2014-12-25
عارف شریفی نژاد
بیاد آور شـبی که بود شبخــند
چه زیبا میزدی با غمزه لبخـند
چه خوب با دست پر مهرت تنم را
به روح زندگی میـدادی پیــوند
همان شب که نگــاهم را کشیدی
به رخسارِ چو ماهِ خویش در بند
شـبی که کفـــترِ آشفــــته ام بود
به پشت بام مهرت شاد و خرسند
شبی که حمله کرد عشقت بمن چون
ملالــی دشمنش در دشت مــیوند
شبی که گفتمت: من می پرسـتم
ترا ای جان من! بعد از خـداوند
به یاد تو و آن شب زنده هســتم
مرا در عصمت عشق تو سوگند!
ببخشی گر ز یادم رفـتی روزی
که چترِ مرگ بر من سایه افکند
عارف شریفی نژاد
جوزا 1392
غور
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
«بیاد آور…!»