X

آرشیف

گوری برای همه

من از کوچه های خون آلود فرار میکنم
 در آخرین پیچ لوح سنگی میزنم
 در آن به ابلهان نفرین مینویسم
و نامه کوتاه به خدا مینگارم که
آفتاب زندانیست و متعفن شده است
آسمان سیاه و تنگ است
برای فرار
 زمین ملوث شده است
آدمان دو پای دیگر بر آورده اند
و دست های خود را بریده اند
آنان آسمان را آهن و زمین را افیون کاشته اند
آنان از لذت جیغ میزنند
و در برج هایشان بالا میخزند
من در تهوع سردی ایشان را ترد خواهم کرد
به سوراخی در زمین فرو خواهم رفت
و اوراق زرنگار شعر را با خود خواهم برد

عبدالله فرحمند
2011  Spring
 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.