آرشیف

2015-6-19

ذره بین

امت کــــج خرام

امت ومقتدی پیوسته در پرتو شعاع هدایات ورهنمود های پیامبر وپیشوا در حرکت اند تا  راه خودرا  در جادۀ نظام هستی وزندگی بدرستی در یابند.من که جریان تطبیق احکام دین نبی آخر زمان حضرت محمد صلی الله علیه السلام را از طریق تلویزیون آریانا در یکی از دهکدۀ های محقر جهان بنام خواجگان ولایت غور بدست پیروان پر شور وانقلابی اش دیدم به فکر فاصله بین پیغمبر وپیروان مدعیان دین افتادم لذا تصمیم گرفتم در آستانه تجلیل  ازمیلاد مسعود سرور کائنات محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم کردار امت را با دساتیر وهدایات پیامبر… به مقایسه بنشینم تا ببینم تفاوت ره از کجا تا بکجاست.

هر چند در دراز نای تاریخ دین پوسته وسیله برای توچح أعمال زور مندان وسر مایه داران بوده است اما در کشور های فقیرا ین وضعیت در حال رشد است طوریکه در هر ده  تکه داران دین أعمال ارباب ورئیس وفر مانده را با صدور فتوای شرعی رنپ دینی داده خودرا منجی دین ومستحق جنت الفردوس می پندارند.

در تلویزوین دیدم در دامنه کوه و ودر پای کاخ های گلی بنام خانه انسانهای مغرور ودر ظاهر از خود راضی بخاطر دفاع از احکام وارزش های دین وگسترش امپراطوری اسلامی در اطراف زنی حلقه زده آنرا قمچین باران میکردند تا گناهش بریزد.اینکه کدام محکمه ودر کدام حکومت حکم تطبیق تعزیر شرعی را صادر نموده بود به کلیمه فتوای ملای محل وامری کسیکه خودش به زنا کاری شهرت دارد خلاصه شد،مردم ساحه حاکمیت  وامنیت قانون از شرائط اصلی تطبیق احکام شرعی است. ساحه امپراطوری اسلامی همان خواجگان وکوخ های محقر گلی که انسان از مشاهدۀ آن می شرمید ومفتی هم  همان ملای فشر گرای ترشر وحاکم هم کسیکه چند پیامبر کار دارد تا مسلمانش کند.و…خلاصه حکومت وحاکم وقاضی ومتن فتوا ونوعیت جرم ابلاغ نشد .تنها دوچیز جلوۀ خاص داشت، قلمرو اقتدار حاکم و ونحوۀ دره زدن دستیاران قاضی ومفتی… خیلی عجیب بود درانجا دین اسلام سخت زجر میکشید وروح پیامبر خیلی نا آرام وافسرده بود که شخص مست ومغرور با نگاه مستانه وریائی اش عجوزۀ را بنام گنکار زمین گیروبا قمچین های کشکی یا بغل کش شانه ها وکمرش را آماج قرار داده بود.فهمیدم که این گروه شنیده اند یکی از احکام جزائی دین تعزیر است که با دره در محضر عام تطبیق میگردد.اینکه چگونه دره وبه چه کیفیت ضرب وبه چه هدفی در چه شرائطی؟ تا فهمیدن حکمت التشریع حدود وتعزیرات راه بس طولانی در پیش است.

(پیامبر بزرگوار اسلام حدود مربوط به حق الله را تحقیق وجستجو نمیکرد بلکه عمدا إغماض وچشم پوشی مینمود)برای تطبیق حکم چهار مرتبه اقرار داو طالبانه مجرم .یا چهار شاهد بدون تناقض شرط بود که معنی اش باز هم همان إغماض وچشم پوشی است وچنین حادثه به ندرت اتفاق می افتد. هر چند ملا ها از عمل کردن عاجز اند اما داستان ماعز بن ملک رابدرستی میدانند .که ذیلا نقل میشود..

: ماعز بن مالك نزد پیامبر خدا صلى الله علیه و آله اقرار به زنا نمود از متن روایات به دست مى‏آید كه پیامبر صلى الله علیه و آله تلاش فرمود تا وى را در اقرار مكرر مردد سازد و به طور غیر مستقیم به وى تفهیم نماید كه قضیه را كتمان كند. ولى وقتى ماعز مصرانه چهار بار اقرار به زنا كرد، پیامبر صلى الله علیه و آله امر به اجراى مجازات فرمود، و حتى در یك نقل آمده است كه پس از سه بار اقرار پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر چهار بار اقرار كنى تو را رجم خواهم نمود. 

در روایت دیگرى آمده است كه پیامبر صلى الله علیه و آله به ماعز فرمود: 

«لعلك قبلت او غمزت او نظرت. قال لا یا رسول الله. قال: انكتها لاتكنى؟ قال: نعم كما یغیب المرود فى المكحله و الرشا فى البئر. قال: فهل تدرى ماالزنا؟ قال: نعم، اتیت منها حراما كما یاتى الرجل من امرائه حلالا. قال: ما ترید بهذا القول؟ قال: ارید ان تطهرنى. فامر به فرجم…

واما پیروان پیامبر.از حبس وزدن وشکنجه شروع تا تهدید به مرگ را هم بخاطر اثبات توهم شان بکار میبرند.انگیزه های خیزش این طرز دید وبر داشت از دین چه هست؟

دید کوتا از خود از دین واز دنیا دلیل انجام این حوادث هولناک است.مردم افغانستان از محرومترین ومحدود ترین انسانهای روی زمین بوده که باشندگان ولایت غور افغانستان بخصوص قشر محجر در حجره وقشلاق نمونه خالص محدود نشینان کره زمین بحساب میروند وساحه دید شان هم به همین تناسب محدود است ایشان مردم قریه خودرا جهان وخودرا جهان اسلام میدانند .درگذشته ها فکر ما هم همینطور بودحال چهار گرد دنیارا گشته ام  یقین کرده ام که من وهمه مردم افغانستان را کسی به مفهوم واقعی آن مسلمان نمی داند وحق بجانب هم هستند.با آنکه من شخصا در امور دین تا جای بلدیت دارم وقتی میخواهم ازدین صحبت کنم میگویند همینکه از افغانستانی کافیست نمیخواهد از اسلام صحبت کنی سر دمدار اسلام در افغانستان یا مجاهد است ویا طالب که اسلام را به افتضاح کشانیده  اند از دیگر ها هم نپرس، اما ما درین دائرۀ تنگ مسئولیت دفاع از جهان اسلام را به عهده داریم، جهانی که هیچ نیاز بما ندارد وگاهی هم مارا بگر فتن ستون این جهان فرا نمیخوانند.اینکه حساب آخرت این قوم بکجا میکشد خدا میداند.خلاصه مردم افغانستان در شعار دفاع از اسلام اکت جوتین  را میکنند.

اکت جوتین:اول باید جوتین را برای شما معرفی کنم.چوتین پرندۀ کوچکیست بی قرار وجدا از عالم پرندگان دیگر که همیشه در پرش وتپش است وبه هیچ چیزی قناعت ندارد اورا بجماعت پرندگان کاری نیست یعنی در دنیای سائر پرندگان نیست.آنقدر در جست وخیز است که شب از دست پای دردی به پشت میخوابد

میگویند ( جوتین) وقتی شب استراحت میکند پا هایش را بلند میگیرد ، یکی از همنوعانش ازوی پرسید چرا چنین میکنی؟ در پاسخ گفت مبادا من در خواب باشم وآسمان بز مین بیافتد ودرین صورت من چتر آسمان را نگهمیدارم تا سائر پرندگان از آسیب این مصیبت در امان باشند..حالا دفاع مردم افغانستان از  جهان اسلام هم مانند آمادگی جوتین برای جلوگیری از سقوط اسمان است. همیشه از جهان اسلام صحبت میکنند.مشکل این است که این قوم را کس فهمانده هم نمیتواندکه شمارا با این أعمال وبرداشت از دین نه دنیا مسلمان میداند ونه خدا جبر ئیل وپیامبر آن…اگر باعث ضیاع وقت شما نشوم ما جرا نماز خواندن را در یکی از مسجد های شهر خود مان بشما باز گو میکنم.ما معمولا روز های جمعه به مسجد میرویم. مسجد مربوط مردم مراکش است یا المغرب.وقتی امام سلام میدهد مردم همه بیرون میشوند وما افغانها ادامه میدهیم با چهار تا شش رکعت دیگر بنام سنت وغیره.مر دمیکه میخواهند از مسجد بیرون شوند چون مارا به نماز می بینند بسیار نا راحت اند که چگونه عبور کنند.وقتی سلام دادم یکی امد گفت شما حالا با امام نماز خواندید باز چرا راه را بند انداختید گفتم سنت میخوانم.گفت نمیدانی مسجد برای جماعت است؟ سنت هایت را در خانه بخوان در پاسخ گفتم اگر نخوانم افغانها میگویند وهابی شده سنت نمیخواند باز گفت پیغمبر گفته خانه خودرا قبر ستان نسازید بیکار شدید نماز های سنت ونفل را در خانه بخوانید وهابی چه هست ؟گفتم شما سر خودرا تکان داد گفت میدانم افغانها گاهی تشیع را میگویند سنت نمیخواند گاهی مارا آخر سنت پیش روی مردم خوانده نمیشود ریا کاری نکنید بروید خانه خود.کارهای اضافی را در خانه انجام دهید. گرم  سوال وجواب بودم افغانها همه از سنت خلاص شده آمدند بغل کشی وگپ های سیاسی ما آغاز شد.یکی گفت دیدی در پدر کرزی…صلح صلح آخر جنگ در هلمند دیگری وای برادر ای بیچاره مزدور است از خود اختیارندارد یکی فهیم را جانی و دیگری مجددی را که باز نفر آمد شما لطفا از مسجد بیرون شوید اینجا جای گپ نیست، نفری دیگر گفت اینها برادر های افغان اند گفت میدانم اینها همه کار را در مسجد میکنند شب در مسجد ها خواب میشوند یکی که چشم کج داشت گفت بچه های مقبول را هم با خود خواب میکنند صبح مردم به نماز میایند مسجد پر از بوی وتعفن است دیگری پرسید بوی چیست؟ گفت هر چیزی چرک نسوار چرس وتریاک وغیره.من بر آشفته شدم گفتم ازصدقه افغانهاست که شما راحت هستین.باز قهر شد گفت یعنی چه گفتم ما روس را زدیم امریکارا هم میزنیم ان یکی گفت من هم درانجا جهاد کرده ام در جاجی میدان … شما بی عقلید.چرا سعودی مهمان دار آمریکای هاست چرا بحرین وقطر ویمن وبچه های شان در افغانستان جهاد میکنند آخر شما هم کمی عقل را بسر بیاورید. جهان پر از قصه وافسانه است.مقصد مارا از مسجد بیرون راند وبیرون مسجد باز هم پف ولاف زدیم وخودرا بیکدیگر نشان دادیم که ما نماز میخوانیم اما مردم دیگر نماز را بود میخوانند وعاجل پی کار خود رفتند وافغانها نه باید هم کمی از سیاست صحبت کنند وهم خودرا بیکدیگر نشان دهند که مسجد آمده اند.

برای یکی از هموطنان خود قصه میکردم در کشور های خارج دانشمندان از اسلام دفاع میکنند قرآن شریف را بزبانهای انگلسی آلمانی اسپانیا وغیره تر جمه وتفسیر کرده اند میخوانند .گفت نعوذ بالله قرآن را انگلیسی ساختند گفتم بلی گفت کافر کار خودرا کرد گفتم نه این زحمت را مسلمانان کشیده اند باز گفت وقتی قرآن را از زبان آسمانی تغییر داده اند دیگر چه؟ گفتم حالا کسی مسلمان است باید حتما عربی را بفهمد گفت بلی بغییر آن ممکن نیست چطور قرآن را میخواند؟ گفتم ترک ها یک حرف عربی ندارد بهترین مسلمانان جهان اند وبیشترین مساجد مبلغین وقاری هارا دارند. گفت باورم نمیاید.باز شوخی کردم سخت نگیر خداوند همه لسانهارا می فهمد مهم نیست عربی باشد همه مردم نماز را به عربی میخوانند ولی قرآن را بزبانهای خود می دانند.او در تعجب بود ومن در حیرت.آخر این برداشت ملا ودیندار ما ازدین است.حالا کسی قرآن را نفهمد چگونه مسلمان شود هر کسی ارزش چیزی را نداند انرا نمی پذیرد باید اول آنرا بزبان خود بداند اما دوستم میگویند قرآن را بزبان کافری تبدیل کرده اند حال چطور کنیم این ماجرا را… به همه حال خوب است افغانان یکمرتبه از وادی پر ماجرا بیرون  شوند وببینند که انسان کیست ومسلمانی چیست.

حالا قریه کوچکی در ولایت غور ممثل خلافت اسلامیست جائیکه مردم لقمه نانی ندارند ومحل مناسب برای خوابیدن وجود ندارد.منظ.رم این نیست مردم فقیر اسلامیت را نمیدانند منظورم این است که شرائط تطبیق حدود در قریه آن هم در جوار حکومت منتخب کاریست خلاف دین.وقتی پیامبر میفر ماید دین ودانش را حتی در چین بیاموزید معنی اش این است که با جهان آشنا شوید وبا فر هنگ های مختلف بیامیزید واز زبانهای مختلف بهره گیرید.دین را از سوراخ تنگ ودر محدودۀ تنگ نبینید.هرگاه بر نامه مباحثات ادیان را در کانال های تلویزیون مشاهده کنید در میابید از بین اینقدر کشور های اسلامی تنها داکتر نایک یک مسلمان هندی به متخصصین مسیحی ویهودی پاسخ میدهد واو که بزبان انگلیسی صحبت میکند از چنان منطق وفصاحت بر خوردار است که نماینده کاتولیک در مجلیس بحث های دینی اعتراف کرد داکتر نایک همانطوریکه قرآن را حفط دارد انجیل را هم از ما بهتر میداند.در جهان کنونی ایجاب میکندتمام نسخه مروج کتب آسمانی را ولوکه دست هم خورده ورق بزنیم تا به دشمنان اسلام مستند جواب بدهیم نمیشود بگوئیم تو خراب هستی وما خوب. این منطق را کسی نمی پذیرد وهر جا هم زور دره خواجگان کار گر نیست.