2014-12-25
عارف شریفی نژاد
شبی در خواب دیدم دلبــرم را
که او را چادر میچید بسر بود
به دستش ساعت از زهره و ماه
و او را جامۀِ خورشید ببَر بود
چو آموی خروشان از نگاهش
سرور و شادمانی بود جاری
به لبخندش به دامان دل من
فشاند چند دسته ی گل یادگاری
نسیم گردش چشمان مستش
مرا در بهت پیچ و تاب می داد
زلال چشمه ی رخسار ماهش
به عشق تشته ی من آب می داد
نهادم دست بر دستان نازش
و در آغوش پر مهرش غنودم
به پیشش از جدای گریه کردم
ز قلبم قدری از اندوه زدودم
او قطره قطره اشک دیده ام را
به نوک چادر خود پاک می کرد
و یک یک غصّه های قلب من را
بدستش برده دفن خاک می کرد
چه لطف و مهربانی و محبت …!
چه گلهای که از مهرش بچیدم
چه رؤیای، چه یک خواب طلایی!
که دیدم آنچه را هرگز ندیدم
عارف شریفی نژاد
چغچران- غور
حمل 1392
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
خـــواب طلایی