آرشیف
دلِ را که مه چهره مولا شود
احمد محمود امپراطور
دلِ را که مه چهره مولا شود
زند شهپر و همچو عنقا شود
ز سعی عرق ریز شبنم به باغ
گلابِ محبت چو مینا شود
کند صبر آغاز و انجامِ کار
جمعِ قطره امواج دریا شود
لبِ باده پر نوشِ لعلین یار
سخن گوید و نشئه معنا شود
بلند گر شود دامن مبهمی
جهان یکجهان رفته رسوا شود
ز هوشیارِ این گیتی نه آید وفا
بگردم که دیوانه پیدا شود
تک و تازِ عشق است خونِ جگر
گهر از تپش ها هویدا شود
نماند به کس روز بد تا ابد
نگون بخت روزی توانا شود
جهان دست بوس است اسباب عیش
عصا کور را چشمِ بینا شود
خطر از خری که کشد چنگ و شاخ
حذر از گدایی که دارا شود
ببند دیده و سیری عالم نما
از این پرده نقشِ مهیا شود
ابد خفتگانِ رهی محشریم
قدم نهی که تا چشمِ ما وا شود
نیاید ز محمود صبر و قرار
تو را بیند و باز شیدا شود
———————–
جمعه ۱۰ قوس ۱۴۰۲ خورشیدی
که برابر میشود به اول دسامبر 2023 ترسایی
سرودم
#احمد_محمود_امپراطور
#امپراطور
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور