X

آرشیف

اين دستهای کيست که دست گناه شده
اين چشمهای کيست که چشم گناه شده
اين گوشهای کيست که در آوازۀ گناه
اينگونه بيدرنگ و دقيق آشنا شده
اين پای کيست که در  راه  کجروی
چون تک سوار چابک  ميدان و راه شده
اين گوشتی زبان کيست که در حرف کذب
غيبت سرای خانۀ همسايه ها   شده
اين فکر و ذهن کيست که در معصيت هميش
آلوده در هوا و هوس هر کجا شده
جمعی به فکر  ثروت بيحد و حصر
جمعی  به فکر لقمۀ نان بينوا شده
با اين تلاش  زور و زری خصلت ذليل
معنا و اصل جوهر انسان تباه شده
انصاف و داد و ترحم بداد ما برس
کز دست بی امان دل ما زير پا شده
زخم زبان نيش جگر را خراب کرد
درد نهفته در درون جگر بی دوا شده
اين آمدن و رفتن دست تهی ز دهر
ثبت گذشته و آيندۀ تاريخ ما شده
خون گر چکد ز چشم و دل آدمی رواست
چون بيخبر به تيغ اجل  مبتلا شده
هرگز مشو غره بدين چند روز عمر
بين سرکشان دهر چگونه فنا شده
بيچاره آدمی که چنان آمد و چنين برفت
اين گوشت و استخوان چه بسا فرش راه شده
جهل و غضب تباهی و بيداد آورد
انسان به علم و حلم عزيز خدا شده

 
فگارزاده
شهر کابل، 9  جوزای 1388
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.