آرشیف

2014-12-27

نظرمحمد ثاقب

روز هفتم و هـشـتـم ثور در آینۀ تایخ

 
 
این دوروز به عنوان روزهای تکان دهندۀ درمتن تاریخ معاصرافغانستان اخذ موقعیت کرده اند که باید به آن عمیقاً توجه کرد زیرا این دوروزخاطرات غم آلودعینی وذهنیی را برای مردم افغانستان به جا گذاشت. مصبتهای سه ونیم دهۀ اخیردرزندگی اجتماعی وسیاسی واقتصادی مردم افغانستان به پس منظرسیاه این دو روز گره خورده است، کشته شدن بیش ازیک ونیم ملیون نفر، معلول ومعیوب شدن میلونهای دیگر ومهاجرتهای نا میمون،که تا اکنون هم بقایای آن در خارج ازکشورما به صورت یک معضل تاریخی تبارزکرده است؛ اینها قضایای اند که در نتیجه این دوروز دامن گیرمردم ما شده است. اما باید خط فاصل دربین این دو روز را تعریف کرد،وگرنه قضاوت درزمینه عادلانه نخواهد بود،زیرا که مطالعه تاریخی در طی سه ونیم دهه نشان میدهد که در روز7 ثور1357ش. اهداف تجاوزگرایانۀ شوروی درافغانستان درچهره های شیطانی تره کی،امین وکارمل تبارزکرد،که هریکی شان باالنوبه حلقۀ ننگین غلامی راازسوی شوروی افتخارانه به گوش کردند وصداهای آلوده به هوسی قدرت طلبی خود را از طریق رسانه ها بلند کردندوازطریق یک اقتدای سیاسی یک باره به منظور تأمین منافع حزب کمونیزم براساس یک سلسله  برنامه های ازبیرون تعیین شده  برعلیه جمهوری جوان سردارمحمد داود خان کودتای شومی را به راه انداختند که هدف ظاهری آن نقطۀ انجام گذاشتن  به بقایای سلسلۀ  محمدزائی ها بود وهدف واقعیی وذهنی آن رسیدن به قدرت بود که هرلحظه آرزوی رسیدن به قدرت اشتهای رهبران کمونیزم  را قمچین میزد. اما دریک نگاه بازپسین میتوان گفت که این کودتا سرآغاز یک فصل شومی برای مردم افغانستان بود زیرا دیری نگذشت که دربین شاخۀ خلق به رهبری امین ناامین وشاخۀ پرچم به رهبری کارمل شگافی عمیقی به وجود آمد ومنجربه هجوم نظامی قوای شوروی درافغانستان شد تااین سرزمین را جزمستعمره خود سازند. که درنتیجۀ قیامهای مستمرباشنده گان این مرزوبوم، قوای مهاجم شوروی 9سال بعد مجبور به ترک این سرزمین شدند.
اما درمورد روز هشتم ثور1371ش. شکی نبود که درآغازمردم افغانستان ورهبران جهادی به صورت خودجوش به خاطرادای فریضۀ جهاد به مبارزه پرداختند ونتیجۀ آن هم پیروزی،استقلال وسرانجام شهادت درراه خدا بود. ملت افغانستان هم این تحولات را گام مثبتی ارزیابی میکردند وآرزوی شان این بود که این تحول،عبورازفضای خشونت ورسیدن به ارزشهای مسالمت آمیزقبول شدۀ مردم افغانستان است اما آنچه که اتفاق افتاد برخلاف توقع وانتظارمردم بود. وقایعی ناگواری که بعد ازپیروزی مجاهدین درکابل وبعضی مناطقی دیگری افغانستان اتفاق افتاد،که متأسفانه نقش جهاد را کاملاً دیگرگونه ساخت. جنگهای تنظیمی،رفتن به دامان مسایل مذهبی،تمایززبانی ونژادی قضیه را به جای کشاند که به جای آب ازجویچه های کابل خون جریان پیدا کرد وبدبختی به جای رسید که رحم وعاطفه کلماتی نا آشنایی شده بودند وقهروخشم حاکمیت میکردند. به عنوان جملۀ فرجامین میخواهم بگویم که روز7ثورسیاه ترین نقطه وروز8ثوردرخشان ترین نقطه درتاریخ افغانستان است اما آنچه دردناک است تجارب تلخی است که دربین این دونقطه،وبعد از8ثوراتفاق افتاد. قضاوت بیشتر را به خواننده گان عزیزمی سپارم.
 
نظرمحمد«ثاقب»
دانشجوی ادبیات- دانشگاه هرات
Email:Nm_Saqib@yahoo.com