آرشیف

2014-12-27

نظرمحمد ثاقب

اعـتـمــــاد بــــه الله ج

 

اعتماد بي حد … اعتماد يقيني
درشبانه روز بسيار زياد به درگاه الهي دعا مي كنيم،اما سؤالي كه براي ما پيش مي آيد و بايد از خودمان بپرسيم اين است كه آيا تا به حال با اطمنان ويقين به درگاه او دعا كرده ايم؟ اين سؤالي است كه بايد از خودمان بپرسيم.
  بر ما لازم است وقتي خدا را مي خوانيم با اطمنان ويقين باشد، انتظار هيچ چشم داشتي نداشته باشيم وبه نتيجه وعاقبت آن فكر نكينم، بلكه به خاطر اين  كه او ذاتي است قادر، توانا وخالق همه اي ما وبرما انعام كرده است بايد فقط او را بخوانيم وهميشه او را مد نظر قرار دهيم.
  اطمنان ويقين نسبت به خداوند ارتباطي به عاقبت كار ندارد، بلكه ما نسبت به ذات باري تعالي يقين واطمنان داريم، چون خالق زمين وآسمان است وهركاري  كه بخواهد انجام مي دهد، چنان كه خداوند فرموده است( هنگامي كه مؤمنان دسته ها را ديدند گفتند: اين همان چيزي است كه خدا وپيغمبرش به ما وعده داده بودند وخدا وپيغمبرش راست فرموده اند.)
  انسان هميشه درحال تغيير ودگرگوني است، اما مؤمن كسي است كه هرگاه مصيبت بيش تري به او برسد يقين واطمنان او نسبت به ذات باري  تعالي بيشتر مي شود وبا خود مي گويد:(بار خدايا در خدمتم، تمامي خير وخوبي ها در دست توست وبدي ها متوجه تو نيست)
 آيا اطمنان ويقين تو مرتبط با عاقبت ونتيجه اي كار است؟ اگر نتيجه برعكس شود آيا اطمنان ويقين تو هم به خدا تغييرمي كند؟
   دوستانم! در رابطه با يقين واطمنان خودمان مشكلات بسيار زيادي وجود دارد، بايد به سوي او رجوع كنيم، تمام ريشه هاي خلاف شرع را از وجودمان دور كنيم، نسبت به هر چه خداوند برما نازل كرده راضي باشيم ويقين واطمنان خودمان را با الله مستحكم گردانيم تا اگر به مصيبت، رنج ومشقت گرفتار شديم در يقين ما شك، شبهه ومشكلي به وجود نيايد.
                                                    
اي آتش! سرد وسلامت باش
  خداوند تبارك وتعالي براي كاينات يك قانون مشخص را وضع نموده است، مثل آتش وخورشيد، كار اين دو چيست؟ خداوند تبارك وتعالي هرچه بخواهد انجام مي دهد حتي نجات را از وسط هلاكت بيرون مي آورد.
   اي دوست خواننده! به قصه اي ابراهيم نگاه كن، كفار همه با هم متفق شدند كه ابراهيم(ع)  را درآتش اندازند تا به گمان خود انتقام خدايان خود  را از او بگيرند. آيه اي از قرآن كريم ( گفتند: اگرمي خواهيد كاري كنيد ابراهيم را سخت بسوزانيدوخدايان  خويش را مدد وياري دهيد.) خداوند به جوابشان فرمود: ( ما به آتش دستور داديم كه اي آتش سرد وسالم شو بر ابراهيم. آنان خواستند كه ابراهيم را با نيرنگ خطرناكي نابود كنند ولي ما ايشان را زيانبارترين مرد نموديم.)
 شايد بپرسي كه چرا خداوند ابراهيم را قبل از انداخته شدن در آتش نجات نداد؟ به اين علت كه يقين واطمنان ما نسبت به ذات الهي بيشتر ومتحكم تر شود.
 شما را به خدا قسم مي دهم واز شما سؤال مي كنم آيا كسي غير از خدا استطاعت وتوانايي دارد كه آتش را خطاب كند وآن را از وظيفه اي كه دارد منع كند؟ 
  مثال ديگري در رابطه با يقين نسبت به خدا اين است كه خداوند تبارك وتعالي نبوت را از ميان كفر مبعوث مي كند، موسي در كجا پرورش يافته است؟ خداوند مي فرمايد: ( خاندان فرعون موسي را برگرفتند تا سرانجام دشمن آنان ومايه اي اندوهشان گردد! مسلماً فرعون وهامان ولشكريانش خطا كار بودند.) حال عظمت وقدرت خدا را نگاه كن كه آب را از  ميان سنگ بيرون مي آورد، آيه مي گويد ( هنگامي كه موسي براي قوم خود طلب آب كرد پس گفتيم: عصاي خويش را برسنگ بزن؛ آن گاه دوازده چشمه از سنگ جوشيدن گرفت هرقبيله از مردم چشمه اي خود را دانست.)
  با خود فكر كن، وقتي كه با عصا به سنگ زد بايد عصا مي شكست، اما خداوند چيز ديگري را اراده نموده بود كه خارج كرن آب از ميان سنگ بود تا قوم موسي از آن سيراب شوند.
                                                      
روش جاي دادن يقين واطمنان در دل
 برادرانم! به چه علت نبايد يقين  را نسبت به خدا در وجود خودمان وفرزندانمان بكاريم؟! بايد طوري يقين واطمنان را در وجودمان جاي دهيم تا هيچ مصيبت ومشكلي نتواند آن را از بين ببرد.
  رسول خدا(ص) براي عبد الله بن عباس فرمودند: ( بدان اگر همه اي مردم گردهم آيند تا به تو زيان رسانند نمي توانند مگر با همان چيزي كه خداوند پيشتر در علم خويش به زيان تو نوشته باشد.) با توجه به اين كه ابن عباس هنوز بچه بود. بازفرمودند: ( واگر تمام امت گردهم آيند تا به تو سودي برسانند نمي توانند مگر با چيزي كه خداوند پيشتر درعلم خويش برايت نوشته باشد.)
  نگاه كنيد رسول الله(ص) چگونه بذر يقين واطمنان نسبت به ذات باري تعالي را در وجود كودكان جاي مي دهد… پس خداوند قوانين هستي را به هم مي زند ونجات را از ميان هلاكت، نبوت را از ميان كفر، وآب را از وسط سنگ بيرون مي آورد؛ زيرا او بر هرچيز قادر وتواناست ،چرا كه او مرده را با مرده زنده مي گرداند، يعني روح مرده را با چيز مرده حيات مي دهد. خداي تعالي مي فرمايد: ( آن گاه كه كسي را كشتيد و در باره اي آن به نزاع برخاستيد، يكديگر را بدان متهم كرديد وخدا حقيقت امر را مي دانست وآنچه را كه پنهان مي كرديد آشكار ونمايان مي نمود. سپس گفتيم: پاره اي از آن را به آن بزنيد. خداوند مردگان را چنين زنده مي كند و دلايل خود را به به شما مي نماياند تا اينكه در يابيد)
  ماجرا از اين قرار است كه كه بني اسراييل شخصي را كشتند وبه دنبال قاتل بودند. خداوند به ايشان فرمود: مرده اي را به مرده بزنيد، يعني گاوي ذبح كنيد ويكي از پاهايش را به مقتول بزنيد تا به فرمان من زنده شود وقاتل خود را براي شما بيان كند، آيا غير از ذات الهي كسي هست كه بتواند چنين بگويد؟
  نه تنها اين، بلكه عكس هرچيز را براي تو نشان مي دهد، مثلا كارد در اصل براي ذبح مي شود اما اسماعيل را ذبح نكرد، آتش براي سوختن است اما چه كسي آتش را بر ابراهيم سرد كرد؟ اين فرمان الله(ج) است، او به ماهي گفت تا يونس را ببلعد، او دريا را شق كرد تا موسي را نجات دهد، هرچيز در دست خداوند است، معبودي جز اونيست….
 
آمدن نصرت وپيروزي غير مترقبه
  خواننده اي گرامي! بايد هميشه به قدرت وتوانائي خداوند اطمنان ويقين داشته باشي، نه تنها اين، حتي گاهي خداوند تو و  دينش را به وسيله اي دشمنانش پيروز مي گرداند، آيا مي دانيد چرا اهالي مدينه به دين اسلام روي آوردند وآن را قبول كردند؟ به خاطر يهوديها؛ يهوديان مردم مدينه را براي ظهور پيامبراكرم(ص) آماده كردند، آنان به دو قبيله اي(اوس وخزرج) مي گفتند: پيامبرآخرالزمان به زودي مبعوث خواهد شد وما يهوديان از او پيروي خواهيم كرد وبا شما مي جنگيم وشما را شكست خواهيم داد. آنان اين سخنان را در قلوب اين دوقبيله رسوخ دادند كه به زودي پيامبري مبعوث خواهد شد، اما وقتي كه رسول الله(ص) در ميان اعراب مبعوث شد، يهوديان به او ايمان نياوردند چون گمان مي كردند كه از ميان خودشان خواهد بود، هنگامي كه رسول الله(ص) ظهور كرد، مدينه آماده اي ظهور اين پيامبربود وبدين ترتيب خداوند دين خود را به وسيله اي دشمنان دين انتشار داد.
   سبحان الله! به وسيله اي دشمنان، خداوند نصرت وپيروزي را از جايي كه گمان نمي كني به ارمغان مي آورد، آيا توكل واعتماد به خدا هنوز سست وضعيف است؟!
آياتي كه بر عظمت وقدرت الهي دلالت مي كند
   این آیات را خوب بخوانید:
1-«گنجینه های غیب وکلید آنها دست خدا است وکسی جز او از آنها آگاه نیست. خداوند از آنچه در خشکی ودریاست آگاه است. وهیچ برگی فرو نمی افتد مگر اینکه از آن خبردار است. وهیچ دانه ای در تاریکی های زمین، وهیچ چیز تر ویا خشکی نیست که فرو افتد، مگر اینکه درکتابی روشن است.»(انعام/59)
  سبحان الله، هیچ اتفاقی نمی افتد مگر این که خداوند ازآن آگاه است، حتی برگی از درخت جدا می شود، خداوند محل استقرار آن را می داند ویا یک دانه ماسه، که در لوح محفوظ ثبت است، سبحان الله! چه قدر خداوند با عظمت وبا شکوه است!
                                                          
2-«خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسان ها ودر وقت خواب انسان ها برمی گیرد. ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنان را صادر کرده است نگاه می دارد، وارواح دیگری را باز می گرداند تا سرآمد معینی. در این مسأله نشانه های روشنی برای اندیشمندان است.»(زمر/42)
  معنای آیه این است که که روح انسان هرشب به سوی پروردگار بر میگردد، پاک ومنزه است ذاتی که برهر کاری تواناست.
3-«روزی که آسمان را درهم می پیچیم»(انبیاء/104)
  روز قیامت آسمان بسان نامه وکاغذی تا می شود. یا الله، آیا هنوز یقین واطمینان ما نسبت به خداون را نشناخته اند، در روز قیامت سراسر کره زمین یکباره در مشت او قرار دارد؟!
4-«آنان آن گونه که شایسته است خدا را نشناخته اند، در روزه قیامت سراسر کره زمین یکباره درمشت او قرار دارد.»(زمر/67)
  آیا ملک وپادشاهی الله(ج) را احساس می کنی؟
5-«بگو: پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! توهرکه را بخواهی حکومت ودارایی می بخشی واز که بخواهی حکومت ودارایی را بازپس می گیری،وهرکس را بخواهی عزت وقدرت میدهی وهرکس را بخواهی خوار می کنی، خوبی در دست تو است وبی گمان تو برهرچیز توانایی.»(آل عمران/26)
   برادران! ما در مالکیت چه کسی قرار داریم؟ تمام کاینات در مالکیت چه کسی قرار دارد؟ زمین در مالکیت کیست؟ کهکشانها و جهان هستی در مالکیت چه کسی قرار دارد؟
  حال اگر یقین واطمینان ما نسبت به ذات باری تعالی این چنین کامل ودرست باشد، اعتمادت به قدرت وعظمت او هرگز به لرزه در نمی آید.
   به رسول الله (ص) نگاه کنیم که با ابوبکر در غار بود، ابوبکر(رض) به رسول الله(ص) فرمود: اگر به پایین پایشان نگاه کنند ما را می بینند. رسول خدا(ص) در جواب فرمودند: (مَاظَنُّکَ بِاثنَینِ اللهُ ثَالِثُهُمَا) «گمان تو به دو نفری که سوم آنها الله است، چیست؟» (مسلم وترمذی)
                                                            
   آیا به عقل جور در می آید که خداوند سومین نفر آن ها باشد وآنها را به حالشان رها کند؟
  آیا دیدی که چگونه رسول الله(ص) قدر ومنزلت پروردگاری را می داند که از او پیروی می کند ومی داند که او حق است، او مطمئن بود که خداوند او را نجات خواهد داد. برادران من! مبادا اعتمادتان به خدا ضعیف شود، چرا که اعتماد به خدا امری اساسی در پیروزی ومؤفقیت امت است.
کشتی در صحرا
 مثالی دیگری در یقین واطمینان به خدا را در موسی(ع) ملاحظه می کینم.
   او روبروی دریا قرار دارد، دریا خروشان ومتلاطم است، فرعون با لشکریانش در تعقیبشان هستند، می خواهند او و پیروانش را به قتل برسانند. یاران موسی به او گفتند: آنان به ما خوهند رسید،فرمود:(چنین نیست،من با من است. رهنمودم خواهد کرد.)«شعراء/62» 
  هرگز، هرآیینه پروردگار من با من است ومرا راهنمایی خواد کرد. سبحان الله، موسی(ع) با اطمینان کامل به این که خداوند او را نجات خواهد  داد وبر فرعون وسربازانش پیروز خواهد گرداند، در دریا به راه می افتد ومی گوید: پروردگار من با من است ومرا راهنمایی خواهد کرد!
  به سیدنا نوح(ع) نگاه کن، باورت می شود که خداوند(ج) به او خبر می دهد که غیر از کسانی که تا به حال به تو ایمان آورده اند دیگر کسی به تو ایمان نمی آورد واو را امر کرد تا کشتی بسازد؛ قرآن چنین می فرماید:(کشتی را تحت نظارت ما وبرابر تعلیم وحی ما بسازد وبا من در بارۀ ستمگران گفتگومنما، مسلماً ایشان غرق خواهند شد.)
  آیا میدانید«فلک» چیست؟ کشتیی که خداوند به سیدنا نوح فرمان داد تا آن را در صحرا بسازد! آیا می دانید ساختن کشتی چه قدر وقت را می گیرد؟ اول درخت را می کارد ومنتظرمی ماند تا بزرگ شود سپس آن را قطع می کند! یعنی نیازمند چندین سال منتوالی است! او می خواهد چه چیزی  بسازد؟ یک کشتی در صحرا؟! آیا وسیله ای نجات این است؟
                                                       
آیا میدانی  چرا خداوند(ج) از نوح(ع) خواست تا کشتی بسازد؟ به خاطراین که از اعتماد به مالکیت وقدرتش تأکید حاصل کند، تو را به خدا اگربه جای سیدنا نوح بودی،آیا اطمینان ویقینت نسبت به ذات باری تعالی ضعیف می شد یا این که هم چنان در اطمینان به الله(ج) وپیامبرانش ثابت واستوار می ماندی؟ کشتیی در صحرا! حتماً تو با خودت می گویی: کشتی ما را نجات خواهد داد؟!
  ای برادرمن! ما خودمان کشتیی امروز هستیمان الله لایغیرمابقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم) «رعد/11»
(خدا سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خو حالشان را تغییردهند)
  نگو: امیدی نیست! صحرای سیدنا نوح، واقعیت امروز ماست، پیروان سیدنا نوح اطمینان کامل نسبت به پروردگار داشتند وکشتی را ساختند تا سوارش شوند. کجا؟ درصحرا!
  برادر خواننده! تو را به خدا اطمینان داشته باش که خداوند بر انجام هرکاری قادر وتواناست:
( خدا سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود حالشان را تغییردهند.)