشد مثل جنگ، كشتن، زدن ، شكنجه دادن، فلج كردن و غيره .
ب : بعد غير قابل رويت يا خشونت پنهان:
كه به چشم ديده نمي شوند اما اثرات ان را در جامعه مشاهده ميتوانيم. موجوديت فقر، بيسوادي و مريضي ها اثرات خشونت هاي پنهان د رجامعه را نشان ميدهد كه از خشونت هاي ساختاري جامعه مي باشد.
خشونت ها به اشكال گوناگوني درسطوح مختلف جوامع باعث به وجود اوردن نا بساماني ها و ناهنجاري هايي ميگردد.
در جامعه جنگ زده پديده خشونت و سعت بيشتري داشته ، مشكلات و نابساماني هاي زيادي را در سطوح مختلف جامعه به وجود مي اورد كه اثرات ناشي از انرا به شكل خشونت هاي اشكار و پنهان ميتوان مشاهده كرد، برخورد هاي تند و خشونت اميزي كه در روابط اجتماعي جامعه پديد امده هركدام موجوديت خشونت را نشان ميدهد.
خشونت هاي موجود در سطح اجتماع را آگاهان امور به سه دسته مهم تقسيم نموده اند.
1 . خشونت فزيكي
يك عمل قهر اميز و يك سلوك نا شايست است كه مثل زدن ، كشتن ، شكنجه دادن وفلج كردن كه تمام اينها خشونت هاي فزيكي هستند .
 2. خشونت فرهنگي و اجتماعي :
عبارت از خشونت هاي مي باشد كه در طرز تفكر افراد يك جامعه وجود دارد مثل داشتن ذهنيت منفي نسبت به كسي و يا چيزي، داشتن احساسات و ارزش هاي (قومي  ، مذهبي، جنسيتي، سياسي و غيره) كه مردم به ان نام (ارزش ) داده اند همه از جمله خشونت  هاي فرهنگي و اجتماعي ميباشد.
3 . خشونت ساختاري:
عبارت از خشونت هاي مي باشد كه از موجوديت نظام هاي استبدادي و ديكتاتوري حاكم در يك مملكت ، جامعه و فاميل به وجود مي آيد كه اثرات نا مطلوب ان به اشكال گوناگون درجامعه به مشاهده ميرسد.
مثلا:
فقر و گرسنگي كه از اثر موجوديت سيستم هاي غير عادلانه توليد و توزيع در جامعه به وجود مي آيد و يا موجوديت قوانيني كه يك قشر يا افراد خاص را دچار ضرر و زيان ميسازد، عدم دسترسي افراد جامعه به تسهيلات اقتصادي، تعليمي صحي و محروم ساختن اقوام و يا گروه هاي خاص از بعضي مشاغل و مناصب دولتي و غيره نمايانگر خشونت هاي ساختاري در جامعه هستند.
همچنان اشكال مختلف خشونت لفظي و فزيكي از دير زمان به اين سو در مكاتب كشور ما دوام دارد كه ميتوان نتايج منفي اين نوع خشونت ها را در محيط مكتب در موارد ذيل بر شمرد:
1.     خراب شدن  روابط  شاگردان با معلمان  و هم ايجاد  فاصله  بين خو شاگردان.
2.     بيقدر  شدن مسلك مقدس  معلمي در نظر  مردم .
3.     ناتوان  جلوه كردن اداره مكتب در امر سازماندهي درست عمليه ، اموزش
4.     ناتوان جلوه كردن معلم در ايجاد دسپلين مثبت.
5.     دلسرد شدن شاگردان از محيط اموزش (مكتب) .
اكنون انواع و اشكال ساير خشونت هاي موجود در جامعه را با ذكر مثال هاي ان تقديم حضور شما خواننده گان مي كنيم.
1 . خشونت رواني :عبارت از خشونت هاي مي باشد كه به روان و باطن افراد صدمه وارد ميكند. مسخره كردن، تحقير كردن ، گذاشتن نام هاي عجيب و غريب بالاي افراد ، فحش و ناسزا گفتن نمونه هاي از خشونت رواني مي باشد.
2 . خشونت اجتماعي: عبارت از اعمال خشونت هاي مي باشد كه يك تعداد از افراد اجتماع را به صورت گروهي ويا يك گروه خاص را متضرر مي سازد.
3. خشونت اقتصادي :عبارت از خشونت هاي مي باشد كه از اثر موجوديت سيستم هاي غير عادلانه توليد و توزيع ، افراد جامعه را متضرر ميسازد.
فقر، بيكاري ، گرسنگي موجود درجامعه زاييده خشونت هاي اقتصادي اند .
4 . خشونت قومي :حاكميت (سياسي ، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي) يك قوم بر قوم و قبيله ديگر.
5. خشونت مذهبي :عدم ازادي دين ومذهب در جوامع استبدادي و ديكتاتوري و برتري دادن يك دين و يك مذهب بر ساير مذاهب و اديان ديگر.
6 . خشونت جنسيتي :ترجيح دادن جنس مذكر بر مونث ويا برعكس ان. درجامعه مرد سالار بهاي بيشتر به جنس مرد داده ميشود و زن ها را معمولا جنس درجه دوم جامعه محسوب مينمايند. در خانواده هاي افغان هم ، فرزند پسر نسبت به دختر ترجيح داده ميشود كه بيانگر خشونت جنسيتي مي باشد.
7 . خشونت سياسي :در قبضه گرفتن اداره امور (سياسي ، اقتصادي ، نظامي) يك كشور توسط يك حزب و يا يك گروه خاص و سركوب گروه هاي ديگر از طريق اعمال فشار هاي اجتماعي ، اقتصادي و نظامي و به راه انداختن جنگ و كشتار به خاطر استحكام و حفظ موقعيت خود.
8. خشونت لساني :ترجيح دادن يك زبان نسبت به زبان و لسان هاي ديگر و وادار كردن ساير افراد جامعه به استفاده از زبان غير مادري شان.
9 . خشونت جنسي
عبارت از خشونت هاي است كه با استفاده از قوه فزيكي و يا كوشش جهت وادار كردن فرد به عمل جنسي كه برخلاف رضا و رغبت متضرر صورت ميگيرد.
 
 

خشونت علیه زنان :

خشونت خانگي: خشونت عليه زنان در خانواده ها شايع ترين شكل خشونت عليه آنان است. نتايج بررسي ها حاكي از آن است كه احتمال ضرب و جرح، تجاوز و قتل زنان به دست همسرانشان بيش از سايرين است. زنان بارها به دست همسرانشان به طور جدي مجروح شده و در برخي موارد بعلت آسيب هاي حاصله مي ميرند. عدم قابليت پيش بيني تهاجم هاي خشونت خانگي و نا مأنوس بودن آنها با روحيه و اخلاق زنان، بر عذاب و شكنجه حاصل از آن مي افزايد. امكان ادامه تهاجم ها عليه زنان در خانه، از هفته اي به هفته ديگر و شايد تا ساليان متمادي (تا زمان مرگ زنان) وجود دارد. خشونت جسمي: بين 16 تا 25 درصد از زنان در سراسر دنيا قرباني تهاجم جسمي همسران خود هستند. زنان خشونت جسمي را معمولاً افشا نمي كنند. شايد برخي از آنان به خاطر قصور در وظايفشان خود را سزاوار ضرب مي دانند سايرين نيز از آزار بيشتر شوهرانشان به خاطر تلافي افشاي اسرار خانوادگي مي ترسند. يا بدليل شرمندگي از موقعيتشان از افشاي آن امتناع مي كنند. در برخي ازكشورها هيچ قانوني براي حمايت از زنان قرباني وجود ندارد.

خشونت عليه زنان محبوس: خشونت عليه زنان محبوس در زندان ها و مراكز باز پروري زنان و بزهكاران از انواع ديگر خشونت است. ماهيت سوء استفاده از زنان زنداني متفاوت است و دامنه ای از آزار های لفظی تا شکنجه های جسمی و جنسی را دربرميگيرد.
خشونت عليه زنان مستخدم منازل: مستخدمهاي خانگي معمولاً در برابرتهاجم هاي خشونت بار نظير سو استفاده جسمي و تجاوز كارفرمايانشان آسيب پذيرند.
اين خطر به علت امكان مضايقه كارفرمايان از پرداخت حقوق و تحويل گذرنامه و مدارك شخصي بويژه در مورد زنان مهاجر افزايش مي يابد. خشونت عليه دختر بچه ها، ترجيح پسران بر دختران در خانواده ها، خشونت عليه زنان در وضعيت درگيري، جنگ و ناآرامي ها و محروميت دختران از حق آموزش و تحصیل نيز از ديگر انواع خشونت عليه زنان است.
خشونت عليه زنان از ديدگاه دين مبين اسلام :
دراسلام ايات و روايت صريح  فروان وجود دارد كه خشونت و بد رفتاري عليه زنان را موردنكوهش و مذمت قرار داده است، حضرت مريم را به عنوان الگو و نمونه ، مادر را به عنوان كليد دار بهشت و زن را تكيه كننده مرد مطرح نموده ، روايت است : هرزماني كه حضرت جبريل براي پيغمبر اسلام حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و سلم وحيه مياوردند، عامل سلام خداوند (ج) بر خديجه (رض) همسر پيغمبر (ص) نيز بودند.
در شريعت اسلام معياري وجود دارد كه ميگويد:
هرانچه را كه عقل مي پسندد، شرع حكم مي كند و چيزي را كه عقل نمي پذيرد شرع هرگز انرا جايز نمي داند، چون شريعت اسلامي بر اساس (حسنو قبح) استوار مي باشد هر ان چيزي كه از نظر اسلام قباحت داشته باشد انرا مردود و محكوم ميداند.
خشونت ، ازار و در محروميت قرار دادن زنان ، لت وكوب كردن و غيره ، اعمال قبيح و ناپسندي هستند كه خلاف موازين دين مبين اسلام مي باشد. در قران كريم وجود زن و مرد يك حقيقت واحد و تكميل كننده همديگر ذكر شده است كه در اين صورت هيچ يك بر ديگر امتياز و برتري ندارد و هر دو انسان مي باشد. چنان چه د ر آيه مباركه سوره نجم مي فرمايند:
 ترجمه :(آيا پسر مال شما باشد و دختر مال خدا؟ دراين صورت اين تقسيم ظالمانه و ستمگرانه است، اينها فقط نامهاي اند كه شما و پدران تان بر انها گذاشته ايد هرگز خداوند (ج) دليل و حجت (بر صحت انها) نازل نكرده است. )
خشونت عليه زنان عبار ت از هر نوع عمل و روش غير شرعي و غير قانوني ميباشد كه با شدت همراه بوده و بر جسم ، روان ، حيثيت ، ابرو ، عفت  و يا ساير حقوق انساني زنان وارد مي گردد. بر اساس بند اول اعلاميه محو خشونت عليه زنان ، عبارت (خشونت عليه زنان) قايل شدن هر گونه خشونتي كه نتيجه و يا پيامد احتمالي ان صدمه يا ازار فزيكي ، جنسي يا رواني زنان را در بر مي گيرد، مي باشد.
با توجه به اين كه خشونت عليه زنان يك مشكل جهاني است، مجمع عمومي سازمان ملل متحد  در 17 دسامبر 1999 تصميم گرفت كه 25 نوامبر به عنوان روز جهاني محو خشونت عليه زنان تعيين شود. مجمع عمومي سازمان ملل متحد از دولت ها، موسسات  مربوطه ، گروه ها ، بنياد ها و برنامه هاي منظومه سازمان ملل متحد ديگر سازمان هاي بين المللي و نيز سازمان هاي غير دولتي دعوت كرد تا در اين روز به سازمان دهي فعاليت هاي گسترده يي براي بالا بردن اگاهي عمومي نسبت به موضوع خشونت عليه زنان بپردازند. خشونت در كشور ما نيز بگونه درد اور ان دامنگير زنان است كه عوامل ان را در عدم اعتماد بين زن و شوهر  ازدواج هاي اجباري ، ازدواج هاي قبل از وقت ، تعداد زوجات ، مداخله اشخاص ثالث در امور خانوادگي ، فقر ، بيكاري ، تفاوت سن زياد  ميان زن و مردان و بي خبري انا ن از احكام و قوانين نافذ و احكام شريعت اسلامي و غيره دانست ، اكنون موارد متذكره را به گونه فشرده توضيح مي نمايم. جامعه افغانستان يك جامعه سنتي روستايي و مرد سالار است. عنعنه ناپسند  در روستا ها قوي تر از قانون عمل مي كند، در جايي كه عنعنه حاكم است قوانين اسلامي نيز بگونه درست ان عمل نمي شود.  كه در زمينه ازدواج ها ان را مي توان مشاهده كرد. وقتي كه ازدواج بر اساس شناخت و درك همه جانبه نباشد، تفاوت هاي اجتماعي ، رواني و سليقه اي باعث مي شو كه ابر سياره بي اعتمادي فضاي گرم خانواده  را مكدر سازد و راه بيرون رفت به بن بست منتهي گردد. خود كشي از ديدگاه  دين مبين اسلام كاملا حرام بوده و هيچ گاهي نبايد ان را راه نجات تصور نمايند. از خانه نيز راه نجات نيست و ديو شوم خشونت بازهم در كمين چنين دختران مي باشد. قبل از ازدواج از دختر پرسيده نمي شود كه آيا با شخص مورد نظر شان اماده ازواج است و يا خير؟ دختران غالبا حق انتخاب همسر و تصميم گيري در مورد زنده گي اينده خود را ندارند و در اين زمينه تابع مردان خانواده اند و در مواردي دختران را به عنوان (بد) به خانواده مقتول مي سپارند. نوع ديگري از عنعنه ناپسند ، نامزد كردن پسر و دختر در سنين كودكي و حتا در شير خوارگي مي باشد. وقتي كه اين كودكان بزرگ مي شوند غالبا حاضر نمي شوند با يك ديگر ازدواج نمايند ولي چون رسوم نا پسند حكم قانون را دارد ان ها را به زور نكاح مي نمايند كه اين نوع ازدواج ها از نا موفق ترين ازدواج ها مي باشد كه در نهايت باعث خشونت و جدايي مي گردد. يكي از مظاهر خشونت فشار هاي وارده از طرف مادر اندر بر دختران جوان است. چون دختر جوان مادر خود را از دست داده است و يا اين كه در اثر خشونت و عدم سازگاري مادر دختر طلاق شده است مادر اندر نه تنها برايش مهر مادري نمي دهد بلكه بگونه مختلف باعث ازار جسمي و روحي دختر مي شود و زخم زبان مادر اندر تا اندازه گزنده مي شود كه دختر مجبور مي گردد فرار و يا انتحار نمايد كه اين عمل نيز سر اغاز بدبختي  ديگر است كه در اثر خشونت مادر اندر به وقوع مي پيونددد، نكته ديگري را كه مي خواهم ذكر نمايم خشونت زن عليه زن است كه رسانه ها در اين مورد كمتر صحبت مي نمايند. در خانواده ها خشونت زن عليه زن كمتر از خشونت مرد عليه زن نيست. نو عروسي كه به خانه شوهر مي رود اكثرا از جانب خشو وخواهران شوهر به خشونت مواجه مي شوند.
فقر باعث مي گردد تا  مرد يا زن ،هر كدام توقعات ديگر اعضاي فاميل خويش را بر اورده نتواند. به گونه مثال تدارك خرچ  خانه و تهيه مصارف  معقول و قابل نياز اعضاي  فاميل  به دوش مرد ضروري مي باشد. اما بيشتر اوقات نمي توانند احتياجات افراد  تحت تكفل  خويش را پوره  كنند نا خواسته  دست به خشونت زده و در جواب ساير اعضاي فاميل ، شامل دختران و پسران شان جواب خشن داده  باعث  رنجش خاطر ان ها و خلق نمودن خشونت در خانواده  مي گردند يكي از مظاهر ديگر خشونت جلوگيري دختران از رفتن به مكتب است. ذهنيت به گونه است كه تعدادي از افراد رفتن دختر به مكتب ننگ مي دانند و از رفتن دختران شان مكتب  به بهانه هاي گوناگون جلوگيري  مي نمايند كه در نهايت اين عمل سبب مي شود كه دختران در اينده عقده يي به بار امده و در مايوسيت كامل بسر می برند كه اين امر سبب عقب ماني ان ها مي گردد.
اين نوع خشونت بيشتر در اطراف كشور به مشاهده مي رسد. فقط در شهر هاي بزرگ دختران و زنان اجازه تحصيل را دارند و اين به مفهوم ان است كه ذهنيت در شهر ها روشن تر از دهات است و بالا بودن ميزان سواد در شهرا روزنه نور و اميد را به روي زنان و دختران جوان گشوده است. خشونت عليه زن در دين مقدس اسلام قانون اساسي و ساير قوانين منع شده است. كاش روزي  برسد كه نور دانش ديو جهالت را از صحنه دور سازد تا همه گي از قانون اگاهي داشته باشند و حقوق يك ديگر را درك نمايند و قانون از روي خط پا  فراتر بگذارد و در سراسر كشور امكان تطبيق داشته باشد. براي اين كه ما يك جامعه عاري از خشونت داشته باشيم بايد ريشه هاي ان شناسايي  شود و تحليل گردد كه از كجا تغذيه مي گردد و در زدودن ان اقدامات لازم و اساسي با  بالا بردن سطح اگاهي  در همه افراد از طريق رسانه هاي همه گاني مبارزه با بي سوادي گنجانيدن  تثير ناگوار خشونت در كتاب هاي درسي مكاتب ازدياد مكاتب در همه روستا هاي كشور به خصوص مكاتب دخترانه روشنگري هاي وسيع در رابطه به فقر فرهنگي  و تاكيد  بر نقش دين مقدس اسلام  بر حيات  فردي  و اجتماعي  صورت گيرد. تا زماني  كه پرتو پرنور دانش همه زواياي تاريك جامعه ما را روشن نكند، چنين  پديده  منفي  هم چنان  وجود خواهد داشت.
 
انواع‌ خشونت‌ خانگی‌
خشونت‌ در خانواده‌ معنا و مفهوم‌ مختلفی‌ را در بر می‌گیردخشونت‌ والدین‌ با فرزندان‌، فرزندان‌ نسبت‌ به‌ هم‌، مرد نسبت‌ به‌ زن‌ و برعکس‌ جزو خشونت‌های‌ خانوادگی‌ هستند. اما شایع‌ترین‌ نوع‌ خشونت‌، رفتار خشونت‌آمیز و همراه‌ با سلطه‌ مرد نسبت‌ به‌ زن‌ است‌. این‌ خشونت‌ می‌تواند درقالب‌ خشونت‌های‌ جسمانی‌، جنسی‌، روانی‌ و روحی‌ و عاطفی‌ باشد. اما یکی‌ از شاخص ترین‌ نمونه‌های‌ خشونت‌ خانگی‌ محدود کردن‌ زنان‌ در خانواده‌ است‌. از سوی‌ دیگر زمانی‌ که‌ فردی‌ در خانواده‌ تهدید می‌شود نیز نوعی‌ خشونت‌ روی‌ داده‌ است‌ 
 
 راهاي رفع خشونت
–         پابند احكام الهي باشيم و ننگ بي جا نداشته باشيم.
–         نفع و ضرر اجتماع را نفع و ضرر خود بدانيم و در مورد احساس مسووليت نمايم.
–         متوجه باشيم كه از دست و زبان ما كسي ضرر نبيند.
–         در امور زندگي و به مقابل تمام مردم عدالت را در نظر بگيريم.
–         حقوق و وجايب خود را بشناسيم .
–         توجه به تعليم و تربيه سالم اطفال و نوجوانان خود داشته باشيم.
–         ابعاد خشونت را از طريق جرايد انتشار دهيم.
–         خشونت و ابعاد انرا در مكاتب تدريس نماييم.
–         كاررا به اهل كار بسپاريم.
–         از طريق راديو و اطلاعات جمعي موضوع را بگوش مردم برسانيم.
–         با اقارب خود موضوع را درميان گذاريم و به كمك انها و ملا امامان مساجد شوراهاي محلي را كه سران اقوام و متنفذين شامل باشند تشكيل دهيم تا در رفع خشونت ها و رفع عنعنات نا پسنديده تصميم بگيرند.
 
              ترتیب کننده: وید ا(عزیزی)