آرشیف

2015-9-9

سعدالدین غوروال

جوانه ها
جوانه ها 
ای جوانه ها
 ای سردسته های امید وآرزو ها ،
 گلدسته های سرسبد را ه نوین،                                    
  مشعل داران  کاروان نور،
هدیه کنند گوهر پرفروغ،
بامسیر تند و تیز زمانه و راه دور
بگذرند را ه پرطلاطم  را زود
این جوانه کارساز و جسور، متین و استوار،
برکنند اوجاق آتشگر فسق و فساد،
جوانه های، پرتوان و کمان کش نبرد
بر حفظ وطن با کف دست نثار کنند،
 عنان و میل تفنگ،
گهی  با افکار جوانی چيره دست عصر نوین شوند،                                       
گر به سرآیند برای وطن سربازی کنند،
نوای سرود نسل نوین، سر دهند هر زمان 
اثبات همدلی و همگرائی را
با ایده نوین سرکشند  
در پیکار آفرینش گر، پرجرأت و بی باک،
در نبرد اهریمن، با  قلب گرم پیغا م آزادی برند،
آری، این جوانه ها معرف گوهر وعقل و امید اند،
چون نسیم بهار جلوه گر شبنم برگ نسترن،
 به زیبائی های سیر زمانه،
نور خورشید ببخشد،
چو گل برویند برحبین خاردارخشونت،
چراغ  زنده گی روشن کنند،
 نورمعرفت ریزد در سیاهی شب،
زولانه جهالت برکنند، نهال پرثمر بنشانند
در صحرای محشر مرد قربانی شوند،
 جوانه ها، چون فرشته های آسمان،
از صورت و سیرت نور افشان
بر خلدبرین،
گهی آراسته شوند، غنچه های زنده گی را سرکشند
بیدارشوند در باغ و بستان وطن گل های زنده گی برویانند.
 
غوروال – هرات