آرشیف

2015-6-19

سید احسان الدین طاهری

صــلـــــح، آرزوی استاد شهید

 
بنام خدای دادگستر
 
"والصلح خیرا" – الآیه
اسلام دین سلم و صفا است و خود نام اسلام از ریشه سلم مشتق است. دو واژه صلح وسلم به کرات در قران کریم مورد استفاده قرار گرفته که معنی عمیق داشته و از اهمیت ویژه ای برخوردار اند.
سلم در لغت به معنی دوری از آفات و بیماری های ظاهری و باطنی است. در قرآن مجید آمده است "إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ" یعنی (ابرهیم از جانب خداوند "ج") با قلب پاک و سالم از شرک برای دعوت مردم آمده است. این به معنی آن است که در قران کریم واژه سلم با صلح و مسالمت مترادف است. در جای دیگر پروردگار عالمیان در کلام آسمانی چنین هدایت نموده است "یاایها الذین آمنو ادخلوا فی السلم کافه" یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید همگی در سلم و صفا داخل شوید. این آیات کلام پاک نمایان میسازد که سلم به معنی سازش عادلانه و همزیستی بوده و اسلام انقیاد و تسلیم به اوامر حق تعالی را نمایان میسازد. این مبنای اندیشه و رفتار یک مسلمان است. 
واژه صلح در لغت به معنی مسالمت، سازش و از بین بردن نفرت میان مردم را گویند و کلمات صلاح و صالح به معنی مطابق با عدل، اتفاق، شایسته و دور از هر گونه فساد میباشد. خداوند "ج" در قرآن کریم می فرماید "فاتقوا الله و اصلحوا ذات بینکم" – به خداوند تقوا نموده و صلح میان خویش بر قرار نمائید -. صلح محبت الهی و بستر تمدن ها است. این مقوله مهم بدون رعایت عدالت اجتماعی در یک جامعه میسر نخواهد شد. ما زمانی به صلح سراسری  پایدار وتمدن مبتنی بر ارزشهای انسانی در افغانستان دست خواهیم یافت که مناسبات و بافت های اجتماعی با تار و پود عدالت گره خورده باشد. 
به عبارت دیگر، صلح تنها نبود جنگ نیست؛ صلح واقعیت مبتنی بر خیرخواهی، پرهیزگاری، اعتماد، عدالت، گذشت و مقاومت در برابر غریزه های جنگ طلبی است که در هر زمان و مکان عشق و اشتیاق به آن در قلب همه بشریت وجود دارد. همچنان، در قاموس سیاستهای کهنه و تحجر گرایانه یی زمامداران کمترین نشانی از آن نیافته اند. بنا بر این، صلح و عدالت دو مقوله ی اند که در روابط اجتماعی و ایجاد جامعه سالم و مرفه نمی توانند از همدیگر جدا باشند. 
عدالت، انتقام نیست بلکه تصمیم گیری برای یافتن راه حل مناسب به سوی صلح آوری است. بعد از گذشت سه دهه جنگ و حاکمیت نظام های غیر مردمی، اکنون در مرحله گذار از جامعه غیر عادلانه بسوی جامعه مدنی و تا حدودی مناسب قرار داریم. ما اکنون در آغاز راه هستیم و هنوز بسیاری از مشکلات جامعه ما ناحل شده باقیست. اما، جای سپاس است که توانسته ایم با کمک جامعه جهانی داری نظام شویم که دستاوردهای دهه ی گذشته نمایانگر آن است و این همه در طول تاریخ کشور بی سابقه تلقی گردیده است. ما باید این دستاورد ها را درست نگه داشته و در توسعه ی آن زیرکانه کوشش نماییم. زیرا، برای رسیدن به آنها مردم افغانستان قربانی های فراوانی را متقبل شده اند. 
آخرین قربانی و مهمترین حادثه، شهادت پروفیسور استاد برهان الدین ربانی رهبر انقلاب اسلامی افغانستان است که ضایعه بسا بزرگی بوده و این جبران ناپذیر است. شهید صلح آور و استاد صلحخواه که در تاریخ افغانستان تکرار مثلش کسی نبوده، رهبر خردمند، دورنگر، مصمم بر آرای مردم، انعطاف پذیر و سیاستمدان نرمگو بود. موصوف رهبری جمعیت اسلامی افغانستان، بزگترین تشکل سیاسی کشور، را نیز در حساسترین شرایط سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی بدوش داشت. موصوف این رهبریت را در بسا حالات وخیم تاریخی نیز در بیش از چهل سال گذشته در دست داشت که تصامیم را خیلی خونسردانه اتخاذ مینمودند. وی، جمعیت را، از طوفانی ترین شرایطی که  بسیاری از احزاب و گروه های دیگر را در خود غرق ساخته بود با کمترین خسارت بیرون آورده و نامش را در سطح کشور، منطقه و جهان منحیث بزرگترین رهبر مردمی، صلح دوست و صلح آور با رنگهای زرین در تاریخ معاصر جهان حک نمود. 
پروفیسور ربانی شهید بدون تردید از شخصیت های ماندنی، تاثیرگذار و مبارز تاریخ ملت ما و جهان به شمار میرود. با وجود تبلیغات منفی دشمنان ملت مان و نیز بهانه گیری های بعضی از منفیگرایان، رهبر شهید توانست چه در زمانی مجاهدت و چه در زمانی روند برقراری صلح و ثبات در کشور، تا حد که در توان یک رهبر کار آزموده و دانشمند میباشد، آرزوها، نیازها و خواستهای ملت مان را بر آورده سازد. وی نیز برای تحقق آنها اقدامات عملی را نیز انجام میداد. در زمان سلطه قشون سرخ شوروی سابق در افغانستان، وی تا زمانی آوردن شکست بر قشون سرخ همچون دیگر مجاهدین راه آزادی انعطاف ناپذیر قد علم کرده و مبارزه گرم را یگانه را نجات و آزادی کشور از چنگال استعمار میدانست. 
موصوف با وصف آن که رهبر انقلابیون بودند، مثل یک مجاهد در صفوف با دیگر مجاهدین میرزمیدند. زمانیکه نیروهای استعمارگر آن زمان را از افغانستان اخراج نمودند، استاد یگانه رهبری بود که برای مذاکرات با دشمنان صلح با پیشانی باز صدایش را بالا نمود تا از خون ریزیهای مردم بیچاره جلوگیری به عمل آورد. اولین انتقال قدرت را نیز استاد به نام خود با رنگهای طلایی در تاریخ معاصر نوشت. این انتقال قدرت برای اولین بار در تاریخ کشور با سلاح نه بلکه با قلم صورت گرفت و از ابتکارات جناب استاد شهید بود. 
رهبر شهید، از جمله کسانی بود که متعقد به انتقام گیری از مخالفانش نبود و با طالبان که با شعارهای فریبنده صلح و آرامش قد علم کردند در ابتدا راه تفاهم را در پیش گرفت. اما، پس از شناخت چهره ی واقعی آنها، مبارزه گرم را در مقابلشان اختیار کرد. بر بیهودگی جنگ نیز تاکید داشت مگر آزادمنشی و آزادگی راهش بود. وی ایستادگی در برابر حضور جامعه بین المللی در افغانستان را تا زمانیکه کشور به پای خود بایستد را نابجا میدانست. اما، از انتقادهای سریع اعمال خلاف ارزشهای مردمی ما نیز ابای نداشت و از ارزشها به جدیت تام دفاع مینمود. 
همین روحیه صلح خواهانه استاد بود که ریاست شورایی عالی صلح را نیز پذیرفت تا رهبریت صلحخواهانه اش را برای جهانیان ثابت سازد. با وجود تبلیغات شدید دشمن و طعنه های بعضی از رهروانش، ایشان گام های عملی در این راستا نیز برداشت. همچنان، شهید صلح از انتقاد اعمال ضد اسلامی و میهنی دشمنان افغانستان و به ویژه طالبان، نیز دست بردار نشد. در آخرین سخنانش در دو همایش بزرگ ملی و بین المللی، از آنها به نام شاگردان دو روزه مدرسه یاد آوری نموده و اضافه نمودند که آنها اکنون دارند نام اسلام را خدشه دار میسازند. وی نیز در مورد فتوای شاگردان دو روزه مدرسه یی افزود که حالا طالبان دارند علمای قوی جهان اسلام را نیز کافر خطاب میکنند در حالیکه ایشان دو روز یا سه روز به دروازه های مدرسه ها برای درس رفته و کورکورانه تدریس گردیده اند. 
کوتاه این که، استاد شهید، چنان که ویژه گی یک رهبر توانا و دراک تقاضایش را دارد، با شناخت نیاز های زمان و دادن ارجحیت به خواستهای مردم در مقاطع مختلف زمانی و سیاسی راهی را در پیش گرفت که به خیر جامعه و ملت باشد. تاریخ در آینده نمایانگر آن است که مردم بدانند هر پیشرفت و تغیر مثبتی در قضایای کشوری و روند صلح و ثبات آوری صورت میگیرد، بیشتر مرهون شخصیت، افکار و کارکردهای آن استاد شهید است که اکنون آن را نمیدانند. تاکید میدارم که در مورد تاریخ قضاوتش را خواهد کرد. استاد شهید تنها یک فرد نبود بلکه یک چراغی بود در میان ملت مان که همه از سنگینی و موجودیت او به گونه های مختلف جهت معرفی خود به جامعه، کار میگرفتند. وی نماد از آزادمنشی و روشنفکری در میان مان بود که اکنون نبودش تاریخ را به گونه ی دیگری ورق زده و امیدواریم راهش را دولتمردانمان ادامه دهند. 
در حال حاضر، دولت افغانستان به آشتی ملی و سهیم ساختن تمام مردم افغانستان در سرنوشت سیاسی شان مطابق به هدایات قانون اساسی متعهد است. در این راه تلاش های را نیز انجام داده است. به این باور هستیم که جنگ تنها راه رسیدن به صلح و ثبات نیست بلکه تاکید ما این است که باید ابعاد مختلف اقدامات نظامی، اقتصادی و سیاسی به کار گرفته شود تا بتوانیم به هدف ملی خویش نایل گردیم. آرزوی همه ی مان این است که روزی تمامی شهروندان در کنار یکدیگر به زندگی مسالمت امیز ادامه داده و در عرصه های مختلف سرمایه گذاریها نیز انجام شود تا زندگی به صورت درستش ادامه یابد.

 نوشته:               سید احسان الدین طاهری
ایمیل:              sitaheri@hotmail.com
ویبلاگ:            www.ihsantaheri.blogfa.com