آرشیف

2014-12-28

سید محمد نادر خرم

یادنامـــــۀ زنده یاد استاد خلیلی

 

شمع زندگی بزرگ مردِ روشن ضمیری در بامدادِ روز چهاردهم ثور سال 1366 خورشیدی در عالم هجرت با زمزمۀ سرودۀ جاودانه اش : « گویید به نوروز که امسال نیاید – در کشور خونین کفنان ره نگشاید » خاموش گردید . 
از آن زمان تا امروز که بیست و هفت سال میگذرد ، جایگاهِ علمی اش خالی ماند و بلکه صد ها قرن دیگر نیز این خلاء پُر نگردیده و برای همیش خالی خواهد ماند . 
به گفتۀ یکی از ارادتمندانش : « خلیلی سخن را بُوَد پایگاه – چو او کمتر آید در این جایگاه »، من در حالیکه به روح پاکش درود می فرستم ، این یادنامه را به پیروی از سخن خودش که در مرگ مرحوم ملک الشعرا بهار سروده بود ، سروده ام و تقدیم محضر مبارکِ روحانیتِ آن جناب میکنم تا در ناتوانی خویش بی دریغ از کنار آن تهمتن نگذشته باشم . 
 

« دریغا که آن ماهِ تابان نشسته »
« بلند آفتابِ خــــراسان نشسته »

استاد خلیلی

 

 

نشسته

 

 

زهی ، حسرتا ، طاقِ کیهان نشسته
فروزنده مِهر درخشان نشسته
امیر سخن سنجِ نیکو تبار
بلند آفتابِ سخندان نشسته 
کشیده رُخ اندر نقابِ مغاکی
عطارد نگون گشته ، کیوان نشسته
فلک در غمش سر به زانو نهاده
عزیزان به یادش به گریان نشسته
چو بگشودی لب را به هر انجمن 
به تخت سخن گویی سلطان نشسته 
انیسی که بُد مونسِ دوستانش
به خاکِ سیه رفته پنهان نشسته 
چو او شهریار سخن کمتر آید
سخن را فر و زیب و سامان نشسته
خدیو سخن سنجِ زیبا بیانی 
فرو بسته لب ، شاد و خندان نشسته
خلیلی چو بست از جهانِ ادب چشم
قلم را پَر و تاب و جولان نشسته

 

سید محمد نادر خرم 
اسلو – ناروی