آرشیف

2016-1-7

سعدالدین غوروال

محترم دکتورغلام حیدر یگانه شصت و دو ساله شد
     
 
 

دکتور غلام حیدریگانه نویسنده وشاعرتوانا کشورمان شصت ودوساله شد               
 
دکتور غلام حیدر یگانه ۶۲ مین بهار زنده گی اش را جشن گرفت او درمدت شصت دوسال عمر پربار، زنده گی باعزت وبا افتخار داشته  ودرمسیر زنده گی اش ازسرزمین سیه موی وجلالی تا پشت ابحارقلم زده با قد وقامت بلند نوشته ، سروده  وزیست نموده است : درسیروسفر زنده گی خود دربحربیکران  شعروادب قلم زده وسروده است  وهمیشه درتربیون های شعروادب داخل وخار ج کشور ودرجغرافیای فارسی زبانان تامرزهای رنگین کمان صعود نموده است  تاجایکه من ازیاد داشتهای خصوصی ایشان دزیده ام او از نوجوانی  یعنی حتی از زمانی آشنائی به خط  وقلم وحروف الفبا زمزمه های سوزناک وفلکولورجلالی را درعشق سیه موی که گفته اند « سیه موی سیاه خال جلالی + یقن برگشته اقبا ل جلال » ;،ترانه های طالب غقکش درهجر سکینه سرسبد  که گفته است «سکینه سرسبد ماه عالم کجاه شد + به سیبک طالب غقکش فنا شد » عاشقانه درمسیرشعروادب زنده گی نموده و با ایده های نوبه سرنوشت شعروشاعری این دیاررقم زده ، کندوگذر فکروهوش یگانه درنوجوانی به پهلووقطار ازشعراء وربائی سرائیان محلی به شعروشعرخوانی مجذوب شده درزیرسایه عاطفه ومحبت پدربزرگوارش  که سخت شیفته خواندن دیوان حافظ ،مثنوی ومعنوی بوده باندائی شعروشعرخوانی آشفته گردیده وسرودن شعر وداستان نویسی به وجدان وضمیرپاکش گره خورد ه است .
دکتورغلام حیدریگانه مینگارد « ازخواندن وشنیدن شعرحافظ ،مثنوی ومعنوی الحام گرفته » واو درکوره راه های پرتلاطم امواج زنده گی مانند فولاد آبدیده گردیده وصعود نموده وگاهی هم بادرنظرداشت وضع اجتماعی اقتصتادی وفرهنگی زیرفشارنابسامانی های جامعه وروزگارزمانه قرارگرفته است. اما درین  راه هیچگاه توقف نداشته است همیش درراه رسیدن به اهداف اش یعنی قله های بلند شعروادب حصین گام برداشته وقلم زده است. توام با غم ودرد  وطن مردمش با فصاحت وبلاغت کلام شعریش به گوش آدمی زاد سروده وزمزه کرده است وهیچگاهی زادگاه اش ازیادنبرده ازسرزمین کاکرها تاپشت اوقیانوس ها قدم زده وقلم کشیده درتمام نوشته های خود چه شعرسروده وچه داستان نوشته نام ازغوروکوه پاه آن ، توام با فرهنگ وکلچر آن دیار ورد زبانش بوده که مناجات نامه غورگویای این حقیقت است که ، میگوید
به نام جهاندار غــور آفرین                          غریب آشنای غیـــــــــور آفرین
جمیلِ جلیل و رفیق صمیم                         سخنورز و روشن رای و مستقیم
 سرِ سفره و خانة ما ازوست                        سرِ چشمهامان، قدمگاه دوست
در و دشت ما صحن همآیشش                     فـراخوانِ همـآیـــــــش و پایشش
«چِل ابدال»، ایمای انگشت او (۱)               «سیه کوه»، آرامـــــش مشت او
«فره رود»، موج بناگوشهاش             دو گیسوی «دوشاخ» بر دوش هاش (۲)
به بالای «لیتان»، ردایش، پرند (۳)        به بانگ «جلالی»، صفیرش، بلند (۴)
سحر، ترکند لب به لبخند او                        معلق زند مــــــــــــــاه در قنــــد او
چه خوش نیت و باز و بی مدعاست     عحب خوشدل وخوش گپ وخوشنماست
تبِ برگ ها، رقص پرشور اوست                قناری: تپش های تنبور اوست
شبان بود بر روستا های دور                   کشاورز در جلگه های حضور
تیاقی، هم اکنون دران خطه هست               و بیلی که سرچشمة فتنه، بست
دلاقی که بیتابِ فتبال ماست  (۵)               کمانی که رنگین احوال ماست…
خبر بود از حرف و سودای ما                  گذر داشت هر روز در جای ما (۶)
یک و یکدل و یارم از کودکی ست              خود و دست و دل باز و جوغالکی ست (۷)
 
                                          
یگانه ازفصل جوانی شفیته مردم بوده که باگذشت زمان به  مثابه داستان سرای چهره دست  وشاعرتوانا کشورمان درمیان شعراء ونویسنده گان با قدوقامت بلند حضورفعال داشته اشعار این نویسنده وشاعر زنده دل درمحدوده کشورنمانده بلکه ازمرزهای کشورصعود نموده دردل انسانهای سایر جغرافیای فارسی زبانها چنگ زده است چانچه باقرکتابدارنویسنده از نهاد رسانه ای فردا درباره دکتوریگانه مینوسد:
«دیرگاهیست که به غلام حیدریگانه ارادت دارم ، او به دلایل مختلف واقعا وبه حق یگانه می باشد کمتر نویسنده و شاعری واجد صفات و سجایای جلیل او می باشد. ازین مختصر دریافتم که «یگانه» از سالهای نخستین نویسندگی ، قصه نویسی برای کودکان را درمحراق فعالیت های ادبی اش قرار داد وبزودی دراین گستره به عنوان بلند دست ترین ادبیات شناس کودک، شناخته شد.همانطورکه در صدراین نوشته آوردیم ، شفافیت ،صفای باطن ولطافت طبع یگانه در آفریده هایش حلول کرده ونوشته هایش را در سطح بهترین کارهای ایجادی منطقه ما ارتقا داده است.
تحفه دیگری که از این قلمزن بیدار دل دریافت داشتیم «غریبانه ها» دفتر دل انگیز شعرهایش می باشد » درجای دیگرمینوسد «در زمانه ما که بیشترینه اصحاب قلم و قدم به بیماری انسانیت وفضل فروشی مصاب اند وخود را محور زمین می پندارند، "یگانه" برغم پندار وکردار آن اکثریت مبتکرو مغرور، افتادگی ، تواضع و انساندوستی را مشق کرده و امروز از وجاهت کم نظیری برخوردار است.
هرچه در باره آن فرهیخته مرد بیاوریم باز هم کم است اما منصفانه ترین معرفی آن است که او خود درباب کرده ونکرده هایش در پشت جلد "برادری" مجموعه قصه هایش برای کودکان آورده است»
 
دکتوریگانه درجائی دیگرازخاطرات ادبیش مینگارد اوبرعلاوه که درخواند ن شعروشاعری ازپدرمهربان خود چیزهای زیاد به ارث برده است دردوران مکتب به ترانه سرائی اشعار شاعرتوانا کشور ما جناب محترم محمد رسول فگارآن را زیادتر درین راه سترگ سرمشق بزرگترگرفته است تاجائیکه من ازیاداشتهای شخصی محترم دکتوریگانه  دریافتم ایشان ازدوران مکتب یعنی صنوف هفتم وهشتم شعرسروده درخط وقلم شخصی خود نوشته ودردفترچه های متعدد وحفظ نموده بعدازمسیر شدن زمان وفرصت سروده هایش را برای بار اول درسال 1356 در روزنامه اتفاق اسلام ومجله هرات چاپ نموده است  به عقیده من این نخستین گام بسوی همگانی شدن اشعاریگانه درمطبوعات ورسانه ها بوده و روزیکه سرنوشت یگانه با مطبوعات گره خورد است
یگانه  درسرائیدن شعربه کدام سبک وشیوه بخصوص منحصر نمانده بلکه درتمام ابعاد شعرسروده است  ازشعرکلاسیک گرفته تا شعرسپید (مدرن ) غزل ، قصیده و حماسه سرائی وسایرعرصه ها توانمندی بلندی دارد. تاجائیکه فهم کوتاه درباره فلسفه شعر دارم همانطوریکه خود یگانه هم گفته است علاقمند به شعروشعرسرائیدن را ازخواند دیوان حا فظ ، مثنوی ومعنوی آغاز وامروز اشعار او زیاد ترشبیه حضرت ابوالمعانی «بیدل » دارد وسروده هایش هم خوانی دارد . چنانچه درجای نوشته بود اگرکسی مرا دشنام هم بزند من خواندن شعر حافظ بیدل پاسخ خواهم داد
دکتورغلام حیدر یگانه سرآغاززنده گی اش را با شعر وادب به کمک همکاری های بیشایبه پدرومادرمهربانش که همیشه خودرا مدیون آنها دانسته ، یافته وپیدا نموده است ودرجای مینوسد درسال 1358 زمانیکه زادگاهش راترک میکرد عناصرنادان مکتب صاحبی را آتش زده بودند وضعیت به یک کابوس شباهت داشت . مادرش تمام کتابچه های شعریش که به خط وقلم خود نوشته و تعداد آن به 24 چلد میرسید وگنجینه ازعمروحیات پربارش بوده است درمحل پت نموده بود برایش با امانت داری کامل تسلیم نمود دکتور یگانه این شهامت مادررا درنهگداری اسناد ، مدارک ویاد داشتهای شعریش به مثابه هدیه بزرگ درزنده گی خود میداند که وفراموشش نکرده ونخواهند کرد  دکتور یگانه درمحیط متولد ، بزرگ ودرهمان آبدیده گردیده که فقروبی عدالتی سخت بیداد میکرد با روزگارزمانه جنگیده وسروده های ببنظیردرین راستاء به خط وقلم درآورده است
یگانه تحصیلات ابتدائی را درزادگاه اش به اتمام رسانده وتحصیلات ثانوی رادرلیسه سلطان علاوالدین غوری تمام ودرسال 1356 دارالمعلمین هرات راختم وبعدآ بحثت استاد به تدریس پرداخته و درنهادهای مختلف دولتی کار نموده است
محترم دکتوریگانه  درسال 1994 به درجه ماستر دربلغاریا ازدانشگاه صوفیه  فارغ  وبعدا درهمانجاه بحیث استاد باقمیمانده است
ازمحترم یگانه تعداد داستانهای ومجموعه شعری زیادی  به چاپ رسیده است ازجمله دوکتاب آاخیر  ن که  مجموعه شعری بنام غریبه ها  ومجموعه داستانی آن بنام برادری میباشد ازچاپ برآمده به دسترس علاقمندان شعر وادب قرارگرفته است و مورد استقبال گرم شعراء ونویسنده گان قرارگرفته است .
دستگیرنایل نویسنده وشاعر درباره شخصیت علمی وفرهنگی واشعار یگانه چین مینویسد
یک وقت، شاعری گفته بود جای مردان سیاست بگذاریم درخت تا هوا تازه شود. این برای وقتی بود که سیاست و سیاست بازی کمر جوامع را در هم شکسته بود. درست مثل امروز. اما درجامعه ای که همه سیاست می کنند و سیاست سایه سنگینش را بر همه ساحات زندگی گسترده است دیگر نمی توان ازین قاعده پیروی کرد. دیگر نمی شود به جای همه انسان ها درخت کاشت و از طرفی بی سیاست هم هیچ کاری از پیش نمی رود. شاعر، به معنای مثالی اش که در روزگار ما بسیار کم شده، چنین وظیفه ای دارد.یعنی در چنین جایی می تواند و باید ایفای نقش کند.  نقش شاعر که در طی بازی اهل سیاست، در سده اخیر به شدت آلوده شده بود، دیگر از شاعر رایحه گل و زیبایی و آزادی نمی آمد.شاعر مثل فعالین سیاسی با خون و داس و تفنگ همراه شده بود.
غلام حیدر یگانه اما، بر خلاف عرف معمول ،چنین شاعری است. جدا از همه رنگ ها و سوار بر همه رنگ ها. در شعر او برف، باران، درخت و گل دوباره زنده شده اند و به حرف می آیند پس از سال ها که غبار گرفته بودند. همان شاعر که می گفت جای مردان سیاست بگذاریم درخت، یکبار گفت وقتی من می گویم گل سرخ منظورم شهیدست.وقتی می گویم آب، منظورم زندگی است. یعنی باز فریب سیاستمدارانه ای از مفاهیم انقلابی . شعر یگانه اما عاری از همه این فریب هاست.
شعر یگانه ، نوشته ها، طرز فکر، زلالی معصومانه و طرز زندگی اش، سیاستی است بر علیه همه این سیاست ها و هیچ چیز جز سیاست نمی تواند از پس سیاست بر آید.اولین بار، شعری از او را  سال ها قبل خواندم. در اوج حس غربت بی وطنی، شعر او حس شگفتی بود از غربت در کشوری دیگر.
 
زمین بیگانه است با پاهام
شهر تنگ است
درختان             
بلغاری می گویند
می شرمم برف را ببوسم   
ابر های راحت               
فضای پرگل          
خاموشند
و در آخر شعر گفته بود چنان با حسرت می بینم که هیچ سگی چنین با حسرت به من نگریسته بود. نگریستن در فارسی و درین شعر هم به معنای نگاه کردن است و هم به معنای گریه کردن. .
ولي، دستهات لبخند آفتابه را دارند
دستهات، مهرِ بي مهار ميش به بره
و بي تابي ماديان شيرده تا خانه را دارند
در سبق اول ديوان ماندم مهجور از غمخواري هات
ولي  فهميدم كه جلد همه حافظ هاي يادگاري
وزن دستهاي مادر مرا دارند*
محترم دکتور یگانه درسالهای اخیر ازصوفیه به لندن عزیمت کرده فعالیتهای علمی وفرهنگیش ازطریق رسانه ها گسترده ترگریده زودتروسریعتر میتواند درپهلوی علاقمندان شعروادب حضور پیداء نموده داشته های علمی وفرهنگی خود به هموطنان برساند .چنانچه رضا محمدی یکی ازنویسنده گان وشعرا درباره شخصیت علمی وفرهنگی دکتور یگانه مینوسد 
      روز یکشنبه نزدهم ماهِ اکتوبر2015، دوستدارانِ مولانا در لندن محفلی را در مورد کار کرد های فرهنگی وادبی غلام حیدر یگانه، شاعر ونویسندهء قصه های کوتاه برای کودکان در (کاشانه ء اخلاص ) در لندن که یک نهاد عرفانی و خانقاهی است  و اکثرا محافل غزل خوانی و موسیقی کلاسیک در ان دایر میگردد ، برگزار کرده بودند.در این محفل، شاعران، نویسنده گان و دوستداران خداوندگارِ بلخ مولانا گرد امده بودند.جناب شهبازِ ایرج شاعر و خبرنگار رادیو جهانی بی بی سی گرداننده گی این محفل عارفانه وشاعرانه را به دوش داشت،رضا  محمدی،سیامک هروی، راحله صدیقی،سید ظاهر محسنی، نرگس جان بارکزی ، حمدالله گران، افضل تکور، نیلوفر نایل وبسیار دیگر، شعر خواندند و پیرامون کار کرد های حیدر یگانه در بارهء تلاش هایش برای کودکان، سخن ها گفتند. رضا محمدی ادامه داده مینوسد من حیدر یگانه را در دههء شصت خورشیدی.از شعر ها، داستان ها وطنز هایش می شناختم که برای کودکان می نوشت. برای کودکان نوشتن در جامعه ء پدر سالاری ما بازار چندانی نداشت.با این وصف، بودند انگشت شمار نویسنده گان و شاعرانی که برای کودکان شعر وطنز و داستان می نوشتند.زنده یاد رازقِ فانی،دوکتور رازق رویین، جلال نورانی و حیدر یگانه، از این شمار بودند.  حیدر یگانه در ان سال ها داستان های زیادی نوشت و در مجله ها و روزنامه های افغانستان به نشر و چاپ رسانید.مجموعهء داستان های کوتاه او زیرعنوان (برادری) که ازطرف اتحادیه ی نویسنده گان به چاپ رسید، 
  حیدر یگانه در دیار غربت هم بیکار نه نشست و تلاش هایش را در معرفی کودکان و تجلیل از شخصیت انها کتاب های زیادی نوشت. یگانه در کشور بلغار مجموعهء داستان های خود زیر عنوان (چوچهء هفتم ) را که همه برای کودکان است، به چاپ رسانید.کتاب دیگر او بنام ( گاو ابلق ) نام دارد که انهم برای کودکان است.و در سال 2012 در صوفیه به چاپ رسیده است. بنظر می رسد که حیدریگانه واقعا عاشق خدمت به کودکان و نسل جوان و آینده سازان یک ملت است. کاری که دیگران کار کردن در این زمینه را برای خود، کسرِ شان می دانند.اما حیدر یگانه ان را افتخار میداند .

امسال محترم دکتور غلام حیدر یگانه 62 مین سالگرد تولد خودرا درشرایط تجلیل کرد که هنوزدردیازهجرت بسرمیبرد دوستان ، اقارب واعضای خانواده محترم شان ، علاقمندان شعروادب ، شاگردان شان  درکنارآن نبودند من درحالیکه سالگرد  تولدش را از صمیم قلب برایش تبریک گفته طول زیاد توام با موفقیت درپهلوی همسر وفرزندان دلبندشان با غروروسربلندی زنده گی نمایند این نوشته ناچیزکه حاوی اشتباهات هم هست نثارنموده فقط با یادی ازخاطرات شان ازجوغالک ،کاکری وسیبک گرفته تا صوفیه ولندن خوش وخوشحال زنده گی نمایند

                                                     غوروال