آرشیف

2015-6-19

سید احسان الدین طاهری

قانون ملت نمی سازد بـــل ملت قانون میسازد

بنام خدای پاک

به گونه یی، قانون الفاظ بیجانیست که در دست انسانها برای تطبیق قرار میگیرد. الفاظ و جملات چندان معتبری نیست و آن چه قانون را با اعتبار میسازد این است که طرز کار عملی آن بدست آنها چگونه انجام پذیر میباشد.
روزهای سرنوشت ساز و روزهایکه تاریخ یک ملت را برای دومین بار شکل میدهد و ثانیه هایکه برای آن مردم احساس میکنند سالهای آینده را پشت سر میگذرانند را، گام به گام می پیماییم. کسانیکه دراین کشتی تاریخ ساز نشسته اند باید متوجه این باشند که به کدامین سو روان هستند تا مردم را با خود داشته و بیشتر کار در رشد زندگی آنها نمایند. 
تذکری باید برای قانون گذاران در پارلمان نیز داده شود که در کارکردهای خویش به درستی عمل نمایند تا مردم را دلسرد نسازند. چون یک سال دیگر در پیش دارند و سپس جوابده برای موکلین خویش هستند. این برایست که حیات کشور بستگی به  تصمیم درست آنها در تصویب قوانین دارد. بیشترین توجه و خواسته ملت قهرمان اینست که عدالت مساوی، یکسان و عمومی، و نکاتی برای بهبود وضع فعلی در آن مدنظر گرفته شود. یک نکته مهم برای اینکه قانون به خوبی وضع و به موقع به اجرا گذاشته شود بهتر است تا روحیه مردم را برای قبولی آن آماده سازند. یعنی، مردم را به گونه های مختلف تبلیغاتی و مطبوعاتی آگاه سازند تا آماده ی پذیرش آن بر اساس خواستهای شان باشند. 
قانون باید سندی شود که مردم حق خود را توسط آن بدست آورند. آزادی، مفهوم پیدا کند و دموکراسی جایگاه خود را بیابد. شعارها به واقعیت تبدیل گردند در راه تعلیم و پیش برد و بهتر سازی حالت فرهنگی توجه بیشتر صورت گیرد. ارزشهای اسلامی و انسانی همه شهروندان (مرد و زن) به شکل صحیح برای جامعه شناسانده شود تا بلآخره این شبهای تاریک و جنگهای دربدر کننده پایان یابد که دیگر برای توپ، تانک و دیگر وسایل مخرب، جایی در تمدن بشری نباشد.
چه زیبا خواهد بود اگر چنین کارهای صورت گیرد، تا استادان تاریخ در آینده ها به شاگردان خویش از این زمان تغییرگر به سوی آرامی و مثبت گرایی یاد آوری نمایند. 
قانون اساسی را یکی از کارمندان جوان حقوق بشر چنین تعریف می کند: "قانون اساسی مهمترین سند برای یک ملت است تا توسط آن راهش را بیابد. در قانون اساسی همه ساختارها و همه مسایل جامعه به شکل کلی گنجانیده میشود و قانون اساسی طبعاً در حیات سیاسی یک کشور بسیار مهم و قابل ارزش است، …". اینکه این سند با چه شیوه هایی طرح میشود، را دولت برنامه ریزی مینماید مگر بر اساس آرای مسقیم و یا هم توسط نمایندگان مردم این قانون تصویب میگردد. در قسمت اختیارات سه قوه و حقوق مردم و دیگر بخشهای آن، قانون اساسی با تأسف مشکلاتی زیادی دارد حتی از لحاظ ادبی بسیار ضعیف است و طرز استفاده ی ادبیات حقوقی نیز به درستی رعایت نگردیده است. ولی نکته  اساس و مهم این است که کشور ما دارای قانون اساسی است که به گونه ی توسط مردم تائید گردیده است. 
در جامعه عقب مانده ما افغانستان، چیزی به نام افکار عامه وجود ندارد. همچنین چیزی به نام سازمان های سیاسی واقعی وجود ندارد تا مدافع حقوق و ممثل افکار و نظرات مردم باشند. حتی از مطبوعات سالم و آزاد دور هستیم.
 بر اساس قانون سه قوه در سیستم دولتداری افغانستان پیش بینی شده است که هر سه آن فعلاً فعال و در خدمت مردم به گونه های مختلف قرار دارند. این سه قوه (اجرائیه، مقننه و قضائیه) را در کل دولت میگویند و هم رئیس دولت، رئیس جمهوری اسلامی افغانستان میباشد.  
به نظر بنده خوب این بود که حکومت نیز یک رئیس میداشت مثل قوه های دیگر دولت، و آن رئیس نیز برای رئیس جمهور یا رئیس دولت از کارکردهای قوه اجرائیه گزارش میداد. من فکر میکنم که رئیس دولت گزارش حکومت را به پارلمان ارایه نکند. موصوف شخصی را از حکومت موظف سازد تا گزارش کارکردهای حکومت را به نمایندگان ملت ارایه کند. رئیس جمهور باید بیانیه های خویش را بر حسب فعالیتهای هر سه قوه منحیث رئیس دولت آماده ساخته و ایراد نماید. بر اساس قانون، قوه های مقننه و قضائیه نیز مکلف اند تا گزارشهای کاری خویش را برای مقام ریاست دولت منحیث رئیس هر سه قوه، تقدیم نمایند. 
جامعه ما جامعه چند دستی و چند قومی بوده و به ویژه به جای اینکه تفاهم نظر میان آنها پیدا شود، بیشتر در کارها متفرق میشوند. اگر در فرصت باقی مانده، از کسانی که از دانش حقوقی بر خودار هستند، نیروی کاری دارند و شایسته سالار، کارفهم و مدیر خوب اند، استفاده نگردد اوضاع متشنج و وخیم تر میگردد. باید با مردم دیدارها صورت گیرد و نظرهای آنها خواسته شود و در نتیجه برنامه های هر دو (دولت و ملت) عاری از پاره گی و مملو از فعالیتهای همآهنگ و منسجم میگردد. هر نوع عمل تروریستی، زرع و قاچاق مواد مخدره و فساد اداری که فعلاً کشور را صدمه بزرگی در سطح جهانی رسانده است، نیز حل میگردد. دولت در سطح کل، مکلف است تا حقوق شهروندی را برای مردم آموزانده و راه های بهتر را برای تغییر زندگی شهروندان فراهم و مهیا سازد، تا سطح زندگی شهروندان کشور از هر نگاه بهتر گردد. 
به هر حال، گفته ها زیاد است، مگر این بار دیده میشود کارها جدی تر مد نظر گرفته شده و به یاری خدای پاک، در بهبود اوضاع کشور، همه کار میکنند. برای رسیدن به افغانستان سربلند و آباد، ما باید همکار و بازوی یک دیگر باشیم.