آرشیف

2015-1-7

jameghor

ضرب المثلـهــــای دری

فصل الف مد دار ( آ ) 

1. آب از دستش نميچكه ! 

2. آب از سر چشمه گله ! 

3. آب از آب ت��ان نميخوره ! 

4. آب از سرش گذشته ! 

5. آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم ! 

6. آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره ! 

7. آب زير پوستش افتاده ! 

8. آب كه يک جا بمانه، گنده ميشه . 

9. آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني ! 

10. آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه ! 

11. آب نمي بينه اگرنه آبباز قابليست

12. آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد ! 

13. آدم تنبل، عقل چهل وزير داره ! 

14. آدم خوش معامله، شريك مال مردمه ! 

15. آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه ! 

16. آدم زنده، زندگي ميخواهد

17. آدم گدا، اينهمه ادا ؟

18. آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه ! 

19. آرزو بر جوانان عيب نيست ! 

20. آستين نو بخور پلو

21. آسوده كسي كه خر نداره — از كاه و جوش خبر نداره ! 

22. آهسته برو آهسته بيا كه گربه شاخت نزنه ! 

23. آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك ! 

24. آش نخورده و دهن سوخته ! 

25. آفتابه خرج لحيمه ! 

26. آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي ! 

27. آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه ! 

28. آمدم ثواب كنم، كباب شدم ! 

29. آمد زير ابرويش را برداره، چشمش را كور كرد ! 

30. آنانكه غني ترند، محتاج ترند ! 

31. آنچه دلم خواست نه آن شد — آنچه خدا خواست همان شد . 

32. آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟

33. آنقدر استاده شو، تا علف زير پايت سبز شوه ! 

34. آنقدر سمن هست، كه ياسمن درش گمه ! 

35. آنقدر مار خورده تا افعي شده ! 

36. آن ممه را لولو برد ! 

37. آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟ 

38. آواز دهل شنيده از دور خوشه ! 

فصل ? الف ? ( ا ) 

1. از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم ! 

2. از انجا مانده، از اينجا رانده ! 

3. از او نترس كه هاي و هوي داره، از او بترس كه سر به تو داره ! 

4. از اين امامزاده كسي معجزه نمي بينه ! 

5. از اين دم بريده هر چي بگويی بر ميايه ! 

6. از اي ستون به او ستون فرجه ! 

7. از بي كفني زنده ايم ! 

8. از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه ! 

9. از تنگي چشم پيل معلومم شد — آنانكه غني ترند محتاج ترند ! 

10. از تو حركت، از خدا بركت . 

11. از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است ! 

12. از خر افتاده، خرما پيدا كرده ! 

13. از خرس موئي، غنيمته ! 

14. از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟

15. از خودت گذشته، خدا عقلي ب�� بچه هايت بدهد ! 

16. از دور دلَ ميبره، از نزديک زهره ره ! 

17. از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! 

18. از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند )) 

19. از كيسه خليفه مي بخشه ! 

20. از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند ! 

21. از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد ! 

22. از ماست كه بر ماست ! 

23. از مال پس است و از جان عاصي ! 

24. از مردي تا نامردي يك قدم است ! 

25. از نخورده بگير، بده به خورده ! 

26. از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن ! 

27. از هر چه بدم آمد، سرم آمد ! 

28. از هول هليم افتاد دَ ديگ ! 

29. از يك گل بهار نميشه ! 

30. از اين گوش ميگيره، از آن گوش بدر ميكنه ! 

31. اسباب خانه به صاحبخانه ميره ! 

32. اسب پيشكشي رَ، دندانهايشه نميشمرند ! 

33. اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور ! 

34. اسب دونده جو خود را زياد ميكنه ! 

35. اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده ! 

36. اكبر نته، خداي اكبر بته ! 

37. اگر بيل زني، باغچه خودته بيل بزن ! 

38. اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره ! 

39. اگه بابيشه نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد ! 

40. اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد ! 

41. اگه تو مره عاق كني، مه هم تره عوق ميكنم ! 

42. اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد ! 

43. اگه خاله ام ريش ميداشت، آغا مامايم بود ! 

44. اگه خير ميداشت، اسمشه مي گذاشتند خيرالله ! 

45. اگر داني كه نان دادن ثواب است — تو خود ميخور كه بغدادت خرابست ! 

46. اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي ماند ! 

47. اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همان كنگر فروشي ! 

48. اگه علي ساربانه، ميدانه شترَ كجا بخوابانه ! 

49. اگه للو يا داری، چرا خوابت نميبره ! 

50. اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) بشكن ! 

51. اگه بگويه ماس سفيده، من ميگم سياهه ! 

52. اگه مهمان يكي باشه، صاحبخانه برش گاو مي كشه ! 

53. اگه نخورديم نان گندم، ديديم دست مردم ! 

54. اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته به شو ميته ! 

55. امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري ! 

56. امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي ! 

57. انگور خوب، نصيب شغال ميشه ! 

58. اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام ! 

59. اول بچش، بعد بگو بي نمكه ! 

60. اول برادريته ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن ! 

61. اول پياله و بد مستي ! 

62. اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد ! 

63. اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك ! 

64. اين حرفها براي فاطمه تنبان نميشه ! 

65. اين قافله تا به حشر لنگه ! 

66. اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات ! 

67. ايره كه زائيدي بزرگ كن ! 

68. اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟

69. اينهمه خر هست و ما پياده ميريم !

 

 ضر ب ا لمثلها

چیزا یکه بخود نمی پسندی به دیگران هم نپسند

 

ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه ا ست

 

به یک گل بها ر نمیشه

 

گل پشت روی نداره

 

به بهانه آسیا دید ن یار میر ی

 

مشک آنست که خود بوئید نیکه اعطا رگوئید

 

بزک بزک نمیر که بهار آیید

 

کوه به کوه نمیرسه آ د م به آ د م میرسه

 

د وری و د و ستی

 

کسی نگو یید که د وغم ترش است

 

پیری و هزار علت

 

ا نگور خو ب دانه میشه زن خو ب هم بیهوه

 

نیکی و پر سش

 

دست اش به آلو نمیرسد میگه آ لو ترش است

 

ده کجا درختها کجا

 

نا مش کلا ن ده اش ویرا ن

 

عا قل نکند کا ری که با ر آ رد پشیمانی

 

صد با ر به اند یش یک با ر بیا ند از

 

زبا ن سر خ سر سبز ببا د مید ه

 

خربو زه خوب نصیب کفتا ر است

 

زخم شمشیر جو ر شو د زخم زبا ن نی

 

 

د روا زه شهر را میتوا ن بست دهن مرد م را نی

 

میخوا هی نشوی رسوا همر نگ جما عت باش

 

از نوکیسه قرض نکن قرض میکنی خر ج مکن

 

شنید ن کی بود ما نند د ید ن

 

شرا ب هر چه کهنه شود نشه دیگر د ارد

 

شرا ب مفت را قا ضی هم میخو ره

 

اول چا ه بکن با ز فکر د بل کن

 

شتر سوا ری د ولا دولا نمیشه

 

حلوا حلوا دهن شیرین نمیشه

 

سوا ره را بگیر که پیا ده بجا ست

 

جها ن آ ب برد تورا خوا ب

 

غم ند ا ری بز بخر

 

د یر آ ید د رست آ ید

 

بز بسته نبین با ز کن رقص را ببین

 

به شتر گفتن غمزه کن پا لیز را خراب کرد

 

با ماه نشینی ماه شوی با د یگ نشینی سیا ه

 

سا لیکه نیکو ست از بها راش پیدا ست

 

ابر همانطور که می غوره نمی با ره

 

صدا ی طبل ا ز د ور خوش است

 

آب که پیدا شد تیمم نا روا ست

 

لغمه را اندا زه دهن بر دا ر

 

پا را به ا ندازه گلیم خو د د را ز کن

 

ما ر گز یید ه از ریسما ن سیا ه هم میتر سه

 

نز ن به دروا زه کسی انگشت که نزند به دروازه تو مشت

 

سر بیگنا ه سر دار میره بالای دار نمیره

 

آ د م که پاک است چی حاجت به باک ا ست

 

مرچ را نبین که ریزه بشکن ببین چی تیزه

 

ما ر ا ز پونه بد میبره بالا ی سوراخ اش میرویید

 

زیر کا سه نیم کاسه است

 

تا نباشد چیزکی مرد م نگویند چیز ها

 

آ موخته خور بهه از میراث خور

 

تا احمق در جها ن باشد مفلس خوار نمیما ند

 

به زن نگو به چها ر سوی بگو

 

 

ذ ره ذ ره جمع کن تا عا قبت د ریا شود

 

شتر د یدی ند ید ی

 

ا ز د ود اش کور شد م از آتش اش گرم نشد م

 

ا ز آتش خاکستر به عمل میآ ید

 

حسا ب به مثقا ل بخشش به خروا ر

 

برا در با برادر حسا بش برا بر

 

آ ب که از سر گذ شت بچه زیر پا ست

 

د رختی که به زمین بیگا نه بشا نی صدا تبر میشنوی

 

زیبا ئی د ر سیرت است نی در صورت

 

با سوراخ زنبور بازی مکن

 

کلاه همسایه را به شب مگر بپوشی

 

جنگ س�� شیار آشتی سر خرمن

 

شف شف نی شفتا لو

 

مر بی داری مربا بخو ر

 

پیر ی و محرکه گیری

 

شکمبه و گرد ن قصاب

 

چا ه کن آخر به چاهست

 

مرغ زیرک بدا م است

 

د ود از چو ب پوده خیز د

 

من نبا شم جها ن نبا شد

 

مهمان مهمان را دوست ند اره صا حب خا نه هر دو

 

د ست تنها صدا ندا ره

 

گل از گل رنگ میگیره آ د می از آ د می

 

هم به میخ میز نی هم به نهل

 

نی سیخ بسوزد نی کبا ب