آرشیف

2015-1-10

ویدا عزیزی

مقــام انساني زن از نـظر قـــرآن كـــريــــم

 
 
قرآن كريم تنها يك مجموعه قوانين نيست. در قرن هم قانون است, هم تاريخ و هم موعه و هم تفسير خلقت‌ و…, قرآن كتاب فلسفه نيست, اما نظر خود را درباره جهان و انسان و اجتماع, كه سه موضوع اساسي فلسفه است, به طور قاطع بيان كرده و با تفسير خلقت, به پيروان خود طرز تفكر و جهان بيني مخصوصي مي دهد كه اين جهان بيني مي تواند زير بناي مقررات اسلامي درباره امور اجتماعي, از قبيل مالكيت, حكومت, ‌حقوق خانوادگي و… باشد, ‌از جمله مسائلي كه در قرآن كريم تفسير شده, موضوع خلقت زن و مرد است. اهميت و ارزش نظريات قرآن درباره اين موضوع وقتي فهميده مي شود كه آن را با ياوه گوييهاي ديگران مقايسه كنيم. در بعضي كتب مذهبي آمده است كه زن از مايه اي پست تر از ماية مرد آفريده شده و لذا جنبة‌ طفيلي دارد. اما قرآن با كمال صراحت مي فرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير مردان آفريديم؛ «همة شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس خود او قرار داد» و دربارة همه آدميان مي فرمايد:‌ «خداوند از جنس خود شما, براي شما همسر آفريد» و به هيچ وجه نظريه تحقير آميزي نسبت به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد. قرآن با نظر رايج آن عصر كه «زن عنصر گناه است و از وجود زن شر و وسوسه بر مي خيزد, مرد در ذات خود از گناه مُبَر‎ّاست و اين زن است كه مرد را به گناه مي كشاند و آدم نيز از طريق حوا فريب شيطان را خورد و…» سخت به مبارزه پرداخت و ن جا كه داستان فريب خوردن آدم از شيطان را مطرح مي كند نه حوا را به عنوان مسئول اصلي معرفي مي كند و نه او را از حساب خارج مي كند, بلكه ضميرها را به شكل تثنيه مي آورد و اين خطا را به هر دو نسبت مي دهد: «فَوَسوَسَ لَهُما الشَّيطانُ» «وَ قاسَمَهُما اِنّي لَكُما مِنَّ النّاصِحينَ»,«فَدَ لاّهُما بِغُرُورٍ».
قرآن اين نظر را كه «زن نمي تواند به مقام قرب الهي آن طور كه مردان مي رسند, برسد» مردود اعلام كرده و در آيات فراواني تصريح كرده كه پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست, بلكه به ايمان و عمل است. اگر قرآن در جايي همسران نوح و لوط را به عنوان زناني ناشايسته براي شوهرانشان ذكر مي كند,‌از زن فرعون هم به عنوان زن بزرگي ياد مي كند. قهرمان داستانهاي قرن منحصر به مردان نمي باشد. چنان كه حتي دربارة مريم(س) بيان مي كند كه كارش از لحاظ مقامات معنوي آن قدر بالا گرفت كه پيامبر زمانش, زكريا, در مقابل او مبهوت مانده بود. تنها تفاوتي كه اسلام در اين زمينه ميان مرد و زن قائل است,‌در «سير من الحق الي الحق» مي باشد كه براي تحمل مسئوليت پيامبري مرد را مناسبتر دانسته است, اما اين دليل برتري مرد بر زن نمي شود و لذا مي بينيم كه اسلام حضرت زهرا(س) را بر تمام فرزندان او كه امامند و همة‌ پيامبران جز خاتم الانبياء(ص) برتر دانسته است. يكي ديگر از نظريات تحقير آميزي كه نسبت به زن وجود داشته مربوط ست به رياضت جنسي و مقدس بودن تجرد و عزوبت كه ريشه آن بد بيني به جنس زن است كه عده اي محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقي به حساب مي آورند. اسلام با اين خرفه نيز سخت مبارزه كرد, ازدواج را مقدس و تجرد را پليد شمرد, تا آن جا كه, حتي دوست داشتن زن را جزء‌ اخلاق انبيا معرفي نمود. اسلام اين نظر را هم كه «زن مقدمة وجود مرد است و براي مرد آفريده شده» رد كرد. قرآن با كمال صراحت مي گويد كه زمين و آسمان براي انسان آفريده شده اند, اما هرگز نمي گويد كه زن براي مرد آفريده شده, بلكه معتقد است هر يك از زن و مرد براي ديگري آفريده شده اند: «هُنَّ لِباسٌ لَكُم وَ اَنتُم لِباسُ لَهُنَّ» اسلام اين نظر را هم رد كرد كه عده اي زن را بلايي اجتناب ناپذير و ماية ‌بدبختي مرد مي دانند. اسلام تأكيد مي كند كه وجود زن براي مرد خير است و ماية سكون و آرامش دل اوست. اسلام به اين طرز تفكر كه «سهم زن در توليد فرزند, ناچيز است و زن فقط به منزلة ظرفي مي باشد براي نگهداري و رشد دادن به نطفه مرد», با آياتي كه مي گويد: شما را از مرد و زني آفريديم و برخي آيات ديگر,‌ خاتمه داده است.
 
ترتیب کننده: ویدا عزیزی
9/5/1390