آرشیف
گریز: غزلی بداهه
نورالله وثوق
تاسرنشود پیش هوس خم بگریزید
باقامت آزاده منظم بگریزید
اینجا سرتسلیمی فریاد بلنداست
ازهرچه که نامش شده رستم بگریزید
زخم دل تان را نه که تنها بگذارید
ازقصه ای همراهی مرهم بگریزید
ای ساده نگاهان کمرِ ناله شکسته
ازشادی این مردم بی غم بگریزید
تافرشِ رهِ کینه ای دیرینه نگردید
ازجاده ای آزادی مبهم بگریزید
آنسو تر ازآنچه که به اندازه نگنجد
حتی که به اندازه ای عالم بگریزید
این ابرسیه مقدم باران تباهی است
خیزید ازین ورطه وکم کم بگریزید
ازریشه ای پرشیشه ای این تیشه بترسید
در دامن آیینه مصمم بگریزید
دررا به رخِ هرچه به جز خنده به بندید
از اشک غم وناله ای ماتم بگریزید
تا اینکه سر ازسرِّ سیاهی به درآرید
برقلّه ای اندیشه ای محکم بگریزید……
نورالله وثوق
جمعه پانزدهم آذر هزار وسه صد ونود ودوخورشیدی
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور