آرشیف

2014-12-15

ابراهیم ساغری

گـــــــــــر خدا قسمت کند

تشنهٔ ساغر عشقم گر خدا قسمت کند
قطرهٔ در بهر عشقم گر خدا قسمت کند

صبر کردم سالها ايدوست صابرم بخوان
چشمهٔ گوهر عشقم گر خدا قسمت کند

اندرين ره ميخرم رنج مغيلان بجان
خادم داور عشقم گر خدا قسمت کند

ناله و افغان من از مرز طوفانها گذشت
فرياد سحر عشقم گر خدا قسمت کند

قطرهٔ افتاده از چشم محبانم مدان
جرقهٔ اخگر عشقم گر خدا قسمت کند

صيقلم ده ای خدا در عمق نا پيدای مهر
طلوع اختر عشقم گر خدا قسمت کند

لالهٔ دشت غريبم ای بهار ترکم مکن
ساحل هر در عشقم گر خدا قسمت کند

چون شقايق ميرويم از دل صحرای عدم
رنگ نيلوفر عشقم گر خدا قسمت کند

با نسيم و خورشيد و باران ميجويم بقا
ساغری جوهر عشقم گر خدا قسمت کند