آرشیف

2023-8-21

احمد محمود امپراطور

طلبکار تو با چشم تر هستم

طلبـــکار تو بـــــا چشــــم تر هستم
به کوی عشق بی بـــال و پر هستم

گریبــــان پــــــاره و رســـوای عالم
شهیـــدی تشنـه کــام خنجر هستم

مسلمانـم، مسلمانـم، مسلمان
به پیش قـوم کافـر، کافر هستم

ز آزادی سخن گویــــم به هــــر جا
خــــداوند کریـــــم را نـــوکر هستم

همیشـه سنگسار عشق باشم
که من ساده دل و خوش باور هستم

به عهـد و دوستی باشــم وفادار
زبـــان شعر خود را رهبر هستم

می و سکر شراب کهنــــه دارم
فدای جرعه جرعه ای ساغر هستم

بنـوشم بـــاده ها از جــــام معنی
به اوراق سخـن من دفتــــــر هستم

سعـادت شد نصیب و قسمت من
کــــه من خدمتگزار مــادر هستم

دعــای بابـــــه را بگرفته ام من
دعا گو هــــر کجـا بر یاور هستم

به نیکان نیــکی هم باشد مــــداوم
بدان را ضـــربه هــای کیفر هستم

طبعم با هر کسی کی میشود ساز
که از خــــو گاه، گاهـی آذر هستم

زمــــانه عاشقـــان بسیــــــار دارد
ولی درعاشقی چون جوهـر هستم

به پیش مردمـــان محمــود نامـــم
غبــــار ســـــر زمین دیـگر هستم
———————————
بامداد شنبه 13 عقرب 1396 آفتابی
که برابر میشود به 04 نوامبر 2017 ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور
امپراطور
یاور منظورم از پدرم که بابه جان میگفتم شان ( شیر احمد یاور کنگورچی )
جوهر منظورم از محترم نعیم جوهر دوست شاعرم است