آرشیف
گنجشک بــی پــــروا
محمد عمر شجاع غوری
در نیمۀ یکی از روزهای تابستانی که هوا بسیار گرم بود، گنجشکی کـــــه از تشنگی و گرمی به تنگ آمده بود، به لب آب روانی نشست، بانولش قطـــره آبی نوشید، اماگرمی وجودش رفع نشد، درمیـــان آب غوطه ورشد، سپس بالهایش را تکان داد و بال بالک زد . از سردی وجودش لذت برد وبار بار این عمل را تکرار کرد.
ازقضای روزگار باشه یی در فضا به طمع شکار به پرواز بود، نا گاه بــــــــه گنجشک غافل وبی پروا ، متوجه شد.بیدرنگ به گنجشک حمله ور گردید ، بـــا چنگالهای تیز وقوی اش اورا بیک چشمک زدن گرفت ودر شاخچۀ بلــند درخت چناری نشست وبه خوردن شکارش پرداخت.
کبوتری که در قلۀ کوه برنوک سنگ بلندی نشسته بود، از ابتــداء تا انتــــها گنجشک وباشه را تمشا می کرد با خود گفت:
-در هر حالت باید متوجۀ جان خود باشیم؛
– بی تفاوتی و غفلت نتیجۀ بدی دارد؛
– …
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور