X

آرشیف

در اعتصاب غــــــذایی يك نفر وكيل!!!

 

"کنایه گفتن" به خودی خود می تواند هنری باشد و"کنایه فهمیدن" نیزشاید درهمان حد ارزش هنری داشته باشد . درعین حال ، ازنگاه ادبی نیز، کنایه یکی ازویژه گی های مهم درمزاح ، شوخی وطنزبه حساب می آید .

به این علت ، کسی که کنایه می گوید اگرنگویم باید هنرمند باشد ، لااقل باید درکنایه گویی مهارت وسليقه ي لازم را داشته باشد . کسی که نتواند منظورش را با کنایه به درستی بفهماند ، مطمئنا "کنایه گوی" خوبی نیست ، لذا بهتراست که منظورش را مستقیما بیان کند . طرف دیگرقضیه ، شنونده کنایه است . کسی که نفهمد منظورازاین کنایه چی بوده است ، بازهم نشان دهنده ي آن است كه به نحوی زبان کنایه وشوخی وطعنه را نمی فهمد .چنانچه در زبان عامه می گویند : فلانی به مذاق نمی فهمد .

نقص کاردراین است که درکشورما حتی درسطح بسیاربالا، فهم کنایه وتفهیم کنایه مثل زبان اشاره بسیارسخت وگنگ است وبدترآنکه ، کنایه دراذهان عامه ، با سخره گرفتن وحتی گاهی با دشنام دادن یکی پنداشته می شود . دراین چنین شرایطی ، بسیارمشکل است که دربیان مسائیل ازکنایه ومزاح وشوخی وطنزاستفاده کنیم . بدين لحاظ ، دشواراست که قضاوت کنیم دراین میان کی مقصراست ، گوینده یا شنونده وخواننده .

این نیزنقص اساسی وخنده داری است که کسی اول کنایه وطنزی دریک جمله بگوید ، بعد پشت بند آن بیاید ، دریک صفحه جمله کنایی ویا شوخی طنزآمیزاش را توضیح دهد تا منظورش را برای ملت تفهیم کند . این نهایت خریت است . حالا من انگاردچاراین خریت شده ام .

درچند پُست قبل که درمطلبي ، صحبت ازعروسی وموترگلپوش بود ، به زعم خودم ، می خواستم کنایه ی بزنم به یک روی داد جنجال برانگيزسیاسی که این روزها همه را به خود مشغول کرده است . روی دادی درظاهربسیارتراژیک ودرعین حال بسیارسبک . دراین مطلب بعنوان کنایه یک جمله آورده بودم که کسی آنرا جدی نگرفت ، وازقضا کلیدفهم تمام آن نوشته همان یک جمله بود .این جمله به نحوی موضع شخصی اینجانب درقبال اعتصاب خانم بارکزی را بیان می کرد .

درمیان خوانندگان وبلاگ مسافر، یک نفرتا حدی کنایه ی موجود دراین پست را درک کرد و واکنش نشان داد . وی درپيامي برايم نوشت که ؛ " خوب بود نامی از اعتصاب نمیاوردید و کار بزرگ اولین زن که این حرکت مدنی را کرده به سخره نمیگرفتید " . اولا که كلا هدف ازنوشتن اين مطلب كلا همين اعتصاب غذايي ايشان بود . ثانيا؛ این کارنه تنها کاربزرگی نبود ، بلکه درحد گریه کودکی کوچک بود که برای رسیدن به یک پوفک نمکی وع وع کند . ثالثا ؛ کارخودش نبود ، بلکه با اهداف وتحریک یک عده ی دیگرانجام شده بود . رابعا ؛ ازهرنظركه بسنجيم کارنابجایی بود ، چرا که میخ درسنگ کوبیدن کارعاقلانه ی نیست واعتراض دربرابراین دولت مثل میخ درسنگ کوبیدن است .

نظرشخصی من برمبنای همان پست قبلی ، این است که اقدام خانم باریکزی درحد اقدام یک خانمی است که به فرض احتمال ، درمحل ما برای موترگلپوش اقدام به اعتصاب غذایی کند . ازطرفی ، اگردولت به این اقدام وخواسته ی او وقعی بنهد ، درهمان حد مضحک است که مثلا ما اهالی محل برای خانمهای خود یک باردیگرموترگلپوش کنیم .

ازآنجا که نمی خواستم مستقیما با جوعمومی ايجاد شده طرف شوم ، به اين خاطر، به قول دوستی؛ لقمه را پشت سرچرخاندم تا منظورم را طوری بگویم که مبادا خدای ناکرده به گوشه ی قبای نهاد های جامعه مدنی ، رسانه های هدفمند ، نمیدانم ائتلاف وکلای دفاع ازفلان وجبهه ی بهمان و امید و…برخورد وازاین گفته ی من خدا ی ناخواسته احساسات شان جریحه دارگردد .ترسم این بود که متهم به بازی گرفتن احساسات مردم شوم .

واقعیت آن است که دراین مسئله – چنانچه همه شاهد هستیم – فضا بسیاربه شکل نابخردانه ی احساساتی شده است . هرکسی به اندازه وسع، به شکلی احساسات مردم را با استفاده ازتصاویرتلویزونی خانم باریکزی به بازی گرفته است . نهاد های مختلف مدنی ، گروه های سیاسی فرصت طلب ، ورسانه ها ، همه وهمه این قضیه را پیراهن عثمان کرده با بی رحمی تمام بهره برداری سیاسی می کنند .

گرچند شعارهای خانم باریکزی بسیارارزشمند بوده است ، درعین حال ممکن است خانم باریکزی ازصدق دل اقدام به یک مبارزه عدالتخواهانه کرده باشد ، ولی مشکل دراین است که اولا؛ بازمینه ذهنی که ازوکلای پارلمان نزد مردم وجود دارد ، کسی آنرا باورنمی کند که هیچ ، بلکه درزمره ی شعارهای دوره کمپاین انتخاباتی ، برای رسیدن به چوکی پارلمان به حساب می آورند . ثانیا ؛ باورعموم برآن است که آن شعارها حرف خانم باریکزی نه ، بلکه حرف کسانی می باشد که درپشت این قضیه با شکم های سیرسنگرگرفته اند و ازسرسیری ، ازگرسنگی خانم باریگزی استفاده می کنند تا دولت رابه چالش بکشند . ثالثا ؛ مبارزه ی اینگونه با این دولت ، درحالیکه نه گوش شنوا دارد ونه چشم بینا ونه به عدالت وقانون پای بندی دارد ، درحکم کوبیدن پتک برآهن سرد است .

مسئله دیگراینکه درظرف چند سال اخیربعد ازسقوط طالبان ، زنان وحقوق آنها دست آویزی شده برای موج سواری کسانی که عادت دارند ازهرآب گل آلودی ماهی بگیرند . خانم های وطن ما همیشه وسیله اهداف سیاسی وشوم یک عده فرصت طلب وخصوصا -دربسیاری موارد- وسیله ی بازی های سیاسی مردان روزگارشده اند . وبالاخره مسئله مهمتراینکه ، خانم های وطن ما با یک هوووی، نام کشیده اند ودرپشت هیچ کدام ازغوغا وهیاهویی که زنان دراین سال های اخیرراه انداخته اند یک ایده ، فکرویا اندیشه سازنده وجود نداشته است . بلکه بیشتر، این مردان بوده اند که برسرهیچ وپوچ زنی را شهره خاص وعام ملي وبين المللي کرده اند وخود نیزازقِبل آن به نانی ونامی رسیده اند . بنا براین ، خانم باریکزی – به نظرمن – اولا؛ آنطورکه قرایین نشان می دهد ، اعتصابش با تحریک کسانی دیگربوده است . ثانیا ؛ هدفی که او برایش اعتصاب کرده است صبغه ملی وعمومی نداشته است . گرچند که ایشان عدالت وحق وازاین قبیل ارزش هارا شعارمیدهد ، ولی دراذهان عامه چنین تصاویری همه خلاصه می شود به چوکی پارلمان وازدست دادن چوکی مجلس شورای ملی . واین درنظرمردم درحدی نیست که آدم به خاطرآن حتی یک لحظه گرسنگی بکشد چی برسد به اینکه ، جانش را فدا کند . ثالثا ؛ اقدام خانم باریکزی –با توجه به ماهیت حکومت ودولت فعلی – درحکم میخ کوبیدن برسرسنگ می باشد . این حکومت صدای عدالت خواهی کسی را اگرشنیدنی بود اصولا اکنون حکومتی به این شکل نباید وجودمیداشت تا باریکزی دست به چنین کارخطیرمیزد .

وقتی درهند آنه هزاره برای ریشه کن کردن فساد ورشوه ،دست به اعتصاب غذایی زد ،یک هدف ملی انسان دوستانه ، پشتیبان قوی برای اووتوجیه همه پسند برای گرسنگی کشیدن اوبود . به این خاطر، یک هیجان عمومی دردنیا ایجاد شد وبه تبع آن ، یک بسیج ملی برعلیه فساد درهند به راه افتاد . بگذریم که هردو اعتصاب است ولی این کجا وآن کجا .!!!

با همه ی این گفته ها، شیوه ی برخورد سیاسی دولت با این قضیه را کارندارم که تحلیلی جداگانه دارد ، ولی روشی را که دربرچیدن خیمه ی اعتصاب ، وزارت داخله ونیروهای امنیتی به کارگرفت ، روشی بسیارناپسند وغیرقابل توجیه بود . این نشان میدهد که باهمه نقایص ، این اعتصاب دولت را دچاراستیصال ودرماندگی کرده بوده است تا حدی که دست به چنین عملیات نظامی درنیمه شب زدند ، درحالیکه میشد همان کاررا درنیمه ی روزانجام دهد که تبعات وواکنش های کمتری درپی میداشت .

درآخربايد عرض كنم كه دراين ملك آدم نمي تواند طرفدارهيچ كدام ازطرف هاي درگيردرقضاياي جاري باشد ازبس كه همه وهمه درهرجناح وسمت كه قراردارد ، چي دولت چي مخالفين مسلح ، چي پارلمان ، نمايندگان معترض و….. دراعمال ورفتارشان ريگ به كفش دارند . فقط مي توانيم بگوييم كه : اللهم من التبع الهدي .

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد
کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.