آرشیف

2015-6-19

سید احسان الدین طاهری

بنـــدش راه، مشکل گشا یا مشکل ساز!

بنام خدای پاک
خدا آن ملتــــی را سروری داد           که تقدیرش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد            که دهقانــش برای دیگران کشت
بندش راه در پهلوی دیگر مشکلات جدی، یکی از اساسی ترین مشکل در جامعه ی امروزی این سرزمین بوده است. اینکه چنین مشکلات در چه وقت و زمان حل میگردد، را کسی هم نمیداند. احکام مقام ریاست جمهوری نادیده گرفته میشود، مشکلات مردم که باید اعتماد آنها را در دست داشت، مرفوع نمیگردد و ازدحام ترافیک و بیروبار در شهر نمای شهر را زیر صفر میسازد. آیا این همه از وظایف کیها اند تا با وظایف خویش از این به بعد آشنایی حاصل کنند. 
در کشورهای جهان سوم که نگاه شود، چنین مشکلاتی که در شهرهای بزرگ و کوچک کشورمان قرار دارد، در آنها دیده نمیشود. اینکه جواب چرا همه جنجالها و مشکلات تنها در این سرزمین است را از کی جویا شوم، نمیدانم. مقام ریاست جمهوری کشور احکام پی در پی در این مورد امضا نموده اند. هیئت های از  ارگانهای ملکی و نظامی همواره بعد از اصدار احکام ریاست جمهوری، تعیین و در اوایل کار، وظایف را به گونه ی به جدیت آغازگر بوده اند، آرام، آرام خاموشی اختیار مینمایند. از تعقیب احکام جناب رئیس جمهوری نیز کسی گزارش نمیدهد. آقای رئیس جمهوری یک حکم نه بلکه احکام پی در پی ای در برداشتن موانع از شهر کابل را امضا نموده اند ولی به جدیت و درستی هیچ یک از مقامی آنها را تعقیب و پیگیری ننموده است. 
در گزارش از رادیو آزادی که به روز سه شنبه مورخ 12 جوزای 1388 از مجلس آقای حنیف اتمر وزیر امور داخله با وکلای ولایت کابل در پارلمان دیده میشود، در شروع کار هیئت تعیین شده از خود جدیت و به گونه ی برازندگی نشان میدهد اما روزی بعد، خاموشی را به خود اختیار مینمایند. 
"… در آن زمانیکه ما مجلس کردیم ، در مجموع 110 مانع عمده شناسایی شد. در شهر کابل، از جمله 110 مانع 72 آن پاک کاری شده و در کتگوری دوم 38 مانع که باقی مانده است.  پنج یا شش آن مشکلات عمده دارد. بقیهء آن در مدت نهایت تا چهار هفته آینده بخیر برداشته می شود." 
وی همچنان در آن مجلس و به ادامه ی گفته های خود در مورد برداشتن موانع چنین گفته است،
"… هیچ یک ازمسوولان دولتی و غیردولتی حق ندارند تا به هنگام عبور از جاده های شهر راه های رفت وبرگشت را بروی ترافیک مسدود سازند."
اگر در مورد این گفته ها هر کسی اندکی نیز فکر نموده و دقیق گردد، دیده میشود که بعد از هر حکمی مقام ریاست جمهوری، بندش ها نه تنها مشکل گشا نگردیده است بلکه مشکل آفرین و زیادتر از گذشته گردیده است. 
اگر ارگانهای دولتی دیده شوند، وزارت امور داخله سرک را بند نموده و حالا موانع را دو دیواره ساخته است. با وزارت امور خارجه مشکلی نداریم چون آن که از چهار طرف در امان است، هنوز هم از دشمن میترسد. همچنان، در این روزها وزارت دفاع ملی موانع سمنتی محوطه ی خود را دارد دو دیواره میسازد. آیا از دشمن میترسند یا از مردم عام که مظلومانه زندگی مینمایند؟؟؟ پس چرا در هر گزارشی سالانه ی خود در بهتر شدن وضع نیروهای مقاوم نظامی کشور صحبتهای کرده اند. 
از طرف دیگر، شهروندان پایتخت خودها نیز مشکل ایجاد مینمایند. به گفته ی رئیس عمومی امنیت ملی بعضی مردم خانه های شان را بدون اینکه مراتب را مراعات نمایند، به موسسات خارجی و داخلی به کرایه میدهند. و، این موسسات برای اخذ تدابیر امنیتی خویش برای گذاشتن موانع روی سرک و یا هم به چهار طرف دفتر خویش اقدام مینمایند.
از آقای امر الله صالح در گزارش رادیو آزادی مورخ 12 جوزای 1388، چنین آمده است، 
" … تعدادی ازشهروندان کابل منازل رهایشی شان را به سفارت خانه ها و نهاد های بین المللی کرایه داده اند، این مساله میتواند درایجاد ناامنی شهرکابل نیز نقش داشته باشد…"
همچنان، جالبتر اینکه خانه ملت یا شورای ملی افغانستان نیز چهار طرفش را چنان بند نموده است که گویا زندان جدید ایجاد شده است. پارلمان کشور برای مدت ها در مورد برداشتن موانع از چهار طرف دیوارهای دفاتر دولتی و غیر دولتی و موسسات خارجی مجالس میگرفت و تصامیم را به حکومت ابلاغ مینمود. پس چرا خودش این کار را کرد؟ 
در گزارش از پایگاه خبری وخت به روز سه شنبه، 5 سنبله 1387 زیر عنوان "پارلمان در محاصره دیوارهای سنگی در آمد" آمده است،
" … کابل به يک شهر محاط به ديوار هاى سنگى مبدل گرديده است ،پارلمان نيز با اين سنگها محاصره شد،بايد وکلاى افغانستان قانونى را تصويب نمايند که به اساس آن تمام مردم حق داشته باشند منطقه دلخواه شانرا حصار سنگى بگيرند چون زمانيکه نماينده هاى شان اين حق را به خود ميدهند مردم هم به شکل اتوماتيک اين حق را صاحب شده ميتوانند … باوصف اين که اعضاي پارلمان در جلسات متواتر خويش معمولا از ايجاد ديوار هاى سنگى در اطراف وزارت خانه ها وساير ارگانهاى خارجى در کشور انتقاد مينموند و رئيس جمهور کرزي نيز طى حکم جداگانه امر برچيدن اين ديوار ها از اطراف ادارات دولتى وغير دولتى را داده بود، اينک خود پارلمان نيز درعقب اين ديوار هاى سنگى قرار گرفت…"
اگر نوشته را ادامه دهم، چیز های زیادی دیگری نیز در ذهنم میآید. خوب است تا مطلب را به فرجام رسانم ولی میخواهم کسی در این موارد پاسخی دهد که مردم بیچاره چرا مظلوم قرار گرفته اند؟. در این راه بندی ها و موانع گزاری در سرکهای شهر شاید مریضهای هستند که جان می بازند، ولادتها در موترها صورت میگیرد، وقت که نیز با ارزش است، بی ارزش شده و همه ناوقت به دفاتر، مجالس و کارهای شان میرسند. باز هم مقامات دولتی (خوشا به حال ایشان) که راه های خاصی دارند تا کارهای خویش را به راس اوقات معینه انجام دهند. 
آیا کسی هست جواب دهد بی توجهی و عدم پیگیری از احکام و فرامین مقام ریاست جمهوری چه نوع مکافات و یا هم مجازات را داراست؟؟؟ آیا این همه تا چه مدتی دوام خواهد کرد؟ و کی هست که آه مظلومانه ی  مردم را که به گونه ی ساختن دولت و انتخاب دولتمردان به دست آنهاست، دوا کند؟ پیشنهادهای که در گذشته ها روی این موضوعات صورت گرفته بود توسط نویسندگان عزیز نیز کسی به آنها توجه ننموده است. پس، خداوند همه ی ما را توانایی و روشنایی دهد تا به کار خود آشنایی حاصل نموده و بتوانیم در انجام آنها پایبندی داشته و به جدیت برای یک افغانستان که نه از من و نه از تو است بلکه از همه ی ماست، عمل نماییم. 
 
 
خدایا تو آن کن که انجام کار        تو خوشنود باشی و ما رستگار
ومن الله التوفیق
 
نوشته:  سید احسان الدین طاهری
ویبلاگ: www.ihsantaheri.blogfa.com