آرشیف

2014-12-28

محمداسحاق فایز

کتاب پژوهشی ارزشمند “آریانا و آریائیان”، از چاپ بر آمد

  
 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
کتاب آریانا و آریائیان
"آریانا" و "آریائیان"، نام کتابی ژرف در رد یابی جایگاه و خاستگاه آریا ئیان و آریاتا، از تألیفات دوکتور صاحبنظر مرادی، به تازه گی از چاپ برآمد و به دسترس علاقمندان کتاب قرار گرفت.
کتاب از سوی انتشارات سعید، در هزار نسخه در کاغذ متوسط و قطع و صحافتی زیبا، در ده فصل و سیصد وشصت و دو صفحه، چاپ شده است.
هرچند در افغانسان و منطقه کتابهایی پیرامون موضوع مورد بحث در کتاب آریاناو آریائیان بیشتر است، ولی کتاب جامعی که بتواند پیرامون موضوع بحث شده در کتاب حاضر به کلیه سوالات پاسخ بگوید، کمتر دیده میشود.
کتاب آریانا و آرئیان، تألیف دوکتورصاحبنظر مرادی، می تواند خواننده را از کوچه های مزدحم کتاب و آثارمدون در این رابطه به سوی خود بکشاند.
کتاب با بحثی جدا از سوژه اصلی مورد بحث با عنوان " ضرورت تکانه ای برای خودآگاهی" آغاز میشود.  مولف در این دیباچه گونه می نویسد که انگیزه تألیف کتاب در واقع از این نیاز سرچشمه گرفته است که در رسانه های مختلف پیرامون واقعیت وجودی سرزمینی به نام آریانا و قومی به نام آریائی، شک و تردید هایی ابراز شده است.
این شک و تردیدها تا به اندازه ای مخاطره آمیزاند که می تواند به هویت تاریخی بزرگترین قومی که در پویه تاریخ،  بانی یک تمدن بزرگ و شگوفا در منطقه بوده است، میشود وصدمه بزند و آنرا زیر سوال میبرد.
مولف در دردیباچة کتاب به این نکته تأکید میدارد که در کشور ما حلقاتی از روی عمد درپی کارزار هویت ستیزی بر آمده اند.  این حلقات اند که می کوشند با چنین هویت کشی هایی،  سیمای کاذبی به خویش بدهند و مردمان این سرزمین را از ریشه های اصیل اتنیکی شان بدور نگهدارند.
به باور مولف که در مقدمه آورده است"…قافله های وحدت و همگرایی ملی و انسجام اجتماعی و ثبات سیاسی در هر سرزمین و کشوری بدون رهایی از گره گاه هویت ملی نمی توانند به حل بحران های دیگری نایل آیند، و قدم به مرز های جغرافیایی مقصود بگذارند."
بربنیاد همین باور،  مولف به منابع گوناگون مراجعه نموده است و در مواردی که نیاز احساس میشد، به جاهایی سفر کرده تا بتواند گوشه ای از حقایق پیرامون این بحث جذاب و مهم را دریابد و به خواننده گانش ارایه بدارد.
مولف در فصل آغازین کتاب از آریاناویجه شروع میکند و آنرا "نخستین زاد کاه و زیست گاه هویت آریایی" می داند. نویسنده در این بحث برای پیشبرد تحقیق و کشانیدن پایه های آن به سرزمین ثبوت، شمارا به نام های اماکن، کوه ها و دریاها و شخصیت هایی آشنامی سازد که به گونه هایی گاه شبیه هم و گاه متفاوت در منابع مختلف تاریخی و ادبی آمده است.
مولف با این کار می کوشد با نشانه هایی که در تاریخ مانده است و همین اکنون نیز در منطقه باقیست، برهانی درست و منطقی برای اثبات ادعاهای خویش بیاورد. در این میان از منابع و آثار فراوانی هم شاهد آورده میشود.
در همین فصل است که نام هایی چند از منابعی مختلف برای آریاناویجه آورده میشود. به این منظور آوردن شواهد از مفسرین سرودهای"ویدی"و "اوستا" که کهن ترین منابع موجود دراین رابط اند آغاز میشود تا تنوع موجود در این باره را بخوبی گفته باشد.
فصل دوم کتاب به پویش این بحث در ادوار مختلف تاریخ منطقه ویژه شده است.  مولف جای پای ریشه های بحث را در اسطوره های آن زمان می جوید و بعد آن نشانه هارا در کوچه های تاریک ماقبل التاریخ از دوره عصر کهن سنگی گرفته تاعصرکهن سنگی نوین، میانه و نو سنگی تا عصر برنج(الیاژی که از چند عنصر سخت ساخته شده است) و فلزات می جوید.
دراین سیر و کاوش، مولف سیرتکامل یک فرهنگ وتمدن را درمناطقی می نمایاند که  زیستنگاه آریائیان بوده است.
در توضیح دوره اساطیری در این فصل، پادشاهان اساطیری آریائیان معرفی میشوند و بحت تا ظهور زردشت ادامه می باید.
فصل سوم کتاب به زردشت اختصاص یافته است که تولد، زنده گی و تعالیم اورا در برمی گیرد و بر اثرات دین و تعالیم زردشت و کتاب او اوستا، نیز بحث درازی شده است.
در فصل چهارم، مولف به عناصر هویتی آریایی در مرحله تاریخی پرداخته است. این بحث با ریشه یابی نام آریانا و ایران نیز دنبال می شود و درفرجام به دوره ایجاد نظام های سیاسی آریائیان می رسد.
اما در فصل پنجم نویسنده کتاب جایگاه ایران وقت و هجوم کشور کشایانی چون آشوریان، هخامنشیان و سلطنت کوروش کبیر در سرزمین آریائیان را پیگیری می کند و آنرا با هجوم اسکندر مقدونی و اثرات این لشکرکشی تاریخی دنبال میکند. این فصل باپیدایش حکومت های یونان باختری و پارتها انجام می گیرد.
ششمین فصل کتاب ظهور امپراتوری آریائیان را دربرمیگیرد. ازکوشانیها، یفتلیها و جدال میان یفتلیان و ساسانیان و رخنة یفتلیان به هند نیزبه تفصیل یاد شده است.
درهفتمین فصل کتاب، شهرهای مختلفی که درگذشت زمان به دست این قوم بزرگ ایجاد شده اند ودر آنها تمدنی بزرگ نیز قامت افراشت، با جستجو در آثار و رهیافت هایی که تا به حال پیدا شده است، شناسانیده میشوندوبرخی ازکتیبه هاو نتایج کاوش های باستانشناسان در منطقه نیز مورد بحث و تحقیق قرار گرفته اند.
فصل هشتم را مولف پی می گیرد تا در آن مولفه های فرهنگ آریائی را معرفی کند. معرفی سنت های آریائیان، جشن ها و سالنماهای آریائیان بگونه مفصلی در این بخش آمده اند. بحث پیرامون نوروز و پیشینه های تاریخی آن در این فصل بسیار پرمایه است که با بحث پیرامون زبانها وخواستگاه زبان فارسی- دری ادامه می یابد.
فصل نهم کتاب را نگرشی بر وضع اتنیکی از آریانا تا خراسان احتوا می کند. فصل پایانی را این دغدغه های مولف در برمی گیرد که هویت تاریخی مردم و سر زمین ما در دام اهداف استعماریی گیر افتاده است.
 کتاب  آریانا و آریائیان، اثریست که با مراجعه با آثار و منابع بسیار زیاد نوشته شده است و چنانچه کسی بخواهد از آن درکار تحقیق مباحثی مرتبط بهره گیری کند، از اثری گرانسنگ استفاده کرده است.
یگانه بخشی که از رهگذر اهمیت کار تحقیقی مهم بوده و ازکتاب افتاده است، همانا دادن بخشی برای ارایه لیست اماکن، نامهای اشخاص و جغرافیایی است که آنهم بنا بر توضیح مولف بنابر اشتباه ناشر و مرتب کننده فصول کتاب، از ا قبال چاپ باز مانده است.
دریک ماه گذشته این دومین کتاب بزرگ و ارزشمند آقای دوکتور صاحبنظرمرادی است که به دسترس شایقین کتاب قرار می گیرند.
من در حالی که چاپ این کتاب ها را برای جناب صاحبنظرمرادی محقق و نویسنده خوب کشورم تهنیت و مبارک باد می گویم، به ایشان سلامتی و تندرستی و موفقیت های مزید،  آرزو می نمایم.
حیف است این را هم نگویم که که محافل و مراجع علمی و فرهنگی کشور تا به حال از پرداختن به ارجی که بائیسته آقای مرادی است، دریغ ورزیده اند، در حالی که جای داشت هردو کتاب آقای مرادی که پس از سالها تحقیق و خون دل خوردن نوشته شده اند و اکنون پس از چاپ به بازار آمده اند، در همایشی از فرهنگیان ومسئولان مراجع و نهاد های علمی و پژوهشی رو نمایی میشد.