آرشیف

2014-12-25

عارف شریفی نژاد

دلتنگ تو ام!

عید آمده، دلتنگ تو ام یار کجایی؟!
ای مرهم زخم دل افگار کجایی؟
پروانه شدم انس گرفتم به تو آخر!
ای شمع فروزان شب تار کجایی؟
من بلبل شوریده سفر سوی تو دارم 
ای باغ من، ای گلشن و گلزار کجایی؟
با عشوه ی بسیار خود ای شوخ ستمکار!
کشتی من بیچاره تو صد بار، کجایی؟
بر یاد سخنهای که گفتی بمن از خویش 
دلتنگ شده ام دختر افشار! کجایی؟
ای کاش شود، از کرمت گوشه چشمی 
بر من بکنی، روزی تو دلدار، کجایی؟
وی کاش رسد بر من همان لحظهِ زیبا 
آیی من غمدیده بدیدار، کجایی؟
در سایه لطفت بنشینم، چه قشنگست!
من شیفته آنم، نه ز دیوار، کجایی؟
عاشق شده ام، عاشق یک لحظه نگاهت 
قلبم مشکن آه… تو بسیار، کجایی؟
 

عارف شریفی نژاد 
چغچران – غور
تابستان 1391 – (ایام عید سعید فطر)