آرشیف

2015-6-19

ذره بین

کرزی صــاحـب اشتباه میکنی

خبر افتضاح آمیز ارسال نامۀ جناب حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به مولانا فضل الرحمن رهبر جماعت علمائی پاکستان یکی از اشتباهات فاجعه آمیز است که بار دیگر در تاریخ پر آشوب کشور ما تکرار میشود این خبر در چنین فرصت زمانی نهایت تکان دهنده وتعجب آور است.

 در شرائطیکه هم دولت افغانستان وهم متحدینش به دست داشتن عمال پاکستانی از جمله مولانا فضل الرحمن در تربیه وتشویق گروپ های ترورستی وطالبان تأکید دارند این اقدام حامد کرزی بیانگر تناقض ودورنگی در گفتار ورفتار دولتمردان افغانستان است .هر چند از نظر مشاورین وپالیسی میکر های رئیس جمهور این اقدام یک عمل وجست بسیار مؤثر در جهت تأمین امنیت به حساب میآید؛ اما ذره بین که شاهد تکرار این درامه های ننگین در تاریخ نه چندان دور افغانستان بوده این عملکرد رئیس دولت را به شرح ذیل ذره بینی مینماید.

*تبعات واثرات این التماس رئیس جمهور از شخصیت  چون ملا فضل الرحمن  بانی وحامی طالبان کاملا به رشد طالبانسم می انجامد وحکومت افغانستان را ضعیف تر میسازد.

* این اقدام حامد کرزی پایه های اجتماعی مولانا فضل الرحمن را در بین جامعه پاکستانی تقویت میبخشد ووی را من حیث شخصیت کلیدی ومؤثر در حل منازعات وقضایائی منطقه مطرح میسازد .

*مولانا که یکی از مهره های اصلی دستگاه استخباراتی پاکستان است با این التماس عاجزانۀ رئیس جمهور افغانستان که از طرف جامعۀ جهانی حمایت میگردد احساس حیات سیاسی بیشتر نموده حالا چنین غره میزند{ سره له دی نه چه تول امریکانیان او ناتو قوتونه په افغانستان کی دی بیا هم کرزی مجبور شو چه ماته التماس وکری چه ور سره کمک وکرم .خوزه پوهیژم چه سه وکم}بناء این تقاضائی کرزی که به مشوره مشاورین کله پوک وبی مغز ویا مغرض وی صورت گرفته روح تازۀ بر کالبد متعفن پیروان مولانا دمیده است وایشان را چون مار یخ زده  دوباره به حر کت وکشش در میآورد.

 این تازه اول سریال است شما شاهد تحولات بدتر ازین نوع آن خواهید بود؛ ازینکه ذره بین این درامهۀ مضحک ودر حقیقت شرم آور ومرگ آفرین را یکبار از آغاز تا انجام مرور نموده  لذا یقین دارد که التماس های بیشتر تا سر حد دعوت  مولانا فضل الرحمن و قاضی حسین احمد و افراد ردۀ دوم تا سوم شان به کابل صورت میگیرد .میدانم کسانیکه در این سریال ما فیائی قبلا بازی کرده اند این مرتبه با پختگی ودرایت بیشتر به دربار کرزی راه یافته اند و بوی مشوره میدهند تا دست به چنین سیاست فرسوده وگندیده بزند که تعفنش مشام همه هموطنان مارا خسته میسازد.

بخاطر اینکه خوانندگان جوان بی حوصله نشوند لازم میدانم زود تر وارد پیش زمینه های این موقف گیری جناب رئیس دولت شویم که چه انگیزه های باعث این پیام کرزی شده؟ در شرائطیکه دولت افغانستان حلقات مشخص را در پاکستان متهم به دست داشتن در آشوب های ونا آرامی های افغانستان میکند واین تنش ها تا سر حد تهدید هم اوج میگیرد؛ بازهم رئیس دولت با پیمودن قوس نزولی 180 درجه ئی تا حضیض ذلت سیاسی فرو میرود واز کسی التماس کمک میکند که سال هاست با تلبیس ابلیس مآبانه افغانستان را بخاک وخون کشانیده است. وحیات مادی ومعنوی خودرا در گرو ادامۀ آشوب های افغانستان می بیند. این سیاست نهایت مضحک وافتضاح آمیز است….

مگر تربیه عناصر تخریبکار در مساجد مولانا وقاضی صورت نمیگیرد؟ مگر این دو شخصیت افغانستان را دار حرب نمی خوانند؟ مگر این دو مار آستین با تمام سرمایه داران عرب تبار که بودجه ومصرف ترورستان را تهیه وتدارک میبینند ارتباط ندارند؟اگر جواب شما نه باشد یقینا بخواب خرگوش فرورفته اید.

درین فرصت بخاطر توضیح وبررسی درست وواقعی لازم می افتد به حدس وگمان های سیاسی تکیه نشود بلکه به واقعیت ها وروکرد های اشاره شود که در گذشته نیز تکرار وتجربه شده که ثمر تلخ آن معدۀ سر دمداران مارا شارانده وشیرازۀ وحدت ملی افغانستان را از هم گسسته است …..

حامد کرزی غافلگیر شده است.

یقینا ارسال این نامه ابتکار شخصی مولانا فضل الرحمن است. اشخاص ارتباطی حلقات پاکستانی که بدربار کرزی به صفت مشاور راه یافته اند حامد کرزی را وادار به چنین اقدام کرده اند. اینکه چرا مولانا به چنین بازی دست میزند واز افغانستان درسطح سیاسی واجتماعی قربانی میگیرد دلائل زیاد دارد؟

1:- مولانا بخاطر گرفتن پول به صدور فتوا دست میزندو بعد از رسیدن به هدف آنرا دوباره تأویل وتوجیح مینماید ودر گذشته نیز چنین کرده است واین خاصیت ذاتی احبار ورهبان است .

علامه اقبال میگوید.

      از شگفتـــی های این قــرآن فروش       دیده ام روح الأمین را در خروش

2:- ازانجائیکه مولانا متحد سیاسی بی نظیر بوتو است همزمان با پخش شایعۀ بر گشت بینظیر بوتو به پاکستان دست به چنین مانور زده است تا خودرا هم آهنگ با خواست اربابان انگلیس خود نشان دهد؛ اربابان که بینظیر را درس داده اند که چه باید انجام دهد؛ بینظیریکه یکجا با نصر الله بابر طالبان را بوجود آورد این بار چه شعار وسیاست در قبال افغانستان خواهد داشت؟

3:- مولانا میخواهد با این بازی خطر ناک از قضایائی افغانستان استفاده کند واعتبار از دست خودرا دوباره إحیاء و باردیگر در انتخابات قریب الوقوع پاکستان برنده شود چنانچه در گذشته ازین آزمون مؤفق بدر آمد.

 اما با تأسف باید یاد آور شوم که رئیس جمهور افغانستان شکار مکر های میشود که حکومت مردان سابق افغانستان نیز شده بودند.بخاطر اینکه از اصل مطلب فاصله نگرفته باشیم به این موضوع بر میگردیم که نقش وهدف مولا نا در زمینه سازی وگرفتن این نامه  چه هست.برای در ک بهتر توجه شمارا به موارد مشابه  ویا داستان مستند جلب مینمایم که در گذشته تکرار شده است:

مولانا فضل الرحمن ؛ قاضی حسین احمد؛مولانا محمد شیرانی وبعضی ملاهای نامدار دیگر پاکستانی که پشتون تبار هستند خودرا در قضایائی افغانستان شریک میدانند و با داشتن افراد ارتباطی مشخص  در درون وبیرون حاکمیت کابل از نقش ایشان در تحولات افغانستان صحبت به عمل میآید واقعیت هم همین است؛ علاوه از افراد ارتباطی شخص حکمتیار پروردۀ دست قاضی حسین احمد ویا جماعت اسلامی پاکستان است وطالبان تربیه شدۀ مکتب مولانا فضل الرحمن اند که امروز این دو هیولائی تباه کن بار دیگر وجود شان در افغانستان واقعیت پیدا کرده..همان است که ایشان از دولت پاکستان امتیاز میگیرند ووعده میدهند تا با استفاده از نفوذ خود اوضاع افغانستان را بحرانی ومتشنج نگهدارند.وقتی حاکمان نظامی پاکستانی به مرحله برسند که دیگر احساس نیاز مندی به همکاری ملاها کمتر باشد به همان تناسب ازا جورۀ ایشان میکاهند ودر برابر ایشان کم إعتنا میشوند..اما این ملاها آنقدر زیرک اند که به زود ترین فرصت این کمبودرا از راه های که میدانند جبران مینمایند طوریکه به افراد ارتباطی خود در داخل افغانستان ودستگاه دولت تماس میگیرند تا هر عاجل با حاکمان افغانستان داخل مذاکره وتماس شده از نقش واثر ایشان در مهار ساختن طالبان صحبت کنند تا از نفوذ ایشان در جهت تأمین امنیت افغانستان استفاده شود.

اینک توجه شمارا به گوشۀ از آغاز وانجام این سریال در گذشته جلب مینمایم. ألقصــــــــــه

در زمان حاکمیت استاد برهان الدین ربانی  که طالبان به پیشروی خود ادامه میدادند وعنان ادارۀ شان بدست نطامیان پاکستانی بود ملاهائی که قبلا ذکر شد آهسته آهسته مؤثریت خودرا از دست میدادند. ایشان عاجل طرح نو می ریختند و نقش این چنینی را بازی میکردند.

به افراد ارتباطی خود دستور میدادند تا با استاد ربانی تماس تأمین نمایندد واز همکاری علماء به ایشان اطمینان بدهند. بشرط اینکه بما نامه بفرستند تا ما مطمئن شویم که ایشان به همکاری ما علاقه مند هستند و به مؤثریت ما اعتراف دارند. ذره بین  طور نمونه از چند نفریکه در آرایش وپیرایش این صحنه ها نقش داشند یاد آوری مینماید-{ قاضی محمد امین وقاد؛ سخیداد فائز؛ صدیق چکری ومدیرغفار یا مولوی آقا گل خان } پیش قراولان این سیاست وبازی گران این درامه بودند ایشان استاذ ربانی را زیر فشار قرار میدادند تا به  مولانا وقاضی نامه بفرستد واز نفوذ ایشان در جهت مهار ساختن حرکت طالبان استفاده نماید وایشان بخاطر قناعت استاد ربانی از صغری کبرا های زیاد منطقی استفاده میکردند وقناعتش میدادند واز سیاست خشک احمد شاه مسعود درین زمینه انتقاد مینمودند …استاذ ربانی که شخص انعطاف پذیر بود به صدور چنین نامه وارسال پیام موافقت میکرد.استاد ربانی ملامت نبود اصرار وپا فشاری این مشاورین که به چند جاه مزدور وپا بوس بودند سنگ را موم میساخت وهر کس را متقاعد مینمود تا بخواست شان تن دهد. 

ایشان بعد از تحریری نامه حرف اصلی را تکرار میکردند. { میگفتنداستاذ صاحب ما با این نامۀ خشک وخالی کجا برویم؟ اقلا یک تحفه آن هم پولی باید فرستاده شود تا جهت تشویق به بعضی علماء  مؤثرمثلا لست صد نفری را عاجل نشان میدادند توزیع شود هم بما وهم به مولانا صاحب بینی خمیری شود.}همان بود که پول های اپراتیفی دالر میشد ونماینده های دولت افغانستان به پاکستان سفر مینمودند .مولانا پول را میگرفت ومزد شصت افراد ارتباطی خودرا نیز جدا میکرد.این ذوات که به استخبارات پاکستان نیز ارتباط داشتند دوباره از طرف ملا صاحب ها تأئیدا به آی اس آی معرفی میشدند.ایشان هر چه در برابر وعده های خود از استخبارات پاکستان میگرفتند باز با قاضی صاحب ومولانا صاحب ها تقسیم میکردند واین مزدوری با پاداش وحق الزحمه دو برابر مزد ادامه پیدامیکرد تا اینکه استاذ برهان الدین ربانی را وادار میساختند  ایشان را به افغانستان دعوت نمایند.

ایشان صد دروغ را نزد احمد شاه مسعود واستاذ ربانی میگفتند آخر احمد شاه مسعود بی حوصله میشد میگفت بروید هر چه استاذ میکند صحی است من به این کار ها وقت ندارم .باز ایشان نزد استاذ ربانی میرفتند که آمر صاحب اختیار را به شما داده واز صداقت اخلاص ومؤثریت قاضی ومولانا حرف میزدند. تا اینکه  در آخرین دور بازی از قاضی ومولانا جداجدا دعوت به عمل میآمد .آنها با تعداد زیاد از ملاها به افغانستان میآمدند وملا هائیکه همراه شان بود بنام وفد یاد میشدند.به همه ایشان علاوه از پول نقد تحایف جنسی؛ جای نماز های ابریشمی ساخت وطن تهیه میگردید وغیره حرف ها که مجال آن نیست…..

به مجردیکه پای قاضی ومولانا به پاکستان میرسید فتوا میدادند که در کابل حجاب شرعی مراعات نمیشد وزنان با روسری های کوچک در بازار گشت وگذار مینمودند که از لحاظ شریعت غرای محمدی قابل تحمل نیست…. ومیشود که با جهاد بساط شر وفساد را از افغانستان جمع نمود.

بعد از قسمت اول این درامه انشعابات دراماتیک در جماعت علماء مولانا وجماعت اسلامی قاضی رخ میداد ومعاونین شان بنام شیرانی از جماعت علماء وپروفیسور ابراهیم از جماعت اسلامی  قسمت دوم درامه را با کلاه گذاری بر سر حاکمان ما وگرفتن باج ادامه میدادند.

آنچه گفته آمد ذره ای در اصل ماجرا اضافه نشده اما برعکس کمبودات زیاد دارد که از ذکر گروپ که دور دوم درامه را با پاکستانی ها تکمیل میکرد نام گرفته نشده است؛ حال حکومت منتخب ما با ابتکار مشاورین جاهل ومزدور در همان جال گیر افتاده که استاذ ربانی ویارانش گیر مانده بودند.

بازهم یاد آور میشوم که این درامه ازطرف شخص مولانا فضل اترحمن وگوداگیان پول خور افغانی آن طرح ریزی شده تا هم از کرزی خان پول بگیرند وهم به اعتبار خود در پاکستان بیافزایند .بازی گذشته ایشان باعث پیروزی ائتلاف مجلس متحد عمل در صوبه سر حد پیشاور گردید؛ شاید این مرتبه در انتخابات صوبه بلوچستان هم گوئی سبقت را از حریفان خود بربایند و بعدا پر هیزانه افغانستان را درست پخته کنند. با آنچه گفته آمد شماشاهد دعوت مولانا فضل الرحمن وقاضی حسین احمد به همان کیفیت از طرف حامد کرزی خواهید بود……