آرشیف

2015-2-10

Shahla Latifi

گل صبح

 

(به روی غنچه شنگرفی لبانت

بوس گذارم با تمنای وحدت) 
 

وحدت من و تو در سیاهی شب

 در لای حریر

 به روی قالی

 با گل صبح 

 در بین نور

 در شب با زوزه سگ تنها از فاصله ها 

با نغمه ای از بتهوون و گرمای فضا

 با شکوه برف

 در نرمش باران 

 با تن خسته

در دستان عشق

 با مرغان خوش صدا

 در کنار پنجره

با قوت بیدار

با بشاشیت گل 

با خواب آلودگی پروانه 

 بر لب جوی

در روی فرش، رویاروی

 آن وحدت من و تو 

با رضایت دو حس

 با اشتیاق دو جسم

 با همصدایی لذت

 از رگه های احتیاج من بتو و از نعره های بلند شوق تو بمن رنگ گیرند 

بی اختیار
 

شهلا لطیفی