آرشیف

2017-2-12

نامه عاشقی برایم ارسال شده بود
 فهیمه من.ای عشق و جان من و ای همه ی زندگی من و نفس من.ای زیبا روی من  ای گل چهره ی من ای تمام شعر های من برای عشق و ای نیاز من.تا نفس در این بدن دارم دوستت خواهم داشت.خدا این جان را از من بگیرد و بمیرم هم باز روحم به تو عشق خواهد ورزید و روحم به امید پیوستن به تو در بهشت برین زندگانی خواد کرد.دوستت دارم ای امید زندگی من.عبدالله بدون تو یعنی هیچ چون اگه تو نباشی داخل جسم چیزی به نام قلب وجود ندارد.قلبم گم میشه و تا آخر دنیا هم نمیتوانه توشه عشقی باشه. پس عبدالله را تنها نگذار.تا ابد همرایش بمان. تا عبدالله زنده بمانه.یادته همان شب های  که در تلیفون صحبت میکردیم  فقط به عشق تو بود . و حالا فهیمه من. تو همان فهیمه قصه و رویا های عبدالله هستی و من هم همان عبدالله قصه مان هستم . گفته بودی که عبدالله عشق اول و آخیرت هستم و خداوند ج یک زندگی تازه برم داد تا دوباره با عشق فهیمه این دنیا زندگی کنم . حالا هم که دارم این مطلب را  مینویسم چشمام پر از اشک شده و قطار اشک روی صورتم راح افتاده. قطره قطره پشت سر هم از چشمام پایین میاید و از کنار لبم میگذرن و برلبانم بوسه زده و روی صفحه کلید میوفتند.حال تورا نمیدانم که در چه وضعی هستی وقتی داری این مطلب را میخوانی ولی حس من میگه تو هم مثل من اشک تو چشمان حلقه زده.فهیمه من تورا از تهه ته دل قلب و جان و جیگرم دوستت دارم.می بوسمت با شدت زیاد طوری که لبام از صورت خودم جدا میشه بچسبه به صورت تو.عیبی نداره تو یعنی من و من یعنی تو من تو شدم و تو من و ما من شدیم تا این نامه های که برت دادم  به اینجا رسیده.. منو تو یک بدن. و یک روح در دوبدن باعث میشه دو بدن به یک بدن تبدیل میشه.خلاصه کلام سرا به  درد نیارم.همجوره هلاکتم و دوستت دارم.
فهیمه جیگرم دووووووووووووووست داررررررررررررررررررم؛
DUSEEEEEEEEEEEEEEEET DARAAAAAAAAAAAAAM